بدنبال فروپاشی سوسیالیسم واقعاً ناموجود، پایان جهان دو قطبی، متعاقب آن شکست طرح ایجاد امپراتوری سرمایههای جهانی در ایجاد جهان یک قطبی، سیاست حفاظت از سرمایههای بومی بوسیله راست افراطی، در اکثریت غالب کشورهای جهان در حال رشد است.
این لیست که شامل اکثریت کشورهای سرمایهداری در پنج قاره جهان می شود، آنچنان طولانی ست که نویسنده ذکر نام این کشورها را ضروری نمی بیند.
اما در این کشمکش، فشارهای ناشی از قدرت هژمونیک سرمایهداری آمریکا بر دیگر کشورهای جهان، در یک رابطه پیچیده دیالکتیکی باعث رشد راست افراطی در هریک از این کشورها می شود!
می بینیم که این تهدیدات نظامی و دخالت های سیاسی و فشارهای تعرفه ای، در کشورهای دوست و متحد آمریکا باعث گستاخی بیشتر و بالا رفتن محبوبیت راست افراطی حافظ سرمایههای بومی می شود و این رشد افزاینده راست افراطی را بطور مثال در اکثر کشورهای اروپایی مشاهده می کنیم.
اما نکته قابل توجه و تأمل، همچنین افسارگسیختگی راست افراطی در کشورهای متخاصم با آمریکا از جمله در ایران است!
در کشورهای نظیر ایران که سرمایهداری ضد آزادی، زن ستیز و دگراندیش کش رانتی-نظامی، نیم قرنی ست که بر سر کار است و جامعه را درگیر مبارزه پر هزینه شبه ضدامپریالیستی کرده است، سیاست تهاجمی دولت راست افراطی ایالات متحده آمریکا، باعث ثبات قدم و رونق مجدد منطق شکست خورده مبارزه شبه ضدامپریالیستی شده است!
باعث شده است تا رهبران جمهوری اسلامی ایران و فرماندهان سپاه پاسداران حاکمیت ولایتی، بار دیگر بر درستی نظرات استکبار ستیز خود پا کوبند، آزادی و دموکراسی غربی را به سخره گیرند و نغمه محزون «ظهور» صاحب الزمان و پیروزی زودرس بر استکبار جهانی را با صدایی ناهنجار سردهند!
این نخستین بار نیست که با بروز مشکلات اقتصادی و سیاسی در کشورهای پیشرفته سرمایهداری، جمهوری اسلامی ایران حقانیت خود را به رخ جهانیان می کشد و با توجیه حقانیت خود اکثریت ساکنان محروم ایران را با زبانی ناخوش وادار به سکوت می کند و فریاد معترضان را با چاقو و زنجیر و سرب مذاب پاسخ می دهد!
اما دیالکتیک روند کنونی دهکده کوچک جهانی آنچنان است که اگر در کشورهای پیشرفته سرمایهداری سیاست حفاظت از سرمایههای بومی برای رفاه بیشتر و یا حداقل حفظ قدرت خرید شهروندان بوده است، در کشورهای شبیه ایران این بحران ها برای حفظ حاکمیت نامحبوب در قدرت، با تقویت هرچه بیشتر نیروهای نظامی و انتظامی و فقر و فلاکت در پایین و رانت و فساد در بالا اجین و همراه شده است!
فقر و فلاکت در پایین و رانت و فساد در بالا، کاهش قدرت خرید اکثریت عظیم مزد و حقوق بگیران و اوجگیری عدم اشتغال ثابت و دایم، باعث رشد نارضایتی بیشتر و نفرت عمومی از حاکمیت مذهبی ایران شده است و در پایان هر دوره بحرانی، بخش دیگری از مدافعان حاکمیت اثنی عشری امام زمانی اعتماد خود نسبت به این حاکمیت را از دست داده اند و هسته اصلی قدرت کوچکتر و فرماندهان رانت خوار مسلح آن کمتر و کمتر می شوند!
برغم امیدهای حاصل از وعده و وعیدهای دولت ۱۴م و ناتوانی در اجرای این وعده و وعیدها، کمبود انرژی، سقوط ارزش ریال از یک سو و افزایش سرکوب و گسترش دستگیری و شکنجه و اعدام از سوی دیگر ، جمهوری اسلامی خود بمثابه موتور اصلی انقلابی دیگر در ایران، عمل می کند!
در طول تاریخ بشر ملل گوناگون برای حفظ هویت و حیات خود دست به دفاع از خود و انقلاب زدهاند اما نادر مللی را می توان سراغ داشت که در راه آزادی و رهایی از ستم، در طول یک قرن سه بار دست به انقلاب زده باشند!
گویی رسالت آخرین انقلاب قرن گذشته؛ که تنها در عرض پنج روز ملل کشورهای همسایه و حتی برخی ملل جهان را تکان داد؛ و نخستین انقلاب هزاره ۳م بر دوش ملل ساکن ایران افتاده است!
انقلابی که اینبار بی تردید بکمک جهان موازی دیجیتالی اقتصاد و سیاست و فرهنگ دهکده کوچک جهانی را زیر و زبر خواهد کرد!.
برای مشارکت در این تحول کیهانی آرام و صبور و پیگیر باشیم!
–
جواد قاسم آبادی
آموزگار تبعیدی
بهمن ماه ۱۴۰۳
ghassemabadi@yahoo.fr