تئوری توطئه و برخی از پی آمدهای زیان بار آن!

تئوری توطئه چیست؟

تئوری توطئه (۱) به طور کلی معرف دیدگاهی است که بر این باور است که تمامی روی دادهای مهم تاریخی، ناشی از دسیسه، توطئه و برنامه ریزی های دست های پشت پرده ای است که صحنه گردانان اصلی تغییر و تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می باشند. باورمندان به این تئوری یا توهم، با درکی سطحی از روی دادها و با ارائه مطالبی در حد حدس و گمان و یا گاه با تکیه بر موضع گیری یک شخصیت، یا یافتن یکی – دو سند و ربط آنها به هم، از آن نتیجه ای غیر از آنچه در جهان واقعیت روی داده است و محققان بنا بر اسناد و شواهد تاریخی ارائه می دهند، به نمایش می گذارند. به نظر اینان تغییر و تحولات جوامع، نه ناشی از آگاهی و اراده انسان ها، که مبتنی بر خواست ارباب قدرت و ثروت می باشد. و دیگران – اعم از مبارزان، روشنفکران، اندیشمندان، نویسندگان و … و توده ها – عروسک هایی می باشند که سر نخشان در دست دیگران است. این افراط و تفریط ها که محصول سرخوردگی ها، شکست ها و نومیدی ها می باشد، این افراد را آن چنان دچار توهم می سازد که گویی، هیچ روی دادی در جامعه صورت نمی پذیرد مگر به اراده “از مابهتران”!

تئوری توطئه و یا توهم توطئه را، برخی از محققان نوعی بیماری می دانند: 

“توهم توطئه نوعی بیماری روانی فردی و جمعی است. بیماری فردی سوء ظن به همه چیز و همه کس را “پارانویا” و بیماری جمعی را [تئوری توطئه (۲)] می نامند. کسی که به “توهم توطئه” در مفهوم اخیر آن مبتلاست، تمام وقایع عمده سیاسی و سیر حوادث و مشی وقایع تاریخی را در دست پنهان و قدرتمند سیاست بیگانه و سازمان های مخوف سیاسی و اقتصادی و حتی مذهبی وابسته به آن سیاست می پندارد. به گمان او همه انقلاب ها، شورش ها، جنگ ها، عقب ماندگی ها و وابستگی های اقتصادی و سیاسی، برآمدن و فروپاشی سلسله ها و دولت ها، ترورهای سیاسی و حتی کمبود محصولات کشاورزی، سقوط ارزش پول، قحطی ها و زلزله ها را دست پنهان بیگانه کارگردانی می کند و همه رجال کشور همچون عروسکان خیمه شب بازی و بازیگران افسانه های جن و پری از پس پرده و با اشاره او حرکت می کنند و اراده ای از خود ندارند.”(۳)

در پرتو این نظریه و یا تئوری، باورمندان به آن هر اتفاق و روی داد تاریخی را که به مزاقشان یا مزاجشان سازگار نیفتد، و یا از دلایل آن سر در نیاورند و یا نخواهند واقعیت آن را بپذیرند، توطئه ای می پندارند که خارج از اراده جامعه بر آن تحمیل شده است.

مثلا بارها شنیده و می شنویم که آخوندها انگلیسی هستند (آن چنان که گویی همه آخوندهای همه مذاهب محصول انگلستان هستند!)، اسلام سیاسی را غربی ها به وجود آورده اند (گویی دوره پیغمبر اسلام و خلفای راشدین غیر سیاسی بوده است!)، رضاشاه را انگلیسی ها آوردند و خودشان هم بردند، انقلاب اسلامی ایران هم توطئه غرب بوده است، شاه را بردند چون در حال تبدیل ایران به یک ابرقدرت بوده است و یا اینکه چون بهای نفت را بالا برده بود، یا چون مستقل بود… و یا مثلا هم خود شاه به مذهب و مذهبی ها اجازه فعالیت داد – تا مثلا زیر پایش را خالی کنند – و هم خود وی بر این باور بود که غربی ها زمینه فروپاشی رژیمش را فراهم ساختند!

