اخباروگزارشات کارگری ٧ آذرماه ١٣٩٩
– تازیانه داعشیان بر گُرده یک کارگر حق طلب
+ صالح نیکبخت وکیل مدافع دادگستری:شلاقخوردن کارگر درخواست مدعیالعموم بود
+ سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه:
اجرای حکم قرون وسطایی شلاق در مورد داود رفیعی کارگر اخراجی پارسخودرو را محکوم میکنیم
+ اسماعیل بخشی:این تن شلاق خورده که میبینید، فقط تن داود رفیعی نیست
– تجمع اعتراضی کارگران مجتمع تجاری اروند کنزالمال نسبت به عدم پرداخت ۳ ماه حقوق وحق بیمه وبی خیالی مدیریت شرکت توسعه تعاون منطقه آزاد اروند
– معلم بازنشسته:
فرار دولت از زیر بار تعهدات قانون مدیریت خدمات کشوری تحت لوای همسان سازی من درآوردی
– کارگر معدن راور:به استاندار بگو اگر واقعاً دلسوزی به معادن بیا و ببین ما چه رنجی میبریم
– گزارشی درباره اعتراض اهالی خشمگین روستای آق مشهد ساری وفرارروحانی مدیر اداره كل اوقاف و امور خيريه استان مازندران
– تازیانه داعشیان بر گُرده یک کارگر حق طلب
داوود رفیعی، کارگر اخراجی حق طلب پارس خودرو بعد از تحت فشار قرار گرفتن وثیقهگذارش توسط دستگاه قضایی، هنگام مراجعه به دادسرای مقدس برای پیگیری مسئله،بدون حکم قطعی و اطلاع قبلی، توسط مأموارن اجرای احکام هفتاد و چهار ضربه شلاق خورد.
+ صالح نیکبخت وکیل مدافع دادگستری:شلاقخوردن کارگر درخواست مدعیالعموم بود
+ سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه:
اجرای حکم قرون وسطایی شلاق در مورد داود رفیعی کارگر اخراجی پارسخودرو را محکوم میکنیم
+ اسماعیل بخشی:این تن شلاق خورده که میبینید، فقط تن داود رفیعی نیست
– تجمع اعتراضی کارگران مجتمع تجاری اروند کنزالمال نسبت به عدم پرداخت ۳ ماه حقوق وحق بیمه وبی خیالی مدیریت شرکت توسعه تعاون منطقه آزاد اروند
– معلم بازنشسته:
فرار دولت از زیر بار تعهدات قانون مدیریت خدمات کشوری تحت لوای همسان سازی من درآوردی
– کارگر معدن راور:به استاندار بگو اگر واقعاً دلسوزی به معادن بیا و ببین ما چه رنجی میبریم
– گزارشی درباره اعتراض اهالی خشمگین روستای آق مشهد ساری وفرارروحانی مدیر اداره كل اوقاف و امور خيريه استان مازندران
*تازیانه داعشیان بر گُرده یک کارگر حق طلب
داوود رفیعی، کارگر اخراجی حق طلب پارس خودرو بعد از تحت فشار قرار گرفتن وثیقهگذارش توسط دستگاه قضایی، هنگام مراجعه به دادسرای مقدس برای پیگیری مسئله،بدون حکم قطعی و اطلاع قبلی، توسط مأموارن اجرای احکام هفتاد و چهار ضربه شلاق خورد.
داوود رفیعی پس از اخراج کار وبدنبال کنش های دامنه دارش در راه احقاق حقوق برحقش و به اتهام توهین به علی ربیعی وزیر کار وقت محکوم به شلاق شد.
خاطر نشان میشود که پس از این محکومیت، علی ربیعی، طی نامهای بتاریخ ۲۸ فروردین ۹۸ خطاب به رئیس شعبه ۳۹ دادگاه تجدید نظر استان تهران اعلام کرده بود که هیچ ادعایی علیه این کارگر اخراجی ندارد.
