ابعاد خشونت علیه زنان در ایران با نگاهی مختصر به کردستان

“من از این درد بزرگ به تنگ آمده‌ام اما هرگز به پایان نمی‌رسم”

خشونت علیه زنان در رژیم جمهوری اسلامی ایران موضوعی است که در طی چهار دهه گذشته به شدت مورد بحث و توجه قرار گرفته است.این خشونت‌ها نه تنها از طرف افرادی در جامعه،بلکه اکثر اوقات از سوی نهادهای دولتی و مقامات حکومت نیز اعمال می‌شود.در این مقاله به بررسی ابعاد مختلف خشونت علیه زنان از جمله خشونت قانونی،اجتماعی،جسمی و خانگی،فرهنگی و رسانه ای و… در رژیم جمهوری اسلامی خواهیم پرداخت و تأثیرات آن بر زندگی زنان را تحلیل خواهیم کرد.

یکی از مهمترین عواملی که خشونت علیه زنان در جمهوری اسلامی را تقویت کرده،قوانین حاکمیت زن ستیز است که در تضاد با حقوق زنان است.قوانین خانواده،طلاق،ارث،شهادت و حقوق کاری زنان به گونه‌ای تنظیم شده‌اند که به نفع مردان و به ضرر زنان عمل می‌کنند.برای مثال طبق قانون رژیم جمهوری استبدادی ایران،مردان حق دارند چند همسر داشته باشند،در حالی که زنان این حق را ندارند.همچنین قوانین مربوط به طلاق و حضانت فرزندان به طور عمده به نفع مردان است که در نتیجه آن بسیاری از زنان مجبور به پذیرش شرایط خشونت‌آمیز در زندگی خود می‌شوند.

زنان در جامعه ایران با محدودیت‌های بسیاری مواجه‌اند.به عنوان مثال قوانین حجاب اجباری و محدودیت‌های شدید در زمینه آزادی پوشش باعث ایجاد فشار اجتماعی بر زنان می‌شود.همچنین در بسیاری از مواقع،زنان از حقوق ابتدایی مانند آزادی انتخاب شغل،آزادی مسافرت یا آزادی حضور در فضاهای عمومی محروم می‌شوند و این نوع خشونت‌ها به شکل سیستماتیک در جامعه گسترش یافته است.

بسیاری از زنان ایرانی در داخل خانه با انواع خشونت‌ها از جمله ضرب و شتم،آزارهای کلامی و تهدید روبرو هستند.این نوع خشونت معمولاً به دلیل نهادینه شدن باورهایی مانند سلطه‌جویی مردانه،برتری جنسیتی و نابرابری‌های خانوادگی،در بسیاری از خانواده‌ها مشاهده می‌شود.

همچنین رسانه‌ها و فرهنگ رسمی نیز به تداوم خشونت علیه زنان کمک می‌کنند.تصاویر و نگرش‌های غالب در رسانه‌ها معمولاً زنان را به عنوان موجوداتی تابع و غیر مستقل به نمایش می‌گذارند.این نوع نمایندگی‌ها تأثیرات منفی بر روان‌شناسی زنان دارد و بر پذیرش خشونت‌های مختلف علیه آن‌ها تأثیر می‌گذارد.علاوه برآن تبلیغات و برنامه‌های تلویزیونی عموماً زنان را در موقعیت‌های سنتی و محدود قرار می‌دهند و از ایجاد یک تصویر آزاد و پیشرفته از زن در جامعه جلوگیری می‌کنند.

خشونت علیه زنان به ویژه در مناطق کُردنشین می‌تواند تأثیرات عمیقی بر سلامت روانی و جسمی زنان داشته باشد.بسیاری از زنان در این مناطق با خشونت خانگی،روانی و جسمی مواجه هستند که منجر به اضطراب،افسردگی و حتی اختلالات دیگر می‌شود.در مناطق مرزی و دورافتاده،دسترسی به خدمات بهداشتی و روانشناسی محدود است و زنان بیشتر از کمک‌های روانی محروم می‌شوند.این خشونت‌ها همچنین می‌تواند تأثیرات جدی بر سلامت جسمی زنان بگذارد.ضرب و شتم‌های مکرر،آسیب‌های فیزیکی و حتی تجاوزات جنسی،به خصوص در جوامعی که تابوهای فرهنگی در زمینه خشونت علیه زنان شدیدتر است،منجر به کاهش کیفیت زندگی و سلامت جسمی زنان می‌شود.

