مضحکه ی کینگ رضا پهلوی  در مونیخ و ژنو

در یکی از هتل های شهر مونیخ (محل برگزاری کنفرانس امنیتی) شماری از مقامات اداری و نظامی برخی کشورهای دنیا، عمدتا اروپایی جمع شده اند و در باره ی امنیت بین الملل در حال سخنرانی و تبادل نظرهستند.

خانم مسیح علی نژاد هم در یکی از پانل های حاشیه ای کنفرانس با آدب و تاب از لزوم ادامه ی فشارهای حداکثری بر جمهوری اسلامی و لزوم بمباران تاسیسات هسته ای ایران سخن می گوید.

گویا رضا پهلوی هم قرار بوده برای شرکت در یکی از جلسات حاشیه ای کنفرانس دعوت شود که ایشان حذف شدند.

بیرون از هتل، ده ها گروه آلمانی و غیر آلمانی ‘ صلح جهانی’ را فریاد می زنند و با شعارهای صلح، آزادی و دموکراسی خیابانهای منتهی به هتل را به اشغال خود درآورده اند. گروه هایی که خواهان صلح، رفاه و دموکراسی برای ملت های خود هستند و علیه جنگ طلبی و دخالت خارجی در کشورهایشان به خیابان آمده و خواهان انحلال ناتویا توقف دخالت های ویرانگر آن درخارج از مرزهای اروپا هستند. 

در گوشه ی دیگری اما عده ای جمع شده و سرگرم تدارک یک نمایش مضحک وعجیب هستند که نه ربطی به موضوع کنفرانس دارد و نه خواستار صلح، آزادی و دموکراسی هستند.

چند صدنفری جمع شده اند. از بلندگوها سرود شاهنشاهی پخش می شود و جمعی از حضار با آن هماوا شده اند.

بعد شعار حاوید شاه و کینگ رضا پهلوی شنیده می شود و سپس یکنفر از روی متن ‘سوگند وفاداری به خاندان پهلوی’ را می خواند و جمعیت آن را تکرار می کنند. بعد از سوگند وفاداری دوباره شعار جاوید شاه از جمعیت برمی خیزد.

در آخر پرچم سه رنگ تاج نشان بزرگی گشوده می شود، دو مرد با ریش و پشم و لباسهای دوران هخامنشی در دو سوی پرچم قرار می گیرند و یک زن در حالی که یک سینی در دست دارد و بدلی از استوانه ی کوروش در آن نهاده اند در میان مردها قرار می گیرد و جمعیت با نوای طبل و سنج ‘کینگ رضا پهلوی’ گویان براه می افتد و نمایش خیابانی کارناوال گونه ای آغاز می گردد.

حرکات، شعارها و آن لباسهای عحیب بر تن آن دو مرد و استوانه ای که در سینی قرار داده شده و زن آن را حمل می کند و همچنین حمل کردن پرچم اسرائیل و پرچم های دیگری که کسی نمی داند متعلق به کدام کشور هستند هر رهگذری را شگفت زده می کنند.

اگر آدم نسبتا عاقلی که در قرن ۲۱ زندگی می کند از همان ابتدا شاهد این نمایش مضحک بوده باشد، احتمالا این سوال به ذهنش خطور کرده است که ” چه نوع روانگردانی به این جماعت داده شده است که در مونیخ سال ۲۰۲۵ خود را در گوشه ای از کاخ نیاوران ۵۰ سال پیش تصور کنند و سوگند وفاداری به خاندانی را بر زبان آورند که ۴۵ سال پیش حکومت انها سرنگون شده و در حالی که ۴۵ سال است شاه مرده است، انها جاوید شاه  (یعنی زنده باد شاه) می گویند!

البته این سوال را از آن جماعت متوهم نمی توان پرسید چون به جای جواب، رکیک ترین کلمات و پست ترین فحش ها را دریافت خواهید کرد.

از شرکت کنندگان در کارنوال طرفداران رضا پهلو نه شعاری بر علیه رژیم جمهوری اسلامی   شنیده می شود و نه هیچ سخنی از موضوع کنفرانس مونیخ.

 این کارنوال از همان ابتدا و با برنامه ریزی چند ماهه به هدف اعلام ‘بیعت’ با رضا پهلوی و نمایش نفوذ و اعتبار او در بین ایرانیان ساکن اروپا تدارک دیده شده بود و قرار بود ‘نمایش قدرت’ باشد که به مضحکه ی ضعف و زبونی تبدیل شد.

طبق آمارهای رسمی دولتهای اروپایی بیش از یک ملیون ایرانی در قاره اروپا سکونت دارند که از این تعداد حدود ۴۰۰ هزار نفر از انها در آلمان زندگی می کنند.

