شب گذشته ۲۳ اسفندماه ۹۹ شورای عالی کار مزد پایه کارگران را به میزان ۲۶۵۵۰۰۰ تومان و برای سایر سطوح مزدی افزایش ۲۶ درصد به اضافه ۲۵۰۰۰۰ تومان مصوب نمود.
این در حالیاست که هفته گذشته همین نهاد، هزینه سبد معاش خانوار را مبلغ ۶ میلیون ۸۹۵ هزار تومان تصویب کرده بود.
کارگران در مراکز صنعتی و تولیدی از کارگران فولاد اهواز و کارگران غیر رسمی نفت گرفته تا کارگران عضو تشکلهای مستقل کارگری، همگی خواهان افزایش حداقل دستمزد کارگران به بالای ۱۲ میلیون تومان در ماه شده بودند و همین نمایندگان فرمایشی کارگری خود به رقم بالای ۱۰ میلیون تومان در شهرستانها و ۱۱ میلیون تومان در تهران بعنوان نرخ واقعی سبد معیشت خانوار اعتراف کرده بودند.
نهاد ضدکارگری شورای عالی کار امسال صریحتر و بی پرواتر از هر سال، اقدام خود برای تعرض به کار و معیشت کارگران و خانوادههایشان را به پیش برد. چه کارفرمایان خصوصی و چه دولت بعنوان کارفرمای بزرگ در کشور عزمشان را بیشتر از هر دورهای جزم کردهاند که حداکثر سود را از گُردهی کارگران ایران بِکشند و طبقه کارگر ایران را بعنوان فقیرترین و بیحقوقترین کارگران جهان به بهره بگیرند، کمااینکه تاکنون نیز به همین منوال بوده است.
امسال با نمایشی بیشرمانه و از طریق آییننامه دولتی خواستند تا مزد توافقی را به اجرا دربیاورند اما در نهایت با رقم افزایشی پایین ۲۶ درصد برای دیگر سطوح مزدی عملاً همان سیاست کاهش مزد را برای کارگران غیرحداقلبگیر قانونی کردند.
گرانی و تورم افسارگسیخته به شکل روزانه و چه بسا ساعتی در حال افزایش است و میلیونها نفر خانوادههای کارگران در تامین هزینههای روزمرهشان درمانده شدهاند. تفریح و سرگرمی که هیچ، چیزی به نام آموزش و بهداشت از میان اولویتهای اکثریت جامعه خارج شده است و خوراکِ بیشتر خانوادهها دیگر شامل گوشت و مرغ و میوه و حتی لبنیات نیز نمیشود و اینها چیزی نیست که انکارشدنی باشد و روزانه دهها تصویر از صفهای طولانی خرید مرغ و روغن دولتی در حال انتشار است.
تامین مسکن به صورت اجارهای نیز دیگر دارد برای جمعیت زیادی از جامعه غیرممکن میشود و بخشی از اقشار فرودست عملاً دارند به سوی بیخانمانی واقعی میروند.
جمعیت افراد گرفتار در معضلات اجتماعیِ گستردهای که ریشه در فقر و نداری دارد در حال طغیان است. پدیدههای شومی مانند اعتیاد، دزدی، تکدیگری، تنفروشی، موادفروشی، نوزادفروشی، کار کودکان و هزاران درد بی درمان دیگر به حدی در جامعه عادی شده است که گویی اصلاً مشکل نیستند.
از سوی دیگر، اقلیتی بسیار اندک که تمام ثروتهای جامعه و نهادهای قدرت را به تصاحب خود درآوردهاند هر روز و هر روز رقمهای اختلاس و غارت و چپاولشان در حال جهش است. غارتگرانی که دسترنج ما کارگران را که به شکل ثروتها و سرمایههای کلان اقتصادی و اجتماعی درآمده است به راحتی چپاول میکنند، بی قانونی میکنند، اختلاس میکنند، شیره و شیرازه اقتصادی و اجتماعی جامعه را هم میمَکند و هم فرومیپاشند و نه تنها قانون و قَضا علیهشان هیچ اقدامی نمیکند بلکه برای ما کارگران و مزدبگیران و کل اقشار جامعه قانون وضع میکنند و قوانینشان را به ما تحمیل مینمایند و نمایندگانشان نیز به راحتی بر روی ارزش شیره جان طبقه کارگر چُرتکه انداخته و دستمزدهایی چند برابر زیر خط بقا تعیین میکنند.
در چند ماه گذشته کارگران و بازنشستگان هر روزه و هر لحظه نسبت به این وضعیت فلاکتبار معیشتی در اعتراض و تجمع بودهاند اما کارفرمایان و سرمایهداران چنان شمشیرهایشان را از رو بستهاند که بی اعتنا به این همه اعتراض و مطالبهگری، حکم گرسنگی و مرگ را برای ما کارگران و خانوادههایمان امضا میکنند.
طبقه کارگر و مزدبگیران ایران دیگر تابِ تحمل این وضعیت فاجعهبار را ندارند و اجازه به فنابردن زندگی و معیشت خانوادههایشان را به هیچ قدرتی نخواهند داد. طبقه کارگر ایران به هر میزان بیشتر از سوی حاکمان سرمایه مورد تعرض و بیحقوقی قرار میگیرد، به همان میزان مطالباتاش انباشتهتر، خشماش آتشینتر و قدرت اعتراضاش بیشتر و شدت تغییرآفرینیاش عمیقتر و بنیادیتر خواهد شد.
طبقه کارگر در رأس جنبش عظیم مطالباتی مردم ایران نیک میداند که مناسبات موجود تماماً در تقابل با زندگی و بقای اقتصادی و اجتماعیاش قد علم کرده است و به ناگزیر راهی جز تلاش برای ایجاد تغییرات بنیادین اجتماعی، اقتصادی درمقابل خود نمیبیند.
کارگران و سایر مزدبگیران ایران تلاش جمعی خود را روز به روز سازمانیافتهتر میکند و به کمتر از تحقق کُل مطالباتاش تن در نخواهد داد و در این راستا نیرو و جنبش عظیم طبقاتیاش را علیه مناسبات موجود به پیش خواهد برد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران- ۲۴ اسفندماه ۹۹