+ صالح نیکبخت وکیل مدافع دادگستری:شلاقخوردن کارگر درخواست مدعیالعموم بود
روز جمعه ۷ آذر،صالح نیکبخت با بیان اینکه مدعی العموم پیگیر اجرای حکم شلاق کارگر شده است، افزود: من وکیل داوود رفیعی کارگری که حکم شلاق برای او اجرا شده است، بودم.
او اضافه کرد:وی پروندههای متعددی با مدیران یکی از شرکت های خودروسازی داشت. رفیعی یکی از افراد صادقی بود که دقیقا جرایم وی از مصادیق جرم سیاسی کنونی بوده و نه به عنوان نفع شخص، او مدافع کارگران اخراجی آن شرکت خودروسازی بود.
نیکبخت خاطرنشان کرد: البته در پرونده ای که داوود رفیعی به مجازات شلاق محکوم شده بود، من وکالت وی را نداشتم ولی در جریان کل ماجرا هستم.
اوادامه داد:آنها پلاکاردهایی را برافراشته بودند و در آنجا هم نوشته بودند هم مرگ بر آمریکا و هم مرگ بر وزیر کار، ظاهرا گزارشی توسط ماموران انتظامی از این اقدام تهیه شده بود و رفیعی نه به خاطر مرگ بر آمریکا گفتن، بلکه به خاطر مرگ بر ربیعی وزیر کار وقت به عنوان جرم عمومی و به عنوان مجازات توهین مشدد نسبت به مقامات دولتی در حین انجام وظیفه، محکوم شده بود.
+ سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه:
اجرای حکم قرون وسطایی شلاق در مورد داود رفیعی کارگر اخراجی پارسخودرو را محکوم میکنیم
داود رفیعی کارگر اخراجی پارس خودرو در سال ۹۱ به دلیل فعالیت صنفی از کار اخراج شده است و سالهاست که با شکایت در مراجع ذیصلاح برای بازگشت بکار پیگیری میکند، اما فریادش به جایی نرسیده است. ایشان بارها در مقابل وزارتکار با پلاکارد ایستاده بود اما هیچ مقام مسئولی به خواسته بحقاش رسیدگی نکرد و با توصیه نهادهای امنیتی بازداشت و به اتهام توهین به وزیر کار به ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد و متاسفانه این حکم قرون وسطایی اجراء و به ایشان شلاق زده شد.
رفیعی از بازداشت شدگان روز کارگر در سال ۹۸ میباشد وی همچنین چند بار در اعتراضاتی که نسبت به اخراج از کار داشته، بازداشت شده است.
متاسفانه این اولین باری نیست که پاسخ حق خواهی و مطالبه گری کارگران را با شلاق و زندان و تهدید و اذیت و آزار پاسخ میدهند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه احکام قرون وسطی شلاق برای کارگران زحمت کش و حقخواه را شدیدا محکوم میکند و اعلام میدارد با شلاق و زندان و اخراج و دیگر انواع فشار علیه فعالین کارگری و کارگران آگاه و پیشرو، هرگز نمیتوانید صدای اعتراضات کارگران را خاموش کنید.
+اسماعیل بخشی:این تن شلاق خورده که میبینید، فقط تن داود رفیعی نیست
این تن شلاق خوردهی تمام کارگران ایران است.
بله! کارگر با رنج و مشقت تولید میکند، زالو سودش را میبرد، زالو اختلاس میکند، کارگر شلاقش را میخورد.
طعم شیرین عدالت، شلاق بر تن کارگران است.
برگرفته از اینستاگرام
*تجمع اعتراضی کارگران مجتمع تجاری اروند کنزالمال نسبت به عدم پرداخت ۳ ماه حقوق وحق بیمه وبی خیالی مدیریت شرکت توسعه تعاون منطقه آزاد اروند
روز پنج شنبه ۶ آذر،جمعی از کارگران مجتمع تجاری اروند کنزالمال برای انعکاس هرچه بیشتر صدای اعتراضشان نسبت به عدم پرداخت ۳ ماه حقوق وحق بیمه وبی خیالی مدیریت شرکت توسعه تعاون منطقه آزاد اروند دست به تجمع زدند.