یکی دیگر از چنین تئوری هایی که جهانی هم محسوب می شود، فرود انسان به کره ماه است. کسانی آن را یک دروغ و دسیسه تلقی می کنند و برای اثبات دیدگاه خود، استدلال و اسنادی را هم ارائه می دهند. به رغم اینکه چنین موضوعی کاملا روشن شده و حتا در زمان رقابت فضایی بین شوروی و ایالات متحده، شوروی با همه دانش و توان فضایی، فرود انسان بر کره ماه را انکار نکرد، هنوز هستند کسانی که آن را دروغ و توطئه ای علمی می پندارند!

 

توطئه، طراحی و دخالت قابل انکار نیست!

نفی و یا به زیر پرسش کشیدن تئوری توطئه، صد البته بدین معنی نیست که توطئه ای در کار نیست و کسانی که اشاره به توطئه و توطئه ها دارند بی راهه می روند و هیچ استدلالی را برای اثبات دیدگاه خود ندارند. و یا در همه موارد دچار مبالغه شده اند. انسان از دیرباز به دسیسه چینی می پرداخته است، برنامه ریزی های پنهان داشته است و نقشه هایش را از دیگران مخفی می داشته است که همه اینها به نوعی مصداق توطئه و توطئه چینی می باشد. و نگارنده نیز بر این باور نیست که همه اینها دروغ است و نشانی از حقیقت ندارند. اما اینکه هر روی دادی را به توطئه گری مرتبط بدانیم، حکایت از نوعی بیماری ذهنی و ناآگاهی سیاسی دارد، که نقش و اراده انسان، اندیشه، خلاقیت، تمایلات و خواست ها، تضادهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و طبقاتی موجود در متن جامعه را نادیده می گیرد. 

دیدگاه مبتنی بر تئوری توطئه در تحلیل های خود از روی دادها و وقایع سیاسی، نقش توده ها، روشنفکران، مبارزان، احزاب و سازمان ها و انجمن های اجتماعی و سیاسی را نادیده می گیرد و در بهترین حالت آنها را ابزارها و مهره هایی می داند که ناخودآگاه و بر اساس برنامه ریزی های پشت پرده در صحنه حضور می یابند. و هنگامی که این تئوری تبدیل به یک باور عمومی می شود، آن توطئه های واقعی نیز در کنار این توهمات رنگ می بازند.

 

تئوری توطئه در جوامع دموکراتیک

اما چرا در جوامع دموکراتیک، تئوری توطئه، همه گیر– نه این که اصلا وجود ندارد – نمی شود؟ و چرا در جوامع استبدادی این توهمات و تئوری ها گسترش می یابند؟ به نظر نگارنده پاسخ این سئوال در خود پرسش نهفته است! در جوامع آزاد و دموکراتیک به دلیل دست یابی نسبتا آسان به اسناد، قراردادها و پیمان ها، و آزادی رسانه ها، جای کمی برای گسترش و نفوذ این توهمات باقی می گذارد. اما در جوامع استبدادی به دلیل اختناق، پنهان کاری، نامحرم تلقی کردن مردم، عدم آزادی رسانه و کنترل اطلاعات توسط حکومت ها و دولت ها، شایعه ها و تئوری های توطئه جان می گیرند و به سرعت گسترش می یابند. و دولت ها و حکومت ها نیز عملا به این تئوری ها میدان می دهند، چرا که باعث می شود مردم از پی بردن به علل و علت های اساسی و واقعی سیر تحولات دور نگه داشته شوند و آنها را در سر گم سازد. موضوعی که باعث می شود، پنهان کاری ها و بند و بست ها در سایه شایعه ها، رنگ ببازند و به چشم نیایند.

