جامعه ایران و‌نیاز به رادیکالیسم در حوزه حقوق زنان

مطالعه آماری و دقیق تاریخ ۲۰۰ ساله حقوق زنان در ایران واریانس پر شیبی را در حوضه تغییرات در مورد حقوق زنان نشان می‌دهد . به طور کلی می‌توان چهار دوره تاریخی برای زنان متصور شد یک دوره ماقبل دهه ۳۰ میلادی، دهه ۳۰ تا ۶۰ میلادی و ۷۰ تا ۹۰ میلادی و دهه ۹۰ تا کنون . در هر کدام از این دوره های تاریخی فرازها و نشیب های زیادی در حقوق زنان را شاهد بوده ایم

تاریخ مبارزه برای حقوق زنان مبارزین زیاد و مهمی از جمله فخرالسلطنه فروهر ، دکتر مهرانگیز منوچهریان ، صدیقه دولت آبادی ، روشنک نوع دوست ، سیمین دانشور ، بدرالملوک بامداد ، بدرالواجی،مهرتاج رخشان ،شاه بیگم‌ ،بی بی خانم استرآبادی ،افضل وزیری ، شهلا لاهیجی ،طاهره دانشمند ،اعظم سپهر خادم ، طلعت بصاری ،سیمین بهبهانی ، بدری تندری ، اشرف الملوک‌ و بسیاری دیگر در دهه های اخیر را شاهد بوده است

در مبارزه برای حقوق زنان چندین رکن اساسی وجود دارد از جمله حق ارث برابر. امروزه در جامعه ایران یک زن حق ارث برابری با مرد ندارد و نهایتاً به میزان نصف یک پسر حق سهم دارد. راه حل برای حل این مشکل چیزی جز کنار گذاشتن شرع از حقوق اساسی نیست. این مورد جزء یکی از بی بنیان ترین و نا معقول ترین تبعیضات علیه حقوق زنان است.

ارزیابی نویسنده از این رکن این است که امکان تغییر تدریجی بغیر رادیکال در این موضوع وجود ندارد.

مورد دیگر حقوق برابر است. تبعیضات در قانون جزایی و کیفری ایران نسبت به زنان و مردان وجود دارد شهادت یک زن ارزش قانونی برابر با نیم یک مرد دارد. زنان از حق حضانت، حق سفر، حق انتخاب محل زندگی، پوشش، دستمزد برابر برای کار برابر و بسیاری از حقوق در قانون برخوردار نیستند.

در واقع در جامعه کنونی ایران مردسالاری هنوز هم به صورت گسترده و جامع در بطن جامعه وجود دارد و سیستم فکری جامعه بر پای آن بنا نهاده شده است.

همچنین زنان از حق آموزش و اشتغال در رشته مورد علاقه شان را گاهاً به صرف زن بودنشان پیدا نمی کنند بسیاری از رشته های دانشگاهی مختص مردان بوده و بسیاری از مشاغل صرفاً در انحصار مردان است.

ارزیابی نویسنده از این رکن این است که امکان تغییر تدریجی بغیر رادیکال در موضوع حقوق اساسی وجود ندارد اما بنیان فکری جامعه باید به صورت تدریجی به سمت پذیرش حقوق برابر سوق داده شود.

موضوع دیگر مالکیت بر بدن خویش و سقط جنین است در جامعه کنونی ایران زن حق مالکیت بر بدن خویش را ندارد و برای هر گونه عمل جراحی نیاز به اجازه سرپرست قانونی شوهر یا پدر یا جد پدری است.

زنان به صورت فردی حق انتخاب سقط جنین را ندارند و با تفسیری از فقه اسلامی یک جنین جزو املاک پدر محسوب می‌شود و مادر هیچ حقی در دخل و تصرف در آن ندارد و ما در صرف یک نگهدارنده و ماشین زادآوری را دارد.