چنانچه شمار شرکت کنندگان در کارنوال بیعت با رضا پهلوی را با کل ایرانیان اروپا بسنجیم کمتر از نیم درصد و اگر فقط با شمار ایرانیان ساکن آلمان بسنجیم حدود یک درصد می باشند.

بنابر این علیرغم چند ماه برنامه ریزی، تبلیغات گسترده و صرف هزینه های فراوان حداکثر نفوذ و اعتبار رضا پهلوی در میان ایرانیان ساکن اروپا کمتر از نیم درصد می باشد.

بعد از کارنوال، که بدون اغراق از هر جهت به یک نمایش رقت انگیز اما پرسروصدای خیابانی تبدیل شد، جلسه ای برای دیدار و گفتگو با خود رضا پهلوی ترتیب داده شد که شماری از به اصطلاح تشکلات و گروه های سلطنت طلب در آن شرکت کردند. 

 این نشست که در واقع جلسه ی مشترک گروهی از هواداران رضا پهلوی با ایشان بود و هیچ فرد و گروه دیگری در آن حضور نداشت، از طرف برگزار کنندگان و برخی رسانه های فارسی زبان کشورهای امپریالیستی  با عنوان پر طمطراق ‘ نشست همگرایی’ اپوزسیون جمهوری اسلامی به مردم معرفی شد! 

 رضا پهلوی در این جلسه از طرف هواداران خود به عنوان ‘ رهبر دوره گذار’ برگزیده شد و ایشان هم بدون ارائه ی هیچ راهکار و برنامه ای برای به قول خودشان ‘براندازی’ رژیم جمهوری اسلامی، در جایگاه رئیس شورای دوران گذار قرار گرفت و دستورات لازم  برای چگونگی تشکیل تمامی ارکان حکومت جدید را صادر نمودند که همه ی آنها مورد تایید و اطاعت  هوادارانش قرار گرفتند!

 مضحک تر از هرجیز اینکه در پایان جلسه  رضا پهلوی آب پاکی روی دست شرکت کنندگان ریخت وبا گفتن ‘من خودم را در هیچ گروهی محدود نمی کنم’ عملا از وظیفه ی رهبری و هدایت انها شانه خالی کرد و پیشاپیش بیهودگی و بی ثمری برگزاری چنین جلساتی را عیان کرد.

اگر کسی حوصله کند و به ویدئوهای این نشست نگاه کند براحتی متوجه خواهد شد که جلسه ی دیدار یک عده ‘رعیت’ کمر بسته با حاکم است. دیداری مملو از تملق و مجیز گویی و اظهار بندگی نسبت به شاه سابق و رضا پهلوی که براستی شدت آن مشمئزکننده است.

در واقع آنچه برگزار شد نه یک جلسه ی همگرایی بلکه مجلس ‘بیعت’ عده ای رعیت جان نثار با یک پادشاه بود که حضار بیرون از جلسه، با شعار کینگ رضا پهلوی آنها را تشویق می کردند.

نتیجه انکه برای صدمین بار طرفداران رضا پهلوی با شاهزاده ی خود ‘همگرا’ گردیدند!

کارنوال مونیخ با این جلسه به پایان رسید و رضا پهلوی همراه با شماری از طرفدارانش به ژنو رفتند.

در ژنو نیز کارنوال راهی خیابان شد و رضا پهلوی در یکی از سالنهای مرکز حقوق بشر و دموکراسی، معلوم نشد برای چه افرادی سخنرانی کردند.

این سخنرانی از طرف نویسنده ی متن آن، با بهره گیری از ادبیاتی کاملا پوپولیستی و عوامفریبانه تنظیم شده بود و چنان رقت انگیز بود که اشک خود رضا پهلوی را هم دراورد و ایشان چند قطره اشک هم به حال ملت ایران ریختند!

رضا پهلوی بعد از سخنرانی  از سالن خارج شد و با شعار ‘کینگ رضا پهلوی’ مورد استقبال طرفدارانش قرار گرفت و علیرغم آنکه در مونیخ گفته بود از این شعار خوشش نمیاد، در ژنو با شنیدن آن گل از گلش شکفت.

بنابر این تنها جیزی که عاید رضا پهلوی و حلقه ی نزدیکان او از مضحکه ی مونیخ و ژنو شد همان نیم درصد جمعیت ایرانیان ساکن اروپا و شنیدن شعارهای تکراری گذشته بود.

همه ی اینها در حالی است که هنوز هم خود او و هم طرفدارانش گمان می کنند نود درصد مردم ایران خواهان بازاستقرار حکومت پادشاهی خاندان پهلوی در ایران هستند و شعار مسخره ی کینگ رضا پهلوی شعار ملی ایرانیان است..

توهم این جماعت با هیچ چیزی رفع شدنی نیست…

بایز افروزی ۱۹ فوریه ۲۰۲۵


Google Translate