قیام ۵۷ ، انقلابی شکست خورده و موضوع درس گیری توسط انقلابیون

مقدمه:

در استانه قیام ۵۷ گرایشات متضاد سیاسی برمی گردند و فرمولبندیهای خود را در مورد اون تاریخ می نویسند. راست که اون تاریخ را یک اشتباه یا خیانت می داند به اعلیحضرت یا اینکه مثل تازه سوسیال دموکرات شده ها در ایستگاه بختیار” خیمه می زند و “از اونجا به بعدش را نادرست می نامد.

اما در صغ مدعیان چپ گرایشات توده ایست و نئوتوده ایست هستند که همچنان از” انقلاب ۵۷″ دفاع می کنند .

در این میان یک بازمانده فرقه تقوائی بنام اقبال نظرگاهی هست که من مقالات زیادی در مورد شاهکارهایش دارم .او نمونه نئوده ایزمی است که خظ حمید تقوائی را بخوبی نشان می دهد.

او حامی حکومت اسرائیل است و حتی “پیروزی اسلامیها در سوریه را هم انقلاب می نامد و از ان دفاع می کند. خوب اینها جوکهای اوست.

اما در مورد تاریخ سال ۵۷ هم ایشان به “حامیان انقلاب ۵۷” پیوسته در صف توده ایها و راه کارگریها و فدائیها !

این جابجائیهای سیاسی در بستر شکل گیریهای طبقاتی در تاریخ ایران قابل توضبح است.

از سوئی رشد نظام سرمایه داری و افزوده شدن طبقه سرمایه دار و مواجب بگیرانش در قدرت سیاسی توسط رژیم اسلامی و قشری که خود را مدرن می داند و یک لنگش در اروپا و امریکاست و وضعیت ایران را فقط می خواهد کمی “ازاد شود” و اینها بیشتر شریک باشند و از سوئی رشد طبقه کارگر از جهت کمی و کیفی و زیر فشار شدید دیکتاتوری پلیسی تشدید اشکال علنی و مخفی مبارزه طبقاتی.

اما بخشی از کمونیسهای رادیکال هم در سایه این تحولات طبقاتی به تئوتوده ایزم چرخیده اند و نمونه اش همین اقبال نظرگاهی است که با همان استدلالات توده ایها از گانقلاب ۵۷″ دقاع می کند و لگدی هم به حزب توده می زند که کسی ماسکش را کنار نزند!(*)

 من این داستان را کنار می گذرم و چند نکته از موضع کمونیزم رادیکال می نویسم:

(۱)تعریف انقلاب و قیام:

کمونیزم رادیکال سر همین دعوا از کمونیزم توده ای چدا شد. کمونیزم توده ای انقلاب را سرمگونی حکومت پهلوی می دید و کمونیزم رادیکال  انقلاب را پایان یافتن نظم سرمایه داری. لذا کمونیزم رادیکال خمینی را شکل دیگر حکومت سرمایه داری دید که قدرت را از رژیم پهلوی گرفت تا اصل قدرت طبقه سرمایه دار حفظ شود.

کمونیزم رادیکال با خمینی از همان ابتدا در تضاد بود و کمونیزم توده ای افتاد حمایت خمینی.

خوب! “انقلاب” چی شد؟ انقلاب اصلا اتفاق نیفتاد و قیامی که بر علیه پهلوی بود به دلایل مختلف شکست خورد و بخش دیگری از طبقه سرمایه دار قدرت را گرفتند.تاریخ هم نشان داد که برداشت کمونیزم رادیکال کاملا درست بود. بطور واقعی رژیم اسلامی بسیار بیش از حکومت پهلوی به توسعه نظم کثیف سرمایه داری کمک کرده و می کند و لذا هنوز هم انتخاب اصلی برای نظام سرمایه جهانی است.

(۲)در سوریه چه اتفاق افتاد؟

 در سوریه هم همین تضاد برداشت بین گرایشات راست و چپ موجود است. گرایشات راست الان افتاده اند دنبال امریکا و اسرائیل و تسلط نسبی و محدود اسلامیها را “انقلاب” می نامند! اصلا انقلابی شده اند.

این جناب اقبلل نظرگاهی هم توی این صف ایستاده! از “انقلاب سوریه دفاع می کند!

همان متدی که کمونیزم رادیکال در تحلیل وقایع ایران داشت همه جا دارد.به این سوال که انقلاب اساسا چیست بطور رادیکال پاسخ می دهد.معیارهای سنجش رادیکال را جلوی جامعه قرار می دهد تا هوشیار بماند و کلاه سرش نرود.

در سوریه هم قدرت بین رژیم اسد و اسلامیها دست بدست شده و ضد انقلابی جای ضد انقلابی گرفته و دلایلش زیاد است.اما ای صحنه ربطی به انقلاب ندارد.معیارهای انقلاب پایان نظم سرمایه و بقدرت رسیدن حکومت کارگری است.لذا تحولات سیاسی را اینگونه کمونیزم رادیکال فرموله می کند.

(۳)چرا اینهمه تاکیید بر جداسازی مفهوم قیام و انقلاب؟

دعوا بین این کلمات مهمترین دعوا بین طبقات سرمایه دار و کارگر است. دعوا دقیقا سر اینست که کدام طبقه به قدرت برسد؟ کدام طبقه سرنوشت جامعه را بدست بگیرد.

سرمایه داران طبیعتا می هند بر سرنوشت جامعه حکومت کنند و روی قیامها سوار شوند.تاریخ قیامها تاریخ دعوا سر پیروز کردن طبقات بر قدرت است. 

از متدهای مهم سرمایه داران دست بدست دادن قدرت به جناح های دیگر خود هست و بوده.

قیام ۵۷  از این قاعده مستثنی نیست.در سال ۵۷ با کمک حکومت امریکا قدرت از بخشی از طبقه حاکمه به بخش دیگر سپرده شده و قیام مردم به انقلاب نرسید و سقط شد.

طبقه کارگر با اینکه در قیام شرکت داشت یا سرکوب شد یا افتاد دنبال سرمایه داران و مهره انها شد.

کمونیزم رادیکال دقیقا این ماجرا را توضیح داد و ایستاد  روی مفهوم انقلاب و تاکیید اینکه خمینی به طبقه کارگر اساسا خیانتی نکرد بلکه او امد تا توس سر طبقه کارگر بزند انرا سرکوب کند.او به امریکا تعهد داده بود اینکار را بکند و کمونیستها را بزند.حالا تاریخ و اسناد هست.جابجائی قدرت کاری هماهنگ شده بوده و لحظه به لحظه سازمان یافته و کلاه بزرگ سر مردم رفته.

الانهم حکومت سرمایه داری دچار بحرانست و این امکان که فروبرزید هست اما حامیان نظم سرمایه داری از الان دارند “انقلاب مخملی” و قلابی” را در ذهن مردم جا کنند همانطور که خمینی را انقلابی جازدند با کمک رادیوها و مدیای عربی.

(۴) صف بندی چپ و راست سر مفهوم انقلاب اونهم الان!

تقلاهای اقبال نظرگاهی و همفکرانش را باید در این کانتکس دید.او همانطور که یک برنامه قلابی سوسیالیستی می نویسد  همانطور از “انقلاب سوریه و سال ۵۷ دفاع می کند”! 

یکطرف او و تود ایهایکطرف راست های دیگر!

اما کمونیزم رادیکال نقشش اینست که در کنار سازماندهی پیشروان طبقه کارگر در عرصه فکری و نظری یک دم در توضیح این مفاهیم عفلت نکند و به این موجودات نئوتوده ای اجازه ندهد که اراجیف خود را بعنوان چپ و کمونیزم بفروشند.

اگر کمونیزم رادیکال بعد شکست قیام ۵۷  عروج کرد این روزها نباید در گردو عبار ناشی از تحولات داخلی و جحهانی جا برای بازگشت تفکرات راست در کمونیزم و چپ باز نگه دارد.

منبع:

در دفاع از انقلاب ۵۷ (آثبال نظرگاهی)

www.azadi-b.com/?p=52166

از: سعید صالحی نیا

۲۵ ژانویه ۲۰۲۵


Google Translate