ارزیابی نویسنده از این موضوع این است که امکان برای تغییر تدریجی وجود ندارد و در این موضوع باید به صورت رادیکال و رفرم گونه عمل شود

موضوع دیگر حق حضانت فرزندان است در قانون فعلی جمهوری اسلامی حق حضانت همیشه به پدر یا جد پدری داده می شود و به صرف دشواری نگهداری کودک در سنین پایین تر از ۷ سال این امکان به مادر داده می شود که از بچه نگهداری کند. اما این موضوع هیچ تغییری در حضانت کودک ایجاد نمی کند و همیشه و در همه حال پدر مالک و سرپرست کودکان است.

حق ازدواج و طلاق. در قانون فعلی جمهوری اسلامی زنان هیچ حق انتخاب برای قبول یا رد ازدواج و همچنین طلاق به صورت انفرادی را ندارند و قانون در این زمینه به شدت حامی مرد است و به صورت تبعیض گونه‌ای امکان تملک فرزند و همسر را فراهم می کند.

در این زمینه در سال های اخیر تلاش‌های بسیار گسترده‌ای از جانب فعالین و زنان صورت گرفته و این تلاش ها گاهاً با موفقیت های کوچک اما رو به جلو همراه بوده است از جمله چند تبصره و ماده قانون که اخیراً به قانون اضافه شده است.

در قانون فعلی جمهوری اسلامی ازدواج با کودکان به رسمیت شناخته شده و کودک همسری و پدوفیلیسم عملاً صورت قانونی گرفته است. ازدواج اجباری و رسومی مانند خون بس هنوز هم در بعضی نقاط ایران رواج دارد.

ارزیابی نویسنده از موارد بالا این است که هیچ گونه امکان اصلاح تدریجی وغیر رادیکال وجود ندارد و یا بسیار کم است.

در موضوع آزادی‌های جنسی زنان ایران در قعر لیست کشورهای به رسمیت شناخته این حق وجود دارد. زنان در ایران نمی توانند رابطه خارج از ازدواج داشته باشند و این کار عملاً جرم محسوب می‌شود و می‌تواند مجازات شلاق و حتی اعدام و سنگسار را در پی داشته باشد. زنان عملاً کالای جنسی محسوب می شوند و مجبور به پذیرش پوششهای استاندارد اسلامی هستند که بسیار زن ستیزانه و سرکوب گرانه است. در بسیاری از موارد هنوز هم تست بکارت صورت میگیرد و ختنه زنان در بسیاری از مناطق ایران هنوز هم رواج دارد.

به طور کلی چشم انداز تغییر وضعیت اسفبار حقوق زنان در ایران بدون گذر هم از جمهوری اسلامی و هم از ایدئولوژی بنیان گذاری آن یعنی تفکر اسلامی وجود ندارد و جامعه ایران نیازمند دو رفورم رادیکال هم در حوزه سیاسی و هم در حوزه تفکر حاکم بر جامعه است.

در چند سال اخیر زنان زیادی پرچم مبارزه را برافراشته و صدای آزادی خواهی آنها گوش زندانبانان و مسئولان جمهوری اسلامی را کر کرده است. از این زنان می توان به نسرین ستوده، آتنا دائمی، شهره حسینی، عالیه مطلب زاده، ژیلا کرم زاده مکوندی، راحله عسکری زاده، فاطمه تمیمی، افسانه عظیم زاده، ناهید خداجو، هاله صفرزاده، پریسا رفیعی، زهرا محمدی، نرگس محمدی و بسیاری دیگر را نام برد که مجموعا به بیش از هزار سال زندان و هزاران ضربه شلاق و میلیارد ها تومان جزای نقدی محکوم شده اند اما این این اشاعه ترس و خشونت از جانب جمهوری اسلامی هیچ گاه نتوانسته است صدای آزادی خواهی زنان مبارز را خفه کند

یا آنها را مرعوب کند.

به امید برچیده شدن جمهوری اسلامی و ایدئولوژی بنیانگذار آن.

بهروز دمساز هشتم مارس ۲۰۲۱

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate