نارضایتی گسترده کارگران خدمات عمومی در کانادا و مانور اتحادیه کارگری برای تخلیه نارضایتی کارگران

نارضایتی گسترده کارگران خدمات عمومی در کانادا و مانور اتحادیه کارگری برای تخلیه نارضایتی کارگران

در طول تاریخ جنبش‌های کارگری، اتحادیه‌های کارگری نقش‌های گوناگونی ایفا کرده‌اند. در برهه‌هایی از زمان، این اتحادیه‌ها به‌عنوان ارگان‌هایی برای مبارزه طبقاتی عمل می‌کردند و نقش برجسته‌ای در سازمان‌دهی مبارزات و دفاع از حقوق کارگران داشتند. اما با ورود سرمایه‌داری به دوران انحطاط خود، اتحادیه‌های کارگری به تدریج در ساختار دولت سرمایه‌داری ادغام شدند و از آن پس، همچون نهادهایی نظیر آموزش و پرورش، دادگستری و سایر ارکان دولتی، به بخشی از سازوکارهای این نظام تبدیل گشتند. امروزه وظیفه اصلی اتحادیه‌های کارگری، هدایت خشم و اعتراضات کارگری در چارچوب‌های قانونی و تخلیه انرژی اعتراضی از طریق سازمان‌دهی اعتصابات کنترل‌شده است.

هدف نظام وارونه‌ی سرمایه‌داری، کسب حداکثر سود است و برای دستیابی به این هدف، شرایط کار و استانداردهای زندگی طبقه کارگر را به‌طور مداوم مورد حمله قرار می‌دهد. وضعیت کاری بردگان مزدی در کانادای به‌اصطلاح پیشرفته، تفاوت چندانی با سایر کشورها ندارد. مدت‌هاست که نارضایتی در میان کارگران حوزه آموزش، از جمله نیروهای غیرآموزشی و غیرمدیریتی در اداره آموزش استرجن و اداره مدارس دولتی ادمونتون، جریان دارد.

این کارکنان شامل دستیاران آموزشی، کتابداران، پرستاران، منشی‌ها، دستیاران اداری، کارکنان خدمات غذایی، نظافت‌چی‌ها و انواع تکنسین‌ها هستند که سال‌هاست با شرایط کاری دشوار و دستمزدهای نازل مواجه‌اند. در ایالت آلبرتا، حقوق سالانه یک دستیار آموزشی حدود ۲۶,۴۰۰ دلار است و میانگین حقوق سالانه یک کارگر پشتیبانی آموزشی به ۳۴,۵۰۰ دلار می‌رسد؛ ارقامی که با توجه به هزینه‌های زندگی، نشان‌دهنده فشار اقتصادی سنگینی بر این بخش از کارگران است.

این کارگران در اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا (CUPE) و در چندین شعبه محلی این اتحادیه، یعنی شعبه‌های ۲۵۴۵، ۲۵۵۹ ،۳۵۵۰، ۴۶۲۵ و غیره سازمان‌دهی شده‌اند. قرارداد قبلی کارگران محلی ۲۵۴۵ در آگوست ۲۰۲۱ منقضی شده است، در حالی که قرارداد کارگران محلی ۲۵۵۹ پیش‌تر و در آگوست ۲۰۲۰ به پایان رسیده بود.

افزون بر این، کارگران محلی ۲۵۵۹ از سال ۲۰۱۵ تاکنون هیچ افزایشی در دستمزدهای خود نداشته‌اند و آخرین افزایش حقوق برای کارگران محلی ۲۵۴۵ نیز تنها ۱.۲۵ درصد در سال ۲۰۲۰ بوده است. در طی ۱۱ سال گذشته، دستمزدهای کارگران محلی ۲۵۴۵ در ۸ سال بدون تغییر باقی مانده و برای کارگران محلی ۲۵۵۹ نیز در تمام این سال‌ها، به جز یک سال، ثابت بوده است. این وضعیت نشان‌دهنده دست‌اندازی مستمر به دستمزد کارگران در طول سالیان است که فشار اقتصادی مضاعفی را بر آن‌ها تحمیل کرده است. 

در همین کانادای به‌اصطلاح متمدن، عدم افزایش دستمزدها برای بیش از یک دهه، بسیاری از کارگران را وادار کرده است تا برای تأمین معیشت خود به چندین شغل روی بیاورند. این فشار اقتصادی، به‌ویژه در دوران پس از همه‌گیری کووید-۱۹ و همزمان با افزایش چشمگیر نرخ تورم، موجی از نارضایتی و خشم را در میان این کارگران برانگیخته است. مندی لامورو، رئیس محلی اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا، در این‌باره می‌گوید:

“برخی از کارکنان پشتیبانی بیش از ده سال است که هیچ افزایش حقوقی متناسب با هزینه‌های زندگی نداشته‌اند. بسیاری از اعضای ما برای تأمین یک درآمد کافی مجبورند دو یا حتی سه شغل داشته باشند.”