در جوامع دموکراتیک، احزاب و سازمان های سیاسی و مدنی و نمایندگان مردم در پارلمان ها، از آزادی انتقاد و به زیر پرسش کشیدن حکومت برخوردار می باشند. لوایح و قوانین در بیشتر موارد – اگر نه در همه موارد – بدون دستور حکومت ها و دولت ها مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرند، رد و یا تصویب می شوند. رسانه ها و احزاب بر عمل کرد دولت ها و مجلس ها نظارت دارند و مردم به وسیله رسانه ها از چگونه گی روی دادها و قراردادها آگاه می شوند. چنین فضایی به شایعات و توهم های توطئه کم تر میدان می دهد و کم تر زمینه ساز سر در گمی جامعه می شود. اما در جوامع استبداد زده، به دلیل پنهان کاری های حکومت ها، و مخفی داشتن اطلاعات، تئوری های مبتنی بر توطئه جان می گیرند و حقیقت در سایه انبوهی از اطلاعات و برداشت های غلط و مبالغه آمیز گم می شود. 

 

زمینه سازان توهم و تئوری توطئه

یکی از دلایل و عوامل اصلی پیدایش تئوری توطئه، وجود خود حکومت های استبدادی بوده است. و صد البته این مختص کشور ما هم نبوده است. بیشتر رژیم های سرکوب گر از همین تئوری برای سرکوب و فریب بهره می برده اند. 

این که سرچشمه تئوری توطئه از کجا نشآت گرفته است، و چرا اینقدر رواج یافته است و ریشه های آن کجاست، ما را به ناچار به حکومت هایی ارجاع می دهد که همواره، و در هر شرایطی هر حرکت اجتماعی معترضانه، آزادی خواهانه و عدالت خواهانه … را به عوامل بیگانه و فراسوی مرز ربط می داده اند. و منشآ این تئوری به نظر نگارنده خود دولت ها و حکومت های استبدادی می باشند. آنها همواره دلیل ناتوانایی ها و فسادهای خود را به دست هایی پنهان در فراسوی مرزها پیوند می زده اند. حکومت ها و رژیم ها همیشه و بدون هیچ تردیدی، به خاطر منافع طبقاتی، دینی و سیاسی خود، و نیز برای تحمیق توده ها، و ایجاد هراس نسبت به دشمنان خود، پای بیگانگان را به میان می کشیده اند. بیگانه ستیزی، هراس از بیگانگان و تحریک مردم برای حمایت از اعمال سرکوب گرانه را با دامن زدن به نقش بیگانگان و مرتبط دانستن آنها با هر حرکت اعتراضی، بهترین دلیل برای تداوم سرکوب و اخنتاق می دانسته اند. یکی پای اجانب و استعمارگران – و به بیانی دیگر ارتجاع سرخ و سیاه –  را به میان می کشیده است و دیگری استکبار جهانی و “شیطان بزرگ” و “ضد انقلاب”را! این سبک از برخورد با روی دادها به تدریج از ذهن توده های عادی مردم، حتا به ذهن برخی از نخبگان و روشنفکران نیز کشیده شد. 

 

پی آمدهای تئوری مبتنی بر توهم توطئه

تئوری توطئه، هنگامی که به صورت تکرار و همیشه گی، بر ذهن و اندیشه فرد تسلط یابد، فرد را به انفعال می کشاند و از نقش و مسئولیت خود و نیروهای دست اندرکار در روی دادهای اجتماعی – سیاسی می کاهد و علت اصلی رخ دادها را در جاهایی می یابد که شاید کم ترین نقش را در یک روی داد اجتماعی داشته اند. 

و هنگامی که این تئوری سایه خود را بر جامعه بیفکند و بخش زیادی از افراد جامعه به آن باور داشته باشند، یک فاجعه اجتماعی را در پی خواهد داشت. و آن اینکه ما با یک انفعال و مسئولیت گریزی گسترده اجتماعی مواجه خواهیم شد و به گفته حافظ: 

“چو قسمت ازلی بی حضور ما کردند     

اگر اندکی نه بر وفق رضاست خورده مگیر” (۴)

این نوع نگرش، حتا بر سیاستمداران چنین جوامعی نیز تاثیر می گذارد. باور به توطئه و این که هر روی داد بزرگ سیاسی – اجتماعی ریشه در برنامه ریزی های دیگران دارد، و اینکه این “دیگران” هستند که دست اندرکار قضا و قدر جوامع هستند، و ما بازیچه ای بیش نیستیم، سیاستمداران باورمند به توهم توطئه را هم کاملا سرگردان می سازد و باعث بی عملی، سردرگمی و تضعیف اراده در تصمیم گیری ها خواهد نمود.