بسیاری از زنان که به دلیل خشونت در خانه یا جامعه از کار کردن یا تحصیل منع می‌شوند،فرصت‌های اقتصادی و اجتماعی را از دست می‌دهند.این موضوع می‌تواند به فقر،وابستگی اقتصادی و اجتماعی بیشتر زنان و در نتیجه آسیب‌های بیشتری برای کل جامعه منجر شود.همچنین خشونت در خانواده‌ها باعث ایجاد چرخه‌ای از فقر و ضعف اقتصادی می‌شود که ممکن است نسل‌ها را تحت تأثیر قرار دهد.

یکی از تأثیرات عمده خشونت علیه زنان،محدودیت در دسترسی آنها به آموزش و فرصت‌های تحصیلی است.در بسیاری از مناطق کُردی به ویژه در خانواده‌هایی که زنان به عنوان موجودات تابع در نظر گرفته می‌شوند،دسترسی به تحصیل برای دختران به‌ویژه در سنین نوجوانی محدود می‌شود.این نوع خشونت فرهنگی مانع از آن می‌شود که زنان به مهارت‌ها و دانش لازم برای مواجهه با مشکلات زندگی و تحقق آرزوهایشان دست یابند.

در برخی از خانواده‌های کرد به ویژه در روستاها و مناطق کمتر توسعه‌یافته،ازدواج‌های اجباری هنوز هم رایج است.در این نوع ازدواج‌ها،دختران نوجوان یا جوان تحت فشار خانواده یا جامعه مجبور به ازدواج با مردانی می‌شوند که آنها انتخاب نکرده‌اند.این امر ممکن است باعث بروز مشکلات روحی،جسمی و اجتماعی برای زنان شود و بسیاری از این ازدواج‌ها در نهایت به خشونت خانگی یا طلاق‌های دردناک منتهی می‌شود.

در برخی مناطق کردستان به‌ویژه در جوامع روستایی،قتل‌های ناموسی هنوز هم یک مشکل جدی به شمار می‌آید.در این موارد دختران یا زنان به دلیل مسائل مربوط به “آبروی خانواده” مانند روابط عاشقانه فرار از خانه یا حتی گاهی به‌خاطر اختیاری بودن رفتارهایشان،توسط اعضای خانواده یا اقوام نزدیک خود کشته می‌شوند.این نوع خشونت‌ها معمولاً با هدف حفظ “ناموس” یا جلوگیری از افتادن خانواده در نظر عمومی صورت می‌گیرد.به عنوان مثال کانی عبداللهی دختر ۱۷ ساله اهل پیرانشهر به دلیل ارتباط با یک پسر،با ضربات چاقوی پدرش به شدت زخمی شد و با وجود انتقال به بیمارستان،بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد.همچنین سیما مرادی اهل اسلام آباد غرب و دو فرزندش با شلیک گلوله توسط پدر خانواده و یک زن ۳۷ ساله در مراغه با ضربات چاقوی همسرش به قتل رسیدند.

ختنه زنان در برخی جوامع از جمله در برخی مناطق تحت حاکمیت جمهوری اسلامی موضوعی است که به شدت مورد بحث و مخالفت قرار گرفته است.این عمل که معمولاً تحت عنوان “ختنه زنان” یا “آزار جنسی زنانه” شناخته می‌شود،به دلایل مختلف فرهنگی،مذهبی و اجتماعی انجام می‌شود که با نقض حقوق بشر و آسیب به سلامت جسمی و روانی زنان و دختران همراه است.

