اخباروگزارش های کارگری ۱۲ بهمن ماه ۱۴۰۳

اخباروگزارش های کارگری ۱۲ بهمن ماه ۱۴۰۳

– تجمع اعتراضی جمعی ازاهالی روستای شمشیرپاوه نسبت به تخریب طبیعت و کوهستان شاهو در جاده

– بی خبری چندروزه ازیک بازنشسته کنشگردرتهران

– شکنجه سفید

یادتان هست آقای خمینی گفت ما شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم مدیونید که باور نکنید رسانده !؟ 

من به مقام انسانیت رسیدنم را در بازداشتگاه انفرادی وزارت اطلاعات شیراز موسوم به پلاک ۱۰۰ دیدم !

– بلاتکلیفی شغلی ومعیشتی ۳۰۰ کارگر کارخانه ذوب آهن فولاد خزر گیلان

– بازداشت مجدد ارغوان فلاحی و بی‌خبری از وضعیت وی

*******

*تجمع اعتراضی جمعی ازاهالی روستای شمشیرپاوه نسبت به تخریب طبیعت و کوهستان شاهو در جاده

روزجمعه ۱۲ بهمن، جمعی ازاهالی روستای شمشیرواقع در در ۶ کیلومتری پاوه و ۱۱۰ کیلومتری کرمانشاه  برای اعتراض به تخریب طبیعت و کوهستان شاهو در جاده مشرف به روستای شمشیرتجمع کردند.

یکی از تجمع کنندگان به خبرنگاریک رسانه محلی گفت:شاهو فقط متعلق به شمشیر نیست بلکه برای همه است و تخریب آن هم بضرر کل منطقه است و حفاظت از آن میراثی ماندگار است هدیه ای است برای نسل آینده است‌.

*بی خبری چندروزه ازیک بازنشسته کنشگردرتهران

در تداوم برگزاری تجمعات یکشنبه‌های اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی، نیروهای امنیتی برای به حاشیه بردن و ممانعت از حضور بازنشستگان در تجمعات، اقدام به احضار بازنشستگان و تهدید آنان به بازداشت کرده است.

از روز یکشنبه ۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ بازنشستگان تهران از همکار خود آقای ذبیحی، بازنشسته تامین اجتماعی اطلاعی ندارند. براساس احضار قبلی ایشان، احتمال دارد نیروهای لباس شخصی اقدام به بازداشت ایشان کرده باشند. بی‌خبری از شرایط ایشان موجب نگرانی بازنشستگان شده است.

ما بازنشستگان خواهان آزادی بی‌قید و شرط آقای ذبیحی هستیم.

جمعی از بازنشستگان تهران و شهرستان‌ها

جمعه ۱۲بهمن ۱۴۰۳

*شکنجه سفید

یادتان هست آقای خمینی گفت ما شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم مدیونید که باور نکنید رسانده !؟ 

من به مقام انسانیت رسیدنم را در بازداشتگاه انفرادی وزارت اطلاعات شیراز موسوم به پلاک ۱۰۰ دیدم !

شکنجه سفید

اصغر امیرزادگان معلم کنشگرفارس

یادتان هست آقای خمینی گفت ما شما را به مقام انسانیت می‌رسانیم مدیونید که باور نکنید رسانده !؟ 

من به مقام انسانیت رسیدنم را در بازداشتگاه انفرادی وزارت اطلاعات شیراز موسوم به پلاک ۱۰۰ دیدم !

با خواندن این خاطره شما هم می‌فهمید چقدر به مقام انسانیت رسیدید ولی از درکش عاجز بودید!

حدود ۱۷ روزی از بازداشتم می‌گذشت درب سلول باز شد. مامورچشم‌بند را به طرفم دراز کرد. اتومات می‌فهمیدم که باید چشم بند بزنم و روانه اتاق بازجویی شوم. بعد از چند دقیقه راهپیمایی گفت : بهت احترام گذاشتیم و اجازه دادیم دخترت بیاد ملاقاتی. وارد اتاق کابین تلفن شدم دخترم اون وضع و قیافه من رو که دیده بود گریه امانش نمی‌داد. 