یکی از کارگران این مجتمع تجاری به خبرنگار رسانه ای گفت: حدود ۴۰ کارگر هستیم که در بخش نگهبانی، تاسیسات، خدمات و فضای سبز مجتمع تجاری کنزالمال یا به عبارتی اروند مال خرمشهر با سوابق ۶ تا ۸ سال مشغول کاریم. در حال حاضر سه ماه حقوق ماه های شهریور، مهر و آبان ما پرداخت نشده است. به همین دلیل روز پنج شنبه ۶ آذر ما کارگران این مجتمع بزرگ و بینالمللی در اعتراض به بیتوجهی مسئولان منطقه آزاد تجاری نسبت به پرداخت مطالباتمان دست به تجمع زدیم.
وی با بیان اینکه همه ما تحت مسئولیت یک پیمانکار تامین نیرو و با نظارت شرکت توسعه تعاون منطقه آزاد تجاری اروند مشغول کاریم، افزود: ما بارها به عدم پرداخت مطالباتمان به این شرکت اعتراض کردهایم اما در پاسخ به ما، میگویند شما نیروی پیمانکارید و ما منابع مالی برای پرداخت حقوق نداریم. مگر میشود مجتمع بزرگ کنزالمال که در یک قطعه زمین ۱۶ تا ۱۷ هکتاری با حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ واحد تجاری بزرگ و کوچک دارد، توانایی مالی ۴۰ کارگر را نداشته باشد.
به گفته وی؛ روز گذشته همزمان با اعتراض کارگران برخی غرفهداران و مالکان واحدهای تجاری کنزالمال مدعی شدند که شهریور ماه همه مطالبات مربوط به واحد خود را به شرکت توسعه تعاون منطقه آزاد اروند پرداخت کردهاند حالا چرا آنها مطالبات شما کارگران را نمیپردازند، بیخبر و بیاطلاعیم.
این کارگر که در سه ماه گذشته دستمزد و حق بیمه او و سایر همکارانش پرداخت نشده است، در ادامه مشکلات خود و همکارانش گفت: جدا از مزد و بیمه معوقه از شهریور ماه همه ۴۰ کارگر این مجتمع تجاری بدون قرارداد فعالیت کاری دارند.
او افزود: در نتیجه طولانیتر شدن موعد دریافت مطالبات معوقه، هر روز برای امرار معاش خانوادههایمان بیشتر زیر بار قرض میرویم.
این کارگر مجتمع تجاری اروند کنار با بیان اینکه با وضعیت موجود، نگران افزایش مطالباتمان در ماههای آینده هستیم، تصریح کرد: مدیریت شرکت توسعه تعاون منطقه آزاد اروند هنوز تمهیدات قابل قبولی برای پرداخت مطالبات کارگران انجام نداده و بهانه وی کمبود منابع مالی در این سازمان است.
وی در پایان، گفت: در طول این چند ماه، بهجای پرداخت کامل مطالبات، صرفا بیتوجهی دیدهایم. روز گذشته هم بعد از چند ساعت که از تجمع اعتراضی ما گذشت، وعده پرداخت مطالبات را در صورت بازگشت به کار دادند که البته کسی به تحقق این وعده امیدوار نیست.
*کارگر معدن راور:به استاندار بگو اگر واقعاً دلسوزی به معادن بیا و ببین ما چه رنجی میبریم
کارگر معدن ذغال سنگ بود، او هم مانند من تعطیلی جمعه و ترس از ویروس کرونا مانع سر کار نرفتنش نشده بود؛ وقتی فهمید خبرنگارم و استاندار به کوهبنان میرود گفت “استاندار میبایست به معدن میآمد و میدید که ما کارگران در این معادن چه وضعیتی داریم.”