اساسا نگرش مبتنی بر توهم توطئه، آسیب های بسیار جدی، بر حافظه تاریخی، و تجزیه و تحلیل علمی روی دادها و پدیده ها وارد می سازد.  باور به تئوری توطئه و توهم نسبت به روی دادهای تاریخی – سیاسی، ذهن ها را تنبل، و تلاش برای تحقیق جدی در چگونه گی روی دادن یک واقعیت تاریخی را نزدیک به صفر می رساند و بی کاره گی ذهنی ایجاد می کند. و ما را برای جستن دلایل علمی و واقعی یک روی داد دچار توهماتی می سازد که در نهایت نتیجه آن پخش و انتشار اطلاعات دروغ و بی پایه می شود.

گسترش تحلیل مبتنی بر تئوری توطئه، به شایعه ها جان می دهد، و در نتیجه حقایق و دلایل اصلی روی دادهای تاریخی در این میان گم می شوند و ناشناس می مانند و تلاش برای جلوگیری از تکرار دوباره آنها را، به حداقل می رساند. یکی دیگر از پی آمدهای تئوری توطئه که بزرگ ترین لطمه را به تاریخ و تاریخ نگاری وارد می سازد، تحریف تاریخ و وارونه جلوه دادن حقایق تاریخی است. موضوعی که باعث می شود تا محققان به جای ارائه حقایق تاریخی، وقت خود را برای زدودن تحریف های تاریخی صرف کنند.

عناصر کم دانش با بهره گیری از همین توهم توطئه، و نیز برای راحت ساختن خود، درست همانند شیادان سیاسی که به جای تحقیق و تحلیل نمی خواهند ذهن خود را خسته سازند، و نیز ناتوان از ارائه اسناد و دلایل واقعی روی دادها، کار خود را راحت ساخته و با چند دلیل “بند تنبانی”(۵) سر و ته قضیه را به هم می آورند. و دیگر نه به دنبال زمینه ها و حاشیه های روی دادهای تاریخی هستند و نه ارائه اسناد. در این میان اگر هم به اسنادی ارجاع می دهند، اسنادی گزینشی است که بتوانند با تکیه بر آنها نقش توطئه را در آن برجسته سازند.. 

 

Conspiracy theory  و ۲)(۱

۳) جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران [یرواند آبراهامیان، احمد اشرف، محمدعلی همایون کاتوزیان]، نشر نی، ۱۳۸۳، برگه های ۶۹ و ۷۰

۴) برشی از شعر حافظ

۵) می گویند در دوره قاجار، برای سر و سامان دادن به دکان ها و مغازه ها فرمانی صادر شده بود که وسایل بی ربط با هم، در مغازه ها فروخته نشود. حاکم شهر برای سرکشی به بازار می رود. در سرکشی های خود متوجه می شود که برخی از فروشندگان توتون و تنباکو، بند تنبان نیز عرضه می کنند. عربده ای می کشد و یکی از فروشندگان را به فحش می گیرد که مرتیکه مگر قرار نشده است که وسائل بی ربط با هم در یک دکان فروخته نشوند. چرا از قانون سرپیچی کرده ای؟ دکاندار در پاسخ می گوید قربان؛ اینها اتفاقا خیلی به هم ربط دارند. تنباکوهای ما آنقدر تند هستند که هر کسی به قلیان یک پک بزند، به سرفه می افتد و بند تنبانش پاره می شود. این است که ما به هرکس که تنباکو می خرد، یک بند تنبان هم تقدیم می کنیم!  

 

 

علی فیاض


Google Translate