توی اتاق کابین تلفن، اجازه داری چشم بند رو برداری صورت سرخ شده دخترم و گریه بی‌امانش موجیم کرد مثل دیوانه ها تک تک گوشی ها رو بر می‌داشتم وصل نبود تا اینکه اجازه دادند همانجا در  اتاق نگهبانی حضوری ببینمش. 

تذکر پشت تذکر که ما لطف بهت کردیم و نباید یک کلمه ترکی صحبت کنی فقط فارسی!

گونه های سرخ شده دخترم و گریه بی‌ امانش از درون مرا داغون کرده بود ولی خودم را کنترل کردم تا دخترم گریه‌ام را نبیند( یادتون هست زمانی که صدام حسین رو از دخمه ها کشیدن بیرون ،!؟ قشنگ میتونید قیافه من را در آن زمان تجسم کنید) ،سر دخترم را درآغوش کشیدم. 

بابا جونم چرا ترسیدی ؟چرا گریه می کنی؟تو باید دست به آسمان شاکر خمینی باشی که ما را به مقام انسانیت رسانده! مهسا فقط التماس می‌کرد بابا دست از حق‌طلبی بردار هیچی نمیخوایم من و برادرم قول میدیم هیچ توقعی ازت نداشته باشیم ! من و دخترم را از هم جدا کردند که وقت ملاقات تمام شده. 

محافظم چشم‌بند را زد و من را به سلول منتقل کردند چشم بند که روی چشمم رفته بی‌امان گریه من شروع شد. در بین راه گفت دخترت گناه داره بخاطر دخترت هم شده بیا قول بده دیگه اعتراض نمی‌کنی برو دنبال زندگیت! سه روز صحنه ملاقات و حالت روحی دخترم  جلو چشمم میومد و دائم گونه‌های سرخ شده دخترم ، لب لرزانش و گریه همراه با حق حقش چون اره برقی کشیده میشد روی مغز و اعصابم . 

سیستم روحی و روانیم مختل شده بود ،اختیار از دستم خارج شده بود ،هر چه بازجوها میگفتند انگار وحی منزل بوده و ما در اشتباه بودیم، تا اینکه روز چهارم وضعیت روحیم عادی شد و مقاومت شروع شد……….. 

و 

همچنان 

هستیم بر آن عهدی که بستیم 

برگرفته از کانال انجمن صنفی معلمان فارس

*بلاتکلیفی شغلی ومعیشتی ۳۰۰ کارگر کارخانه ذوب آهن فولاد خزر گیلان

ازیکم بهمن ماه سال جاری۳۰۰ کارگر کارخانه ذوب آهن فولاد خزر گیلان به محل کارشان ممنوع الورود شده اند.

به گزارش ۱۲ بهمن یک منبع خبری محلی،در حالی که مشکلات مربوط به قطع برق و بدهی کارخانه ذوب آهن فولاد خزر گیلان حل شده است از یکم بهمن ماه تولید در این کارخانه قطع شده و مدیریت کارخانه قصد تمدید قرارداد با تعداد معدودی از کارگران را دارد. 

*بازداشت مجدد ارغوان فلاحی و بی‌خبری از وضعیت وی

ارغوان فلاحی، زندانی سیاسی سابق، روز ۶ بهمن ۱۴۰۳، در شهرک پرند بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده است.

وی پیش از این در آبان ماه ۱۴۰۱، همراه با پدرش نصرالله فلاحی و برادرش اردوان به اتهام عضویت در «سازمان مجاهدین خلق» بازداشت شدند. آنها بیش از دو ماه در بازداشتگاه‌های اصفهان تحت شکنجه و بازجویی قرار داشتند. 

بازداشت آنها هنگامی بود که در یک مسافرت خانوادگی از اصفهان به شیراز رفته بودند. آنها بعد از اداره اطلاعات اصفهان به زندان اوین منتقل شده و به اتهامات «عضویت سازمان در مجاهدین خلق»، «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم بر ضد امنیت داخلی و خارجی» و «تبلیغ علیه نظام» توسط قاضی ایمان افشاری محاکمه شدند.

بازداشت مجدد او و عدم اطلاع از نهاد بازداشت‌کننده و محل نگهداری، نگرانی پیرامون وضعیت سلامت وی را تشدید کرده است.

برگرفته از کانال بیدارزنی

akhbarkargari2468@gmail.com


Google Translate