سرکوب دانشجویان و زنان افزون بر ایجاد فضای رعب و عدم امنیت جانی

“دیکتاتوری‌ها حقیقت را نه به این دلیل که دروغ را باور دارند،

بلکه به این دلیل که از حقیقت وحشت دارند،سرکوب می‌کنند”

قتل امیر محمد خالقی دانشجوی ۱۹ ساله مقطع کارشناسی رشته مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی در واقع نماد وضعیت نگران‌کننده‌ای است که در بسیاری از موارد حاکی از نقض حقوق بشر و سرکوب آزادی‌های فردی و اجتماعی از جمله دانشجویان و فرزندان پیشرو است.چنین حوادثی معمولاً به‌طور غیرمستقیم یا مستقیم به خشونت سیستماتیک،تبعیض و سرکوب اعتراضات مدنی مرتبط است.در اینجا این سوال مطرح است که در این زمینه چه نکاتی قابل توجه است؟

قتل هر انسانی به‌ویژه دانشجویان که به عنوان نماینده آینده جامعه و حامل اندیشه‌های جدید و نوآورانه هستند،نقض آشکار حق به زندگی است.در بسیاری از مواقع،قتل‌ها به‌دست نیروهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی به‌ عنوان ابزاری برای ساکت کردن مخالفان سیاسی و اجتماعی انجام می‌شود.دانشجویان همواره در جوامع مختلف نقش کلیدی در اعتراضات و اعتراض به فساد یا نابرابری‌های موجود ایفا کرده‌اند.سرکوب اعتراضات دانشجویی در رژیم جمهوری اسلامی  به‌عنوان ابزاری برای جلوگیری از گسترش آگاهی سیاسی و اجتماعی و تقویت حرکت‌های حقوق بشری و دموکراتیک به کار گرفته می‌شود.

در بسیاری از موارد،پس از چنین حوادثی معمولاً شفافیت لازم در مورد علل و جزئیات حادثه وجود ندارد.دادگاه‌های غیرمستقل و عدم محاکمه عادلانه دستگاه قضایی جمهوری اسلامی نیز باعث تقویت احساس بی‌عدالتی و نارضایتی اجتماعی می‌شود.قتل دانشجویی در چنین شرایطی نه تنها به‌عنوان یک تراژدی انسانی بلکه به‌عنوان یک کانال زنجیره ای از وجود مشکلات ساختاری در حوزه حقوق بشر و حاکمیت دموکراتیک باید مورد توجه قرار گیرد.اعتراضات دانشجویان در محکومیت قتل دانشجو در دانشگاه تهران معمولاً به دلیل چند عامل اصلی است که بیشتر به مسائل حقوق بشری،آزادی‌های فردی و سرکوب اعتراضات مربوط می‌شود.برخی از دلایل عمده اعتراضات دانشجویی در این موارد عبارتند از:دانشجویان به عنوان افراد آگاه و حساس به مسائل اجتماعی،قتل هم‌کلاسی خود را نقض آشکار حق بنیادی زندگی و آزادی می‌بینند.این‌گونه حوادث می‌تواند نشان‌دهنده تلاش برای سرکوب هرگونه نقد یا مخالفت با نظام سیاسی حاکم باشد.

بسیاری از دانشجویان به‌دنبال تحقق عدالت و پایان دادن به خشونت‌ها و نقض حقوق بشر در جامعه هستند.اعتراضات آن‌ها می‌تواند به‌عنوان ابراز همبستگی با خانواده قربانی و درخواست برای تغییرات اساسی در ساختارهای قضائی و امنیتی رژیم باشد.دانشگاه‌ها به‌عنوان مراکز علمی و فرهنگی معمولاً محل‌های شکل‌گیری جنبش‌های اجتماعی و سیاسی هستند.دانشجویان با اعتراضات خود می‌خواهند نشان دهند که جامعه مدنی هنوز حاضر است به‌طور فعال در برابر بی‌عدالتی‌ها ایستادگی کند و به حقوق بشر احترام بگذارد.این اعتراضات نماد ناراحتی و احساس خطر دانشجویان از روند حاکمیتی است که به نظرشان باعث کاهش حقوق و آزادی‌ها،سرکوب اعتراضات و ایجاد فضای ترس و خشونت در جامعه می‌شود.

قتل دانشجو امیر محمد خالقی در دانشگاه تهران همزمان با صدور مجدد حکم اعدام علیه شریفه محمدی،ارتباطی پیچیده و نمادین با وضعیت کلی حقوق بشر و سرکوب سیاسی در ایران دارد.همزمانی این دو رویداد می‌تواند نشان‌دهنده شدت سرکوب آزادی‌های بیان،آزادی تجمعات و اعتراضات سیاسی در حاکمیت دیکتاتوری جمهوری اسلامی باشد.در حالی که قتل دانشجویان نشان‌دهنده استفاده خشونت‌آمیز از نیروی امنیتی علیه فعالان اجتماعی و سیاسی است،صدور حکم اعدام علیه افراد به‌ویژه فعالان سیاسی و مدافعان حقوق بشر به نوعی تهدید جدی علیه هر گونه اعتراضات اجتماعی است.

