انحلال طلبی یا انشعاب راه به جایی نمیبرد (بخش اول)
نازک اندیشانشان، بی شرم
که مباداشان روز بهی درچشم،
یافتند آخر فسونی را که میجستند… !
سیاوش کسرایی از منظومه بلند آرش
در پی برگزاری مجمع عمومی عادی «شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» از تاریخ ١٧ آذر تا ١٩ آذر ماه ١۴٠٣ با حضور ١۵ تشکل در فضای مجازی و پس ازحدود دو سال تأخیر که گزارش آن نیز منتشر شده است. (۱) برخی تشکلهای معترض به روند انتخابات مجمع شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، با انتشار بیانیهای به تاریخ ۲۰ آذر ۱۴۰۳ مدعی تخلف در برگزاری مجمع عمومی شدند.
این بیانیهی انتقادی نیزعیناً در کانال تلگرامی شورای هماهنگی درج شده است. (۲) و در پی آن با نامهی تعدادی از اعضای کانون صنفی فرهنگیان آذربایجان شرقی (۳) در اعتراض به درج نام این تشکل در بیانیهی اعتراضی مذکور مشخص شد که درج نام کانونهای انزلی و خراسان رضوی نیز بدون عضویت در شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران بوده و موجودیت چنین تشکلهایی اثبات نشده است. (۴)
شورای هماهنگی تشکلهای فرهنگی ایران درواکنش به بیانیهی اعتراضی «افراد منتسب به تشکلها» مشئی دموکراتیک و منطقی در پیش گرفت و با انتشار یادداشتهایی توضیحی و افشاگرایانه با نام و امضای اعضای شناخته شدهی شورا درکانال تلگرام در صدد پاسخگویی و توضیح شبهات برای مخاطبان بر آمد. (۵(
تاریخ لحظاتی را به یاد دارد که درآن اعلان یک خبر و یک عقیده و باور، به سهم خویش، عقده گشای زندگی بیشمارانی شده است. در مقابل برپایی این مجمع عادی در فضای مجازی برای جمعی از فرهنگیان غائب این تجمع، اینجا و آنجا به انتقاد از این شیوه کار و متد بهره گیری ازشبکه مجازی برای راهبرد نوین حرکت فرهنگیان به انتقاد نشستهاند و برخورد انتقادیشان را به ستاد عملیاتی خود بدل ساختهاند که بدان خواهم پرداخت.
به دلیل تعلق خاطر به حرفهام یعنی شغل دبیری با وجود ازدست دادن آن به دلیل تنگ نظری مشتی تازه به دوران رسیدهی شهرمان از ارباب حجتیه یعنی دزدان انقلاب، در فردای آبان ۱۳۵۸ بهجرم باور و عقیدهام، بیکار و در ادامهی تعقیب و گریزهای دههی شصت، مجبوربه تبعید شدم وعمدتاً به لحاظ علاقه مندیام به این حرفهی شریف، همواره طی این سالها، دغدغهی جنبش معلمان ایران را داشته و آنرا درحد فهمم به اشکال گوناگونی منجمله در «روزشمارهای کارگری» (۶) پیگیری کردهام و فرازو فرودهای آنانرا مد نظرداشته و دارم….
با توجه به تهاجمات گسترده به جامعه شریف فرهنگیان در بازه زمانی سه ساله خاصه سالهای ۱۴۰۰، ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ سازمانگران شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، هیچ راهی برای برگزاری مجمع عمومی، جز بهرهگیری از ابزار شبکههای مجازی اینترنتی و تدارک نشست عادی نداشتند. اینکه تدارک کافی نشده، برای عدهای بهره گیری از “شبکه میت “(Meet) در اساس بیگانه به نظر میرسیده و یا دهها سبب و علت دیگر… میتواند دلیل انتقاد یا بهانهیا برای غیبت باشد، اما نمیتواند اساس کار را زیر سوال ببرد؛ چرا که در این شرایط حساس از تاریخ کشورمان در برابر نیروی میلیونی فرهنگیان و بازنشستگان فرهنگی، راهی غیر از این گزینش نبوده است.