این کارگر معدن هم مثل من از سرویس جا مانده بود و به قول خودش با پراید داغونش مجبور شده بود به معدن برود، او هم مانند من خواب مانده بود و دلیل خواب ماندنش را کار کردن دو شیفت کاری معدن تا روز گذشته عنوان کرد.
اینطور که خودش میگفت شب گذشته تا ساعت ۱۰ شب در حال استخراج ذغال سنگ در معدن بوده است!
از چگونگی کار کردن در معدن از او سؤال کردم و در یک جمله پاسخ داد که “رفتن با خودمان است و برگشت اگر خدا بخواهد.”
خواستم بیشتر توضیح بدهد که آهی کشید و گفت ۲۵۰ متر باید زیر زمین برویم، استخراج با پیکور انجام شده، نور داخل تونل با چراغ بالای کلاهمان تأمین میشود، از صبح تا ساعت دو یک شیفت است و از دو به بعد تا حدود ده شب شیفت دوم.
گفتم “دو شیفت کار میکنی؟” گفت :چکار کنم؟ حقوقها پایین است تازه این ماه فقط ۱۰ شیفت دوم توانستم کار بکنم و میدانم آخر برج به مشکل برمیخورم.
داشتم به همین حرفهایش فکر میکردم که دلیل خواب ماندن و جاماندش از سرویس را فهمیدم، زمانی برای استراحت نداشته وقتی تا ساعت ۱۰ شب گذشته ۲۵۰ متر زیرزمین با پیکور کار میکرده است.
داشتم فکر میکردم حتماً شب گذشته تا خانه رسیده بچههایش هم خواب بودند و صبح هم که از خانه بیرون زده آنها خواب بودند که خودش عین همین کلمات را برایم گفت.
از کار با پیکور سؤال کردم و پرسیدم احتمال ریزش چقدر است پاسخ داد: برای همین اول دفعه گفتم “رفتنت با خودت است و برگشت اگر خدا بخواهد” و ادامه داد “پیکور لرزش دارد، پشت سرمان را چوب میزنیم تا مانع ریزش شود”؛ چشمانش را از جاده به سمتم چرخاند و با لحنی که دلم را ریخت گفت “فقط فکرش را بکن اگر معدن پشت سرمان ریزش کند؛ حبس میشویم تا بمیریم.” آهی کشید و گفت “بارها این اتفاق افتاده و همکارانمان از دست رفتند و هیچ کار نتوانستیم بکنیم.”
به دو راهی مسجد ابوالفضل رسیدیم او باید به سمت معدن به راور میرفت و من به سمت کوهبنان، با کوله باری از اندوه پیاده شدم و در آن لحظه یاد پدرم افتادم که سالها در همین معادن ذغال سنگ کار میکرد و در آخر هم دیسک کمر از کار افتادهاش کرد و بماند …
هنگام پیاده شدن وقتی در ماشین را بستم شیشه را پایین کشید و گفت “به استاندار بگو اگر واقعاً دلسوزی به معادن بیا و ببین ما چه رنجی میبریم.”
بخشی ازیک گزارش رسانه ای شده بتاریخ ۷آذر
*معلم بازنشسته:
فرار دولت از زیر بار تعهدات قانون مدیریت خدمات کشوری تحت لوای همسان سازی من درآوردی
با سلام همکاران عزیز ، بازنشستگان فرهیخته و همراهان عزیز صنفی
از آغاز شروع برنامه همسان سازی و اجرای شوهای نمایشی دراین باب بارها اعلام داشته ایم که همه این بازی ها و برنامه های از پیش طراحی شده تنها و تنها یک هدف را دنبال می نماید وآن هم فرار دولت از زیر بار تعهدات قانون مدیریت خدمات کشوری و فرار از پرداخت خساراتی را که بر بازنشستگان وارد آورده است ، میباشد.
