حزب کمونیست چین در سال ۱۹۲۱ توسط یک گروه ۱۲ نفره تاسیس شد از افراد معروف بنیانگذار مائو تسه دون، لیلیسان چن دوسیو بودند.
در سال ۱۹۲۴ انقلاب بورژوا دمکراتیک درچین به رهبری دکتر سون یات سن و حزب گومیندان پیروز شد.
درسال ۱۹۲۷ سون یات سن مُرد و چیان کایچک(نماینده بورژوازی بزرگ و ملاکان ارضی)بقدرت رسید و تا حدود سال ۱۹۳۵ حدودِ هشتصد هزار کمونیست را کشتار کرد تا ژاپن به چین حمله کرد و گومیندان مجبور شد با حزب کمونیست بر عیله دشمن خارجی متحد شود اما بعد از پایان جنگ دوباره به کشتار کمونیستها رو آورد تا اینکه سال ۱۹۴۹ کمونیستها توانستند قدرت را بدست بگیرند.
چین تا سال ۱۹۷۶ سوسیالیستی بود تا پس از مرگ مائو ، رویزیونیستها به سرکردگی دن سیائوپین که قبلاً در انقلاب فرهنگی کنار زده شده بود قدرت را بدست گرفته و سوسیالیسم را سرنگون و سرمایداری را در چین احیاء کردند و هزاران کمونیست حقیقی را کشتند و چیان چین(همسر مائو) را به زندان انداختند.
چین کنونی وارد مرحله امپریالیسم شده است.
امپریالیستهای روس و چینی در رقابت با همتایان غربی، پیمانِ شانگهای را که یک تحول بزرگ در تحرکات منطقه ایجاد کرد را بستند که در آن کشورهای تاجیکستان، ازبکستان، قزاقستان و قرقیزستان جزو همپیمانانند که درآن ایران و هند هم به شکل ناظر وجود دارند.
بسته شدنِ این پیمان، که برای جلوگیری نفوذ امپریالیسم آمریکا و ناتو در شرق میباشد شدت رقابت و تضادهای خونینِ امپریالیستی را به نمایش گذاشته است.
مخالفان ریز و درشت سوسیالیسم، یعنی پدیدهای تماما سپریشده در چین و روسیه را کمونیستی مینامند و در عین حال، جایجای این سیاره را هر جا که دولتی متمرکز و مستبد وجود داشته باشد «کمونیست» میخوانند. فلکزدهها دیگر به اینکه چطور پدیدهای چنان «کهنه» و «منسوخ» در سال۲۰۲۱ قدرتنمایی میکند نمیاندیشند.پی به تناقض گفتار و اندیشهی خود نمیبرند.
ازینها گذشته، آنها خود نیز از معنا و محتوای کلام خود بیخبرند. مشتی کلمه را مدام بلغور و قی میکنند بیآنکه ذرهای در آن مداقه کنند. کسی که نمیداند «کمونیسم» چیست٬ از «سرمایهداری» هم چیز زیادی نمیداند. آنها تنها «چین» و «روسیه» و «آمریکا» را می شناسد.
سخن کوتاه هر دولتی در جهان در فکر منافع خود است و قراردادها در بین دولتها فقط برای منافع سرمایه داران دولتی و تحکیم قدرت آنهاست .
مخالفین قرارداد ۲۵ ساله سرمایه داری چین و حکومت داعشی ایران لازم و ضروری است همانند هزاران پدیده شوم و منفی و ضد انسانی دیگر علیه حکومت اسلامی دست به اعتراض و شورش بزنند تا بتوانند جلو این قرارداد ننگین را بگیرند نه اینکه چشم بسته با شعارهای کینه توزانه و بی ریشه و بی معنی فقط برای خالی کردن أوغده حقارت خود و برای بدنام کردن واژه کمونیسم و سوسیالیسم شعارهای بی نتیجه و بی ریشه نشخوار کنند ، در دوران کنونی دولت چین یا هردولت دیگری در جهان در فکر بستن قراردادهای کلان برای منافع خود و تحکیم قدرت خود هستند که امری بدیهی و عادی می باشد و تنها قدرت مردم می تواند آز عملی کردن آن جلوگیری کند …
اینکه کمونیسم، امروز یک افق گمشده است، یک آرمانشهر دستنیافتنی، آرزویی که گویی هرگز نمیتوان بدان نزدیک شد و نزدیک شدن به آن عامل هراس است و اضطراب ، یک امر بدیهی است و همین هراس است که پای بسیاری را میبندد و حتی زمانی که امکان نزدیک شدن به آن افق فراهم میشود کنش مؤثری از آنها نمیبینیم ، امروزه یک عده عوضی چند شحصیتی بی سواد رهبری احزاب و سازمانهای چپ ایران را اشغال کرده اند و تبدیل به فرقه های سکت و دست و پاگیر و سدی در مقابل شکوفایی این ایده و اندیشه انسانی شده اند
ولی این دلیل نمی شود که به آگاهی خود ، به آرمان و باور به برابری انسانها خیانت کنیم و آنرا نفی کنیم.
متآسفانه بیش از سه دهه است که صحنه سیاست در درون احزاب چپ و کمونیست ایرانی را تعارض منافع تعیین می کند و دیگر همانند دهه های قبل خبری از خلوص و صداقت سیاسی و انسان مداری و فداکاری واقعی نیست
م شکیب