تریشا استابروکس، یکی از مدیران سابق هیئت مدارس عمومی ادمونتون، در مورد استاندارد زندگی کارگران پشتیبانی آموزشی چنین اظهار داشت: 

ما به آن‌ها به اندازه‌ای حقوق نمی‌دهیم که بتوانند اجاره خانه بپردازند، غذا روی میز بگذارند، کارت اتوبوس بخرند و زندگی شرافتمندانه‌ای داشته باشند.”

مدت‌هاست که نارضایتی و خشم ناشی از دستمزدهای پایین در میان کارگران شکل گرفته است. کارگران از مدت‌ها پیش خواهان اقدامات جدی برای بهبود شرایط خود بوده‌اند و خستگی از نادیده‌ گرفته‌ شدن مطالبات‌شان به وضوح قابل مشاهده است. در چنین شرایطی، هم امکان شکل‌گیری اعتراضات مستقل کارگری وجود داشت و هم پتانسیل گسترش نارضایتی به سایر بخش‌ها محسوس بود.

اتحادیه کارکنان خدمات عمومی کانادا، با هدایت اعتراضات کارگران آموزشی در ادمونتون و فورت مک‌مورای، تلاش می‌کند این اعتراضات را در چارچوب‌های قانونی مهار کرده و از گسترش آن‌ها به سطوح رادیکال‌تر جلوگیری کند. در حالی که خشم کارگران از سیاست‌های ریاضتی و دستمزدهای پایین می‌توانست به بستر مناسبی برای شکل‌گیری یک جنبش رادیکال ضدسرمایه‌داری تبدیل شود، اتحادیه از طریق تاکتیک‌هایی مانند مذاکرات طولانی‌مدت، خسته کردن کارگران، ارائه اخطارهای قانونی برای اعتصاب، و سازمان‌دهی اعتصابات چرخشی و کنترل‌شده، خشم و اعتراض کارگران را به مسیرهایی قابل مدیریت هدایت می‌کند.

با توجه به شرایط موجود، اعتصاب کنترل‌شده به‌عنوان ابزاری مؤثر برای مهار خشم کارگران و هدایت اعتراضات در چارچوب‌های مورد نظر اتحادیه مطرح شد. در همین راستا، اتحادیه در سپتامبر ۲۰۲۴ تلاش کرد تا یک اعتصاب کنترل‌شده را سازمان‌دهی کند، اما دولت ایالتی اتحادیه را وادار به ارجاع موضوع به هیئت رسیدگی به اختلافات کرد؛ اقدامی که عملاً هرگونه اعتصاب را برای حداقل ۳۰ روز به تعویق انداخت. در واکنش به این محدودیت، اتحادیه اقدام به برگزاری اعتصاب‌هایی خارج از ساعات کاری رسمی کرد.

سپس، در تاریخ ۷ نوامبر ۲۰۲۴، اتحادیه اخطار اعتصاب ۷۲ ساعته صادر کرد و شش روز بعد، اعتصاب آغاز شد. این اعتصاب در ابتدا به مدت دو روز از ۱۳ نوامبر برگزار شد و در هفته‌های بعد به شکل اعتصاب‌های چرخشی ادامه پیدا کرد. در جریان این دور از اعتصاب‌ها، هیئت‌های مدارس از کارگران جایگزین (scab workers) استفاده کردند و حتی برای جذب آن‌ها، دستمزدی بالاتر از حقوق کارگران اتحادیه پرداخت کردند. این روند در ماه دسامبر نیز ادامه داشت تا زمانی که مدارس به دلیل تعطیلات زمستانی بسته شدند.

با بازگشایی مجدد مدارس، هیئت‌های مدارس اعلام کردند که متأسفانه هیچ پیشنهاد جدیدی برای ارائه ندارند، زیرا این دولت ایالتی است که تعیین می‌کند کارفرمایان بخش دولتی تا چه میزان می‌توانند افزایش دستمزد به کارگران پیشنهاد دهند. پیشنهاد جدید دولت نیز شامل افزایش ۳ درصدی حقوق به‌صورت تدریجی طی چهار سال است؛ پیشنهادی که مورد قبول کارگران قرار نگرفت و اعتراضات همچنان به شکل اعتصاب‌های کنترل‌شده ادامه دارد.

دمیتریوس نیکولایدس، وزیر آموزش آلبرتا، در بیانیه‌ای اعلام کرد که افزایش‌های دستمزدی پیشنهادی در این دور از مذاکرات مناسب و معقول است. او افزود: «به نظر می‌رسد که درخواست اتحادیه برای افزایش بیشتر، غیرمنطقی باشد.» نیکولایدس همچنین ادعا کرد که دستمزد این کارگران بالاتر از میانگین دستمزدهای مناطق غربی کانادا است.