در رژیم جمهوری اسلامی اگرچه برخی مناطق خاص،خصوصاً در جنوب کشور،گزارش‌هایی از انجام چنین عمل‌هایی وجود دارد،اما این عمل به طور رسمی در قوانین جمهوری اسلامی نه تنها تأسیس نشده،بلکه بر اساس قوانین حقوق بشر و حقوق زنان محکوم است.به طور کلی مقامات ایرانی مخالف انجام این عمل به عنوان یک رسم و مذهب هستند.

به عنوان یک زن و فعال حقوق زنان،نقش من و شما در مقابله با پدیده خشونت علیه زنان می‌تواند بسیار تأثیرگذار باشد،حتی در شرایطی که این مسئله پیچیدگی‌های خاص خود را دارد.ما می‌توانیم از طریق اقداماتی مؤثر و استراتژیک،هم به‌طور فردی و هم در قالب جمعی،برای تغییر وضعیت و کاهش خشونت علیه زنان تلاش کنیم.

یکی از اولین گام‌ها در مبارزه با خشونت علیه زنان،آگاهی‌بخشی به زنان و مردان جامعه است.شما می‌توانید از طریق برگزاری جلسات آموزشی،وبینارها و انتشار مطالب آموزشی درباره حقوق زنان،انواع خشونت‌ها (خشونت خانگی، روانی، جسمی، جنسی) و راه‌های مقابله با آن‌ها،به جامعه آگاهی دهید.

شما می‌توانید به عنوان یک مشاور یا میانجی،زنان قربانی خشونت را راهنمایی کرده و به آن‌ها کمک کنید تا از منابع حمایتی استفاده کنند.این منابع می‌تواند شامل پناهگاه‌ها،مشاوران روان‌شناسی و وکلای حقوقی باشد.در مواردی که ممکن است زنان نتوانند برای درخواست کمک به نهادهای دولتی مراجعه کنند،شما می‌توانید آن‌ها را به نهادهای غیر دولتی یا سازمان‌های حقوق بشری معرفی کنید.

برای اثرگذاری بیشتر،همکاری و همبستگی با دیگر فعالان حقوق زنان،سازمان‌های حقوق بشری و گروه‌های مستقل می‌تواند به تقویت صدای شما کمک کند.فعالیت‌های مشترک و هماهنگ با سایر گروه‌ها،اعم از کمپین‌های اعتراضی،مستندسازی موارد خشونت علیه زنان و جلب توجه رسانه‌ها می‌تواند به افزایش آگاهی جهانی درباره وضعیت زنان در ایران و فشار به حکومت برای تغییر شرایط منجر شود..

مستندسازی موارد خشونت علیه زنان و ارائه گزارش‌های دقیق از این موارد به نهادهای حقوق بشری بین‌المللی می‌تواند به ایجاد فشار بین‌المللی برای مقابله با خشونت‌های ساختاری علیه زنان کمک کند.شما می‌توانید با جمع‌آوری اطلاعات از قربانیان خشونت،گزارش‌هایی تهیه کرده و به سازمان‌های حقوق بشری و رسانه‌ها ارسال کنید تا موضوع خشونت علیه زنان به سطح جهانی مطرح شود.

در نهایت به عنوان یک فعال حقوق زنان،شما می‌توانید با ترویج حقوق بشر و آزادی‌های فردی در سطح عمومی،به گسترش آگاهی در خصوص حقوق زنان و همگان کمک کنید.مبارزه برای آزادی‌های فردی و تأکید بر اهمیت برابری جنسیتی می‌تواند به تغییرات اساسی در جامعه منجر شود.

نقش شما به عنوان یک فعال حقوق زنان در پدیده خشونت علیه زنان در رژیم جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم و حیاتی است.شما می‌توانید با آموزش،حمایت از قربانیان،فشار به نهادهای دولتی،مستندسازی موارد خشونت و تغییر نگرش‌های اجتماعی به کاهش خشونت علیه زنان و ارتقای حقوق آن‌ها کمک کنید.هر گام کوچک می‌تواند به یک تغییر بزرگ در جامعه منتهی شود و صدای شما می‌تواند الهام‌بخش دیگران برای مبارزه با خشونت علیه زنان باشد.

الهام فتحی
فعال حقوق زنان


Google Translate