در مورد شریفه محمدی که به‌دلیل فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود در معرض اعدام قرار گرفته،این رویداد نشان‌دهنده سرکوب زنان فعال در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی است.در حالی که قتل دانشجو نیز به‌عنوان یک نماد دیگر از نقض حقوق بشر در ایران دیده می‌شود،این دو رویداد می‌توانند به‌طور خاص به سرکوب گروه‌های آسیب‌پذیر و فعالان اجتماعی اشاره داشته باشند.

همچنین افزایش فشارهای حکومتی علیه خانواده‌های دادخواه مانند خانواده جانباخته پیمان منبری در واقع بخشی از یک روند کلی فشار و سرکوب است که پس از اعتراضات گسترده و جنبش‌های مردمی در ایران مشاهده می‌شود.این فشارها معمولا به منظور جلوگیری از گسترش آگاهی عمومی و جلوگیری از هرگونه اعتراض و حرکت اعتراضی بیشتر علیه سیستم حاکم است.

قتل امیر محمد خالقی دانشجوی دانشگاه تهران در تاریخ‌های نزدیک به سالگرد حصر رهبران جنبش سبز،می‌تواند به طور نمادین و یا استراتژیک به عنوان تلاشی از سوی رژیم برای مقابله با احیای یاد و میراث جنبش‌های دانشجویی و اعتراضات مردمی تلقی شود.جنبش سبز که در سال ۱۳۸۸ به‌دنبال انتخابات بحث‌برانگیز ریاست‌جمهوری در ایران شکل گرفت،عمدتاً توسط دانشجویان و نیروهای جوان حمایت می‌شد و در آن زمان هزاران نفر از دانشجویان،فعالان سیاسی و مخالفان به خیابان‌ها آمدند و خواستار تغییرات سیاسی و اجتماعی شدند.

علاوه بر این قتل امیر محمد خالقی می‌تواند در راستای تشدید فضای امنیتی و نظارتی در دانشگاه‌ها قرار بگیرد،جایی که معمولا دانشجویان و فعالان سیاسی بیشتر در معرض سرکوب و تهدید قرار دارند.این حادثه علاوه بر ایجاد ترس،ممکن است موجب یادآوری دوباره جنبش سبز و تلاش برای فراموشی و سرکوب آن به‌ویژه در آستانه سالگرد آن شود.

افزایش سرکوب‌های سیستماتیک رژیم جمهوری اسلامی و احضار بازیگران فیلم‌هایی مانند کیک محبوب من نشان‌دهنده شدت گرفتن نظارت و کنترل بر هنرمندان و رسانه‌ها در ایران است.فیلم کیک محبوب من به دلیل مضمون اجتماعی و سیاسی‌اش و نقدهایی که به وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور وارد می‌کند،می‌تواند در چارچوب نگرانی‌های حاکمیت درباره انتشار پیام‌های مخالف یا انتقادی در جامعه قرار گیرد.در این زمینه رژیم جمهوری اسلامی ممکن است به این شکل‌ها پاسخ دهد تا فضای جامعه را از هرگونه انتقاد یا اعتراض اجتماعی پاک کند و هنرمندان را مجبور به رعایت خطوط قرمز سیاسی خود نماید.

برای محکوم کردن و مقابله با سرکوب‌های جمهوری اسلامی می‌توان از راهکارهای مختلفی بهره برد.برخی از اقدامات مؤثر شامل موارد زیر از جمله:استفاده از شبکه‌های اجتماعی برای انتشار مستندات و اخبار مربوط به سرکوب،بازداشت‌ها و قتل‌های حکومتی،همکاری با رسانه‌های مستقل و بین‌المللی برای بازتاب صدای معترضان،مستندسازی موارد سرکوب و ارائه آن به سازمان‌های حقوق بشری،ایجاد شبکه‌های همبستگی بین دانشجویان،کارگران،معلمان،زنان و سایر اقشار تحت سرکوب،سازمان‌دهی اعتراضات هماهنگ و نافرمانی‌های مدنی گسترده،تقویت اتحاد بین معترضان داخل و خارج از کشور و کمپین‌های اعتراضی مانند تحریم انتخابات،شعارنویسی و استفاده از نمادهای مقاومت،حمایت از زندانیان سیاسی و خانواده‌های قربانیان،پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان و حمایت از خانواده‌های آنان،راه‌اندازی کمپین‌های بین‌المللی برای آزادی زندانیان سیاسی و… است.ترکیب این اقدامات می‌تواند فشار بر حکومت را افزایش داده و زمینه‌ساز تغییرات اساسی در کشور شود.

اگرچه در نگاه اول،این رویدادها ممکن است ارتباط مستقیمی نداشته باشند اما همه آنان نشان‌دهنده وضعیت نگران‌کننده حقوق بشر و امنیت در ایران هستند.از یک سو صدور احکام اعدام برای فعالان مدنی و سیاسی نشان‌دهنده سرکوب آزادی‌های اساسی است.از سوی دیگر،وقوع جرایمی مانند قتل این دانشجو نشان‌دهنده ناکارآمدی در تأمین امنیت شهروندان است.در نتیجه،این رویدادها ابعاد مختلفی از چالش‌های حقوق بشری و اجتماعی در ایران را نمایان می‌سازند که نیازمند توجه جدی و اصلاحات اساسی هستند..

الهام فتحی فعال حقوق زنان


Google Translate