البته خواهیم دید که منتقدان چه راهکاری ارائه و پیاده کردند. از تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ یعنی دو ماه پیش از بیستم آذری که تاریخ انتشار بیانیهی منتقدان است، کانال تلگرامی با عنوان «کانال تشکل های صنفی معلمان ایران» راه اندازی شده بود که نخستین پست موجود در آن (که درواقع نهمین پست منتشرشده است و پستهای قبلی آن پاک شده است) ۲۰ آذر (مطابق با تاریخ انتشار بیانیه مدعی تخلف در شورای هماهنگی) با عنوان “سخنی با همکاران فرهنگی ،اهالی رسانه ، صاحبان گروه ها و کانالهای خبری.” با امضای « ازطرف تشکلهای قانون مدارعضوشورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران» اقدام به انتشار «بیانیه محکومیت تخلفات ازاساس نامه شورای هماهنگی» کرده است (۷) بعبارتی گروهی که اکثریت را ناقض اساسنامه می داند خودش با دزدی لوگوی شماره هماهنگی و آیدی ارتباط با شورا، عملاً مرتکب دروغ و شانتاژ شدهاند. بعد هم بلافاصله اقدام به انتشار پاسخ خصوصی ادمین کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران نموده که نه تنها برخوردی درست و طبق اصول با ایشان داشته، بلکه انتشار آن گفتوگوی خصوصی خود اقدامی امنیتی، غیرتشکیلاتی و مخرب نظم و اصول صنفی محسوب میشود.
چنین است که امروزه روز، «انتقاد» بهواقع اسم رمزسطحی از جداسری و نوعی انحلال طلبی اعلام نشده است.
خواهم نوشت: چرا و چگونه؟
جامعه ما و خاصه مدارس سراسر کشور درجنبش عظیم «زن، زندگی، آزادی» و بازه زمانی دو شهریور ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ دستخوش تهاجم افسار گسیختهی نیروهای سرکوب به هستی دانش آموزان شد. فاجعهی مسموم سازی دختران دانش آموز ایران، حملات شیمیایی به مدارس دخترانه و تهاجم شبانه به خوابگاههای دختران دانشجو، حضور نیروهای امنیتی، تفتیش، ضرب و شتم دانشآموزان و حتی تیراندازی و قتل دانش آموزان کشور، در مرحله اول خود دانش آموزان دبیرستانها، بخشی از اولیاء آنان و معلمها، دبیران و فعالان صنفی شورای هماهنگی فرهنگیان را با مشکلات عدیدهای رو به رو ساخته و همهی راههای سیاستگزاری را برای دست اندرکاران تشکلهای فرهنگی و سازماندهی نشستها ناممکن شد. این وضعیت وحشتناک و نا امن درکل جامعه از زبان محمدحسن آصفری، عضوکمیته حقیقت یاب مجلس ایران که گفته:«هنوزدستگاههای امنیتی نتوانستند سرنخهای اصلی مسمومیتها را به دست آورند» این گونه تصویر میگردد: « …اینکه فقط بگوییم عامل مسمومیت بادکنکهای اسباب بازی بُودار بوده قابل قبول هیات نیست…» (۸(
در چنین شرایط سرکوب عریان حداکثری دستگاههای امنیتی و آتش به اختیاران نظام، و در حالیکه معلمان بسیاری درزندانند و دانشآموزانی به دلیل انتقاد سیاسی زندانی و بازجویی و شکنجه شدهاند، یکی ازمنتقدان امروزی که خود زمانی به دلیل فعالیت صنفی بازداشت شده است و حالا سرسلسلهی انحلال طلبان گشته،مجلس یادبود یک معلم درگذشته را درتبریز بهانهی هجمهی خود کرده، آن مجلس یادبود را “همایش” میخواند و بی هیچ شرم حضوری در برابر فرهنگیان، به دفاع از نیروهای امنیتی میپردازد و رسماً مینویسد: «هیچ مسئله ضدامنیتی هم ندیدیم!» (۹) این فعال صنفی و زندانی سیاسی سابق فراموش کرده چطور برای خود ایشان که هیچ مسئله ضدامنیتی هم نداشت، پرونده سازی امنیتی کردند و… خوشبینانه اگراین جریان به اصطلاح منتقد وانحلالطلبان گوش به فرمان نیروهای امنیتی نباشند، درخدمت آنها عمل میکنند.