ولی همواره چه از جانب دوستان و همراهان و چه از طرف دیگر همکاران ما را به سکوت دعوت نموده اند، اکنون هم که تا حدودی بر همگان ثابت گردیده که این همسان سازی من درآورده ۹۰٪ حقوق شاغلین، دارای هیچ گونه بار قانونی نبوده و نداشته است وفقط بصورت یک توافقنامه اجرایی گردیده است و مجددا به این فکر افتاده اند که این همسان سازی خود ساخته را بصورت لایحه ای به تصویب مجلس رسانده تا به آن جنبه قانونی داده باشند این یعنی چه ؟!یعنی اینکه ق م خ ک را خنثی وغیر قابل اجرا نمایند!
چه با اجرای قانون که درسال ۸۶ بصورت آزمایشی برای مدت ۵سال وبعد از تمدید چند سال سرانجام در اسفند سال ۹۷ دائمی شدن آن به تصویب مجلس رسیده و در هیچ کجای این قانون حرفی یا تبصره ای در خصوص ۹۰٪ حقوق شاغلین نیامده بلکه به صورت آشکار و متقن اعلام داشته که هرآنچه به حقوق شاغلین افزوده شود برای بازنشستگان نیز به همین میزان افزایش یابد. دولت موظف به اجرای قانون میشود.
خوب ما با وجود داشتن چنین قوانینی چه نیازی به تصویب قانون جدید داریم ؟ آیا این حقیقت را در اذهان متبادر نمیسازد که دولت با این برنامه ها و نقشه های ازپیش طراحی شده می خواهد قانون مدیریت را اجرا ننماید ؟ چون با اجرای این قانون بار مالی سنگینی را بر دولت تحمیل ساخته ودولت مکلف وموظف است کلیه خسارات ومعوقات بازنشستگان درطول ۱۳ سال به خاطر عدم اجرای قانون را پرداخت نماید
با این تفاصیل همکاران بزرگوار ، هوشیار بوده ودردام کاسبان سیاسی کار که درصفوف فعالین صنفی رسوخ پیدا نموده ودلالان دولت هستند تا ما را از حقوق قانونی مغفول مانده مان منحرف ساخته نیفتیم بلکه درصفوفی واحد و همراه و همدل نقشه دولت و دولتیان را نقش برآب نموده ومصرانه خواهان اجرای ق م خ ک و پرداخت خسارات ومعوقات ناشی از عدم اجرای این قانون را از بدو تصویب قانون باشیم و مخالفت و انزجار خود را باطرح هرگونه پیشنهاد و قانونی که ما را از اجرای دقیق ق م خ ک دور میسازد اعلام نماییم .
پایدار و سرافراز باشید.
منوچهر اکبری معلم بازنشسته
*گزارشی درباره اعتراض اهالی خشمگین روستای آق مشهد ساری وفرارروحانی مدیر اداره كل اوقاف و امور خيريه استان مازندران
« روحانی مدیر اداره كل اوقاف و امور خيريه استان مازندران دربرابر اعتراض اهالی خشمگین روستای آق مشهد ساری نسبت به تملک مراتعشان فرار رابرقرار ترجیح داد
روز چهارشنبه ۵ آذر، روحانی مدیر اداره كل اوقاف و امور خيريه استان مازندران هنگام بازدید از روستای آق مشهد ساری هنگامی که با اعتراض اهالی خشمگین روستای آق مشهد ساری نسبت به تملک مراتعشان روبرو شد فرار رابرقرار ترجیح داد.»
بخشی ازیک گزارش رسانه ای شده بتاریخ ۷ آذر:
انتشار ویدئویی از اعتراض مردم روستای آقمشهد ساری با مدیرکل اوقاف استان بار دیگر پرونده آقمشهد را بر سر زبانها انداخت. پروندهای که در آن مبارزه برای حفظ ۵۶۰۰ هکتار از زمینهای جنگل تاریخی هیرکانی برای نسلهای بعد ادامه دارد. زمینهایی که سازمان اوقاف با حمایت از متولی امامزاده این روستا قصد انحصاری کردن آن را دارد.