هیچ‌گونه سوءتفاهمی نباید در مورد وضعیت مالی دولت ایالتی آلبرتا پیش آید که شاید با کسری بودجه مواجه باشد یا منابع مالی برای پرداخت به کارگران نداشته باشد. تریشا استابروکس، یکی از مدیران سابق هیئت مدارس، پیش‌بینی می‌کند که دولت ایالتی حدود ۴ میلیارد دلار مازاد داشته باشد. وزیر دارایی آلبرتا، نیت هورنر، اعلام کرده است که افزایش پیشنهادی حدود سه درصد منصفانه است. این موضوع نشان می‌دهد که در حالی که بودجه کافی در دسترس است، دولت ترجیح می‌دهد همچنان به استاندارد زندگی کارگران دست‌اندازی کند و اجازه ندهد که وضعیت معیشتی آن‌ها بهبود یابد.

در طول تاریخ کانادا، هیچ کشوری تهدیدی جدی برای این کشور ایجاد نکرده است؛ بلکه دولت کانادا به‌منظور پیشبرد منافع امپریالیستی خود، در هزاران کیلومتر دورتر از مرزهایش وارد جنگ‌ها شده است. بر اساس داده‌های موجود، بودجه نظامی کانادا در سال ۲۰۲۳ معادل ۳۶.۵ میلیارد دلار کانادا بوده که حدود ۱.۳۷ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) کشور را تشکیل می‌دهد. دولت کانادا برنامه‌ریزی کرده است تا سال ۲۰۳۲، بودجه دفاعی خود را به ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی افزایش دهد. برای رسیدن به این هدف، لازم است که بودجه نظامی تقریباً دو برابر شده و به حدود ۸۱.۹ میلیارد دلار کانادا برسد.

سوالی اساسی که مطرح می‌شود این است که این بودجه جنگی (بودجه نظامی) چگونه تأمین می‌شود؟ تأمین این بودجه تنها از طریق کاهش استاندارد زندگی طبقه کارگر ممکن است. این طبقه اجتماعی باید در شرایطی قرار گیرد که از هویت طبقاتی خود تهی شود و نتواند در برابر این دست‌اندازی‌ها به سطح زندگی خود اعتراض کند. در واقع، طبقه کارگر باید تنها مشغول تولید ارزش اضافی باشد و قادر نباشد به‌ عنوان یک طبقه اجتماعی با هویت طبقاتی در حوادث جامعه ظاهر شود.

در چنین شرایطی، وظیفه اتحادیه‌های کارگری به‌عنوان بخشی از دولت سرمایه، نقش حیاتی پیدا می‌کند. اتحادیه‌ها با ایجاد مسیرهای تخلیه کنترل‌شده برای نارضایتی‌های کارگری، نقشی کلیدی در مهار پتانسیل‌های رادیکال جنبش‌های کارگری ایفا می‌کنند تا اعتراضات به مبارزه‌ای مستقل و خارج از چارچوب‌های رسمی تبدیل نشود و نتواند به جنبشی علیه بحران ساختاری نظام سرمایه‌داری تبدیل گردد. به عبارت دیگر، اتحادیه‌ها با مهار و مدیریت انرژی اعتراضی کارگران، مانع از تشدید مبارزه طبقاتی شده و این انرژی را در قالب‌های کنترل‌شده تخلیه می‌کنند.

در شرایطی که مبارزه طبقاتی در سطح جهانی در حال احیا شدن است، گرایشات رنگارنگ بورژوایی بدیل های خود را برای مهار مبارزه طبقاتی ارائه میدهند. بورژوازی کانادا به پتانسیل، طبقه کارگر آگاه است و مانورهای اتحادیه کارگران خدمات عمومی کانادا برای کانالیزه کردن اعتراضات کارگران است تا خشم نهفته و نارضایتی کارگران را تهی کرده، مانع شکل‌گیری اعتصابات مستقل و مبارزه مستقل کارگری شود. 

وظیفه اتحادیه‌های کارگری مدیریت فروش نیروی کار است. تنها از طریق مبارزه طبقاتی است که می‌توان، در عین حال که برای بالا بردن استاندارد زندگی، امنیت شغلی و ایمنی کار مبارزه کرد، همزمان سرمایه را نیز به چالش کشید. 

در شرایط کنونی مبارزه مستقل کارگران خارج از چهارچوب اتحادیه‌ها و در روند آن از طریق کمیته‌های کارخانه، مجامع عمومی کارگری و دیگر نهادهای مستقل کارگری، روش مبارزه کارگری هستند که با تکامل و شدت گرفتن مبارزه طبقاتی شکل شوراهای کارگری را بخود خواهند گرفت.

زنده باد مبارزه مستقل کارگری، مستقل از هر گونه نهاد سرمایه!

آینده متعلق به مبارزه طبقاتی است!

کانال تلگرام:

https://t.me/intvoice

ایمیل:

 contact@internationalistvoice.org

 وبسایت:

 www.internationalistvoice.org

ایکس(توییترسابق) :

https://x.com/int_voice


Google Translate