علاوه بریادداشتهای افشاگر و پاسخ مستدلل آقایان جعفر ابراهیمی و محمود بهشتی لنگرودی (۱۰) که به آن اشاره شد، پیام تبریک و حمایت دو معلم زندانی، آقایان محمد حسن پوره و محمد حبیبی، از بند چهار زندان اوین به مناسبت برگزاری مجمع عمومی، در اینکه “انحلال طلبی” یگانه حربهای است که به اصطلاح انتقاد کنندگان اینجا و آنجا برگزیدهاند تا “فرهنگیان کشور” یا همان «کانونهای صنفی معلمان ایران» و«شورای هماهنگی تشکلهای صفی فرهنگیان ایران» را به جان هم اندازند، اشتراک نظر دارند.
در کناراینها باید مضمون یادداشت اخیرآقای رسول بداقی، معلم زندانی که در پاسخ به ایرادها نوشته شده (۱۱) به موازات گفتوگوی آقای اسماعیل عبدی به مناسبت ۲۴ ژانویه روز جهانی آموزش (۱۲) را هم درنظر داشت که جهتگیری و سیاستهای صنفی فرهنگیان ایران را در پاسخ به انحلال طلبها به نوعی تبیین میکند.
مخالفان با تشکل پذیری و حفظ استقلال رأی و نظرفرهنگیان، مخالف همگرایی، همبستگی، اتحاد عمل پایدار فرهنگیان و بازنشستگان فرهنگی هستند. با بررسی کانال موازی که انحلال طلبها با سرقت نام “تشکلهای فرهنگی” برای خود ساختهاند، میبنیم که دهها بیانیه و مطلبی منتشر کردهاند که عملاً گرای امنیتی به حکومت برای تداوم سرکوب فعالین صنفی مستقل و شریف شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران است. با این سطح انتقادات باسمهای که تمامش با کمترین مشارکت قابل حل است ، اینان با پیچیده کردن ادعاهای خویش درصدند با عجله و داوری شتابزده خویش، پیکرهی موجودیت مستقل زنان معلم و مجموعهی جنبش مطالباتی فرهنگیان جامعه ما که طی سالها ازسطح «کانونهای صنفی معلمان» تا«شورای هماهنگی تشکلهای صفی فرهنگیان ایران»، شکل گرفته و قوام یافته به موازات سرکوب سخت امنیتی حکومت که فعالان صنفی را بازداشت و زندانی میکند، با بی اعتبار ساختن فعالین صنفی و شورای هماهنگی، به زعم خود، ضعیف و ناکارآمد کنند. این جماعت در برابر انتقادهای ساده نگرانهی خویش، نوعی عافیت طلبی فرصت طلبانه را هم پیشه خویش ساختهاند. «کانال جدید»ایجاد کردهاند، بهطوری که هم اینان درانجام این کار ودرگزینش مسیر راه ، جدا سری و وام خواهی ازجنبش پرقدرت معلمان کشوررا که هزینههای بس سختی را تاکنون در برابر دفاع از شرف، منش وهستی جامعه فرهنگیان کشور پرداخته، طلب میکنند.
زنده یاد محمد مختاری درحق اینان میسراید: «پیشانی از هجوم وقاحت کبود میشود…»
در جنبش آزادیخواهی و مطالباتی، ما پیشتر چنین هنگامهای را در تشکلهای مستقل دیگر مانند: «کانون نویسندگان ایران»(۱۳)، «سندیکای کارگران شرکت واحداتوبوسرانی تهران و حومه» (۱۴) و قضایای رضا رخشان و تشکل سازی زرد برای «سندیکای کارگران نیشکرهفت تپه» (۱۵) دیده بودیم. تلاش برای ایجاد تشکل زرد و وابسته به حکومت تحت نظرنهادهای امنیتی توسط برخی فعالین سابق تشکلها و تلاش برای بی اعتبارساختن آنها ازطریق انتشار اخبار کذب و اتهامات بی پایه مسبوق به سابقه است. یگانه واخواست این سندیکا سازیهای زرد فرمایشی،حربههای افشاء شده وزیرکاراسبق علی ربیعی، با نام مستعار«عباد» شکنجه گرسابق، در دوران وزارت و صدارت خویش بهعنوان بازوی امنیتی ودستگاه خفیه دولت یعنی شورای اسلامی کار و خانهی کارگریها در تمام این سالها بوده است. طراحان این شاهکار اخیر در دورهی ریاست مسعود پزشکیان با ادعاها وشمایل جدیدی، میخواهند خود راجایگزین آنانی کنند که سالها زندان کشیدند، هزینه پرداختند، بیکار شده و به تبعید رانده شدند..