اوایل سال جاری بود که ماجرای ادعای متولی یک امامزاده نسبت به موقوفی بودن ۵۶۰۰ هکتار از اراضی جنگلهای تاریخی و بکر هیرکانی بازتاب گستردهآی داشت. مردم در کنار فعالان محیط زیستی نسبت به این خبر واکنش نشان داده و با توجه به اینکه جنگلهای هیرکانی میراث مشترک تمام ایرانیان است این ادعای متولی مذکور را که تحت حمایت سازمان اوقاف قرار گرفته بود نوعی تجاوز به این میراث تلقی کردند. این ادعا سالها مورد مناقشه دو سازمان منابع طبیعی و اوقاف بوده اما امسال اخبار مربوط به آن منتشر شد.
اهمیت این ۵۶۰۰ هکتار زمین زمانی مشخص میشود که بدانید این زمینهای جنگلی که بکر و طبیعی و دست نخورده است متعلق به دوره سوم زمین شناسی بوده و نه کسی آنها را کاشته است و نه احیا کرده است و نه اراضی موات است. این زمینها متعلق به جنگل هیرکانی است یعنی همان جنگلی که سال گذشته مورد ثبت جهانی یونسکو قرار گرفت و از آن با نام فسیل زنده یا موزه طبیعی نیز یاد میشود، زیرا بسیاری از گونههای گیاهی موجود در این جنگلها امروزه به صورت فسیل در اروپا یافت میشوند.
بر اساس شواهد علمی سابقه تاریخی این زمینها به عصر دایناسورها بازمی گردد. همزمان با عصر یخبندان به غیر از جنگلهای هیرکانی که به دلیل قرار گرفتن بین رشته کوه البرز و دریای خزر از اقلیم معتدلتری برخوردار بودند، تمامی جنگلهای پهن برگ به جز تعداد معدودی نابود شدند؛ از همین روست که جنگلهای هیرکانی را مادر جنگلهای جوان اروپا و شمال آمریکا میدانند.
در حالی که تمام اراضی متعلق به این زمینها و زیست بوم آن مورد حمایت قرار گرفته و از هر نوع تعرض و خصوصیسازی برای انتقال سلامت آن به نسلهای آینده، مصون نگاه داشته شوند، اما سازمان اوقاف سعی میکند با ادعای عجیب متولی یک امامزاده این میراث تاریخی کشور را تحت اختیار خود درآورد.
اما مساله دیگر آن است که ۴۰۰ هکتار از این زمینها متعلق به روستای آقمشهد، واقع در قسمت جنوبی شهرساری است که در جوار این جنگلها قرار گرفتهاند. به عبارت دیگر میتوان گفت زمینها و خانههای مردم این روستا نیز به نوعی در خطر وقفی بودن قرار داشته و برای مردم روستا نگرانیهای زیادی را ایجاد کرده است. ترس از دست دادن زمین و مسکن و تحت تسلط یک سازمان خاص قرار گرفتن در دورانی که سیستم ارباب و رعیتی مدتهاست برچیده شده چالشی است که نباید از نظر دستگاه قضایی دور بماند.
یک فعال محیط زیست و منابع طبیعی در استان مازندران به خبرنگار رسانه ای گفت:شخصی به نام ح. خ خود را به عنوان متولی امامزادهای به نام امامزاده حارث واقع در روستای آقمشهد معرفی کرده است. سالها پیش این فرد از اهالی امضا گرفته است که میخواهد متولی امامزاده باشد و مردم هم امضا کردهاند و این اجازه را به او دادهاند. این فرد وقفنامهای را ارائه داده است که بر اساس آن حریم امامزاده توسط فردی به نام عبداللهخان ساروی حدود ۸۶۰ سال پیش وقف شده است. این درحالی است که کل مساحت امامزاده حداکثر هزار متر مربع است.
