موضع اخیر خامنه‌ای و مذاکره

خامنه‌ای از موضع چند روز قبل اش برای مذاکره چرخش زد.
یک هفته-ده روز قبل برای  مذاکره تایید خودش را نشان داد، و بعد از این هم پزشکیان آن را کپی کرد و ظریف را هم به اروپا پرت کردند که این تمایلات را” برود بگوید.”
حالا خامنه‌ای چرخش کرد و بدنبال اش هم پزشکیان این حرفها را خوب قلم زد ، سلامی آن را معجزه خواند و قالی باف و عراقچی تمجید کردند ، مجیز گویان به خط!!
خامنه‌ای دیروز گفت که مذاکرات مشکلات کشور و مردم را حل نمی‌کند.
جای کشور و مردم را با کلمه رژیم عوض کنید این جابجایی بخشی از مسئله را روشن می‌کند.
(در نگاه خامنه‌ای مردم عددی نیستند و بخواهند غلط هم می‌کنند. این جمله اشاره به تهیج او در سخنرانی های قبلی برای نیروهای سرکوبگر در مقابله با اعتراضات خیابانی است.)
در واقع جمله او را اینطور باید ترجمه کرد.:” مشکلات نظام ما با مذاکره حل نمیشود.”
اما در ادامه و بیشتر در سخنان قالیباف به وضوح آشکار می‌شود آنجا که میگوید سخنان رهبری درست است چون که آمریکایی‌ها در مذاکره می‌خواهند که هم هسته ای را بگیرند، هم سلاح متعارف و غیر متعارف و هم قدرت موشکی مان را.
از این سخنان در می آید که از طرف آمریکایی شنیده اند که در اطاق عمل،  چقدر جراحی رژیم چند جانبه و گسترده است و قرار دارند گه ارگان های زیادی از مقام معظم رهبری را در بیاورند.
دیدار با عجله خامنه‌ای با سران حماس در تهران مانوری است برای قدرت نمایی به این امید که تعداد  این عملیات جراحی را کاهش بدهد.
گفتنی است که رژیم می داند که ساخت و پاخت با اروپا برایش راه برون رفت نیست و حرف تعیین کننده در جیب آمریکا است.
به همین خاطر حرف خامنه‌ای را می‌شود اینگونه درست خواند که مذاکره ی در خواستی آمریکا  نتیجه اش عقیم شدن است،
بنا بر این ،  پا پیش گذاشته  که روی تخت خوابانده نشود، چرا که باعث می‌شود که در توازن قوای منطقه  نحیف و نزار تر شود بویژه که  “محور های مقاومت ” حالا دیگر دود شده است.
مسئله  خلع سلاح و یا عدم حق دستیابی  هسته‌ای رژیم  در واقع اسم رمز چیز دیگری است. و آن هم سهم جمهوری اسلامی در توازن قدرت در خاورمیانه است.
خامنه‌ای و حاکمیت اش آن  میزان و سهمی را که می‌خواهند برای مشخصا آمریکا و کشورهای اصلی اروپایی تکه و لقمه بزرگی است.
این محتوای اصلی کشا کش قدرت بین دو طرف است.
مسئله هسته‌ای را باید درون این پاکت جا داد.
نه برای اروپا و به درجات بیشتر برای آمریکامسئله حقوق بشر و آزادی های فردی  اجتماعی و سیاسی  مردم ایران ، ابدا و ابدا جایی ندارد .
ج.ا نقش ژاندارم منطقه را می خواهد،  چیزی که برای  غرب و آمریکا  جای حاشا  است .
 محال ممکن است.
اما ج.ا برای رسیدن به این جایگاه می خواهد خود را با ایجاد مزاحمت تحمیل کند و آمریکا و غرب با فشار می‌خواهند او را به قبول نقش تعیین شده و تحمیلی خود وادار کنند.
تحریم اقتصادی و منزوی کردن ج.ا  آن نتیجه مورد دلبخواه را نداده است. فشار حداکثر ی، تهدید نظامی تکمیل کننده این سیاست است که ج.ا را اخته کند.
چرا امروز این یک ضرورت مبرم اساسا برای آمریکا شده است؟
پاسخ را باید در چند قطبی شدن جهان دید که قدرت‌های اقتصادی و رقبای جدید را بویژه در عرصه تکنولوژی به میدان آورده ،که سهم آمریکا را به نسبت قبل کاهش داده است.
این وضعیت را در صحبتهای ترامپ در موارد متعدد می توان دید.
در نتیجه دستیابی به بازار ایران و دفاع از شرکایش در خاورمیانه،  فشارهای تازه و بستن پرونده ایران را برای آمریکا دو فوریتی کرده است.

Google Translate