امروزهمهی جنبش مطالباتی- طبقاتی وصنفی واجتماعی کشور اعم از زنان، پرستاران، مددکاران اجتماعی، لایههای مختلف کارگران، بازنشستگان، فعالان فرهنگی، توان خواهان و… با ممارست و پیگیری دشوار در شرایط بحران اقتصادی و فقر فراگیر مطالبات خود را کف خیابان فریاد میکشند و برای دستیابی به آن سازماندهی و برنامه ریزی و اقدام میکنند، بر هم زدن تجربهی مبارزاتی و به بهانهی دستیابی بی نوبت به مطالبات بی واسطه و فوری، بُوی پوسیدگی و تحقیر نوع عقده گشایی و هل من مبارز طلبی میدهد. برابر انحلال طلبهایی که رخت چرکشان را بر دیوارحاشا انداختهاند تا باد آنرا هرکجا که خواست ببرد، باید این پرسش را قرار داد: در اساس چه کس و کسانی، دراین شرایط سخت مبارزه از”جدا سری”، “انحلال طلبی” یا “انشعاب” و”انفصال” در بین فرهنگیان کشور سود میبرند؟
پاسخ به این مهم را در بخش دوم خواهم نوشت…
پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ برابر با ۳۰ ژانويه ۲۰۲۵
منابع:
۱) برگزاری مجمع عمومی عادی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران – گزارش مجمع مجازی شورا – آذر ۱۴۰۳
۲) اعتراض برخی تشکلهای معترض به روند انتخابات مجمع شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
۳) نامهی تعدادی از اعضای کانون صنفی فرهنگیان آذربایجان شرقی
۴) درج نام کانونهای انزلی و خراسان رضوی در نامهی اعتراضی بدون عضویت در شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
۵) رجوع شود به یادداشتهای «جعفر ابراهیمی» بازرس پیشین شورای هماهنگی
و اطلاعیه کانون صنفی معلمان تهران پیرامون مسائل مطرح شده بعد از مجمع عمومی مجازی شورای هماهنگی
۶) آرشیو سایت روز شمار جنبش کارگری ایران ، امیرجواهری لنگرودی
۷) سخنی با همکاران فرهنگی ،اهالی رسانه ، صاحبان گروه ها و کانالهای خبری. کانال تشکل های صنفی معلمان ایران
۸) آصفری: هنوز عوامل اصلی مسمومیت دانش آموزان دستگیر نشدهاند – ایسنا ۲۳ اسفند ۱۴۰۱
۹) گفتنی و شنفتنی – کانال تلگرام محمدرضا رمضانزاده
https://t.me/goft_o_sheno_Ramazazade/24
۱۰) هیاهو برای هیچ – محمود بهشتی لنگرودی
۱۱) پاسخی به ۷ ایراد بر شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
۱۲) صدای آلمان – آموزش در ایران؛گرفتار ایدئولوژی حکومت و بحران عدالت و برابری – گفتوگو با اسماعیل عبدی
https://www.dw.com/fa-ir/a-71379887?maca=per-rss-per_politik-4076-xml-mrss
۱۳) «اندیشهی آزاد» – شماره ۴ – فصلنامهی کانون نویسندگان ایران – ویژه مباحث نظری
۱۴) سندیکای مستقل، وزارت کار، سندیکا سازی دولتی و… « چه باید کرد»؟ – اسماعیل بخشی
https://t.me/vahedsyndica/2357
۱۵) سندیکای سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه – رسوایی سندیکا سازان دولتی
https://t.me/syndica_7tape/934
–
امیر جواهری لنگرودی (دبیر اخراجی وتبعیدی دبیرستانهای لنگرود)
andishe.gbg@hotmail.com