وی ادامه میدهد: حریم که نمیتواند بیش از مساحت اصلی باشد بلکه نیمی از مساحت اصلی و کمتر از آن است این درحالی است که «خ» حریم را تا ۵۶۰۰ هکتار گسترش داده و مدعی است که این زمینها وقفی است.
این فعال محیط زیست با اشاره به اینکه در سالهای ۸۲، ۸۳ اداره اوقاف از اداره ثبت استعلام کرد که حوزه آقمشهد کجاست، توضیح میدهد: در اطراف پلاک ثبتی آقمشهد، ۵۶۰۰ هکتار زمین جنگلی وجود دارد که منابع طبیعی این زمینها را به عنوان حوزه آقمشهد یا همان پلاک ثبتی آق مشهد معرفی کرده است. اداره اوقاف هم این دو موضوع را به هم ربط داده و مدعی است که، چون امامزاده حارث در روستای آقمشهد بوده و پلاک ثبتی آق مشهد شامل ۵۶۰۰ هکتار از زمین این جنگلها میشود بنابراین حریم این امامزاده همین ۵۶۰۰ هکتار است. این در حالی است که هرجا که جزو پلاک ثبتی این روستا باشد دلیل نمیشود که حریم امامزاده حارث هم باشد؛ که حریم هم قوانین خاص خود را دارد.
وی با بیان اینکه در سال ۸۲ رایی از سوی دادگاه ساری به نفع اداره منابع طبیعی استان صادر و در دادگاه تجدید نظر استان هم تایید میشود، خاطرنشان میکند: این رای در سال ۸۳ در شعبه ۴ دیوان عالی کشور نیز به نفع سازمان منابع طبیعی تایید میشود.
وی افزود: در سال ۹۰ متولی موقوفه و اداره اوقاف به شعبه دیگری دادخواست داده و اشاره نمیکنند که در سال ۸۳ رایی به ضرر آنها صادر شده است و اداره منابع طبیعی هم اعلام نمیکند که ۱۰ سال پیش رایی به نفع او صادر شده است که این سکوت منابع طبیعی واقعا نوعی تبانی به نظر میرسد. در این سال نیز دادگاه بدوی رای به نفع منابع طبیعی داده و در دادگاه تجدید نظر نیز این رای تایید میشود، اما در دیوان عالی کشور رای نقض شده و به دادگاه ساری میرود و به نفع اوقاف رای صادر میشود، منابع طبیعی فرجامخواهی میکند که دیوان فرجامخواهی را رد میکند. این همان رایی است که به استناد آن ادعای موقوفه بودن زمینها را دارند.
وی تصریح میکند: مردم این روستا مدعی هستند که همان قرون پیش که همهجا سیستم ارباب رعیتی بوده است آقمشهد ارباب نداشته است که بتواند زمینها را وقف کند و این مناطق دامسراهای جنگلی بوده است. در واقع روستایی به آن مفهوم نبوده است. اداره اوقاف و «خ» قصد دارند از زمینهای جنگلی بهرهبرداری کرد و چوبشان را بفروشند. یعنی در نهایت هدفشان تصاحب این جنگلهاست که اگر وقف باشد میتوانند آن را تصاحب کنند.
این فعال محیط زیست با اشاره به اینکه در ۱۴۰ هزار هکتار از عرصههای جنگلی و مرتعی استان مازندران و تنها در حوزه اداره کل ساری پروندههایی مانند پروندههای آق مشهد وجود دارد، اظهار میکند: تا جایی که اطلاع دارم حدود ۲۳ پرونده تاکنون موفق شدهاند و عرصههایی مانند شیخموسی اراضی ۲۰۰ هکتاری را اوقاف گرفت و تفکیک کرد و فروخت و در حال حاضر در این زمینها ویلاسازی انجام شده است. در واقع دور نمای این پروندهها مشخص است، اهدافی غارتگرانه در حوزه منابع طبیعی که متاسفانه اداره اوقاف به استناد برخی مسائل شرعی به آنها دامن میزند در حالیکه مغایر با منافع مالی ماست.