نعره های ناهنجار و دستهای دراز فاشیسم از کاخ سفید 

ترامپ و ایلان ماسک اولی با نعره های فاشیستی و دومی با سلام هیتلری فاشیستی دست درازش ورود به کاخ سفید را آغاز کردند. گویی این بار با اعتماد بنفس و شتاب بیشتر برای اجرای سیاستهای راسیستی به صحنه برگشته اند. اجرائیات پنج روزه آغازین کار او مهر راسیسم و فاشیسم، زن ستیزی، مهاجر ستیزی و نژادپرستی و ضدیت با حقوق اولیه انسانها و شهروندان جامعه را بر خود دارد.  

نیاز سرمایه به راسیسم و فاشیسم

عروج ترامپ و راست گرایی افراطی را در نیاز جناحهایی از بورژوازی آمریکا و جهان به این پدیده و خط مشی ضد انسانی باید دید. همانطور که کاپیتالیسم بحران زده در دهه سی قرن بیستم به فاشیسم و در دهه هشتاد به ورژن دیگری یعنی به تاچریسم و ریگانیسم نیاز پیدا کرد. از آغاز دهه نود و با فروپاشی بلوک شرق و پایان جهان دو قطبی، بحرانها و سردرگمی و بی لنگری و تناقضات سرمایه داری بازار آزاد بلوک غرب هم شروع شد. قرار بود، آمریکای ابر قدرت، این بار “نظم نوین جهانی” مورد نظرش، نظم تک قطبی جهانی به سرکردگی خود را بر جهان تحمیل کند. با میلیتاریسم و قلدری نظامی و اشغالگری و گسترش تروریسم دولتی، قرار بود، جهان و دیگر قدرتهای جهانی مدعی را نهایتا پشت سرخود به خط کند. به دلایل روشنی که همگان میدانند و در اینجا لازم به تکرار نیست، این اتفاق نیفتاد. برعکس نه تنها نظام تک قطبی شکل نگرفت، سیر نزولی موقعیت آمریکا ادامه پیدا کرد. قطبهای اقتصادی و سیاسی و نظامی دیگر شکل گرفتند و سربرآوردند. اما در بطن تضادها و تلاطمات و معضلات عمیق اقتصادی و سیاسی سرمایه داری، جهان چند قطبی هم شکل نگرفته و ثبات پیدا نکرده است. بی لنگری دنیای امروز و آشفتگی جهانی کنونی از همین جا ناشی میشود. در این آشفته بازار پاسخ های مختلف و کم دوام این و یا آن جناح بورژوازی جهانی، تاکنون یکی پس از دیگری آزمایش شده و ناموفق کنار رفته اند. در دو دهه گذشته در خود آمریکا، خط مشی های دولت بوش پسر و سپس اوباما و چهار سال اخیر هم دولت بایدن که با همدیگر تفاوتهایی داشتند، هر کدام میخواستند پاسخی به این اوضاع باشند و اما ناکام و با به جا گذاشتن جنگها و تباهی ها و معضلات بیشتر به کار خود پایان دادند. بر بطن این ناکامی و در این بی پاسخی ترندهای ریشه دارتر سرمایه داری، راست افراطی با پوشش پوپولیسم عاریتی در پدیده ترامپ به صحنه آمده و میخواهد به نیاز سرمایه و یا جناحهایی از آن جوابگو باشد. این ترند راسیستی فاشیستی به هر نسبت در قدرت باشند، مصائب و رنجهای پیش بینی شده و یا نشده بسیاری بر جامعه و طبقه کارگر و مردم تحمیل خواهند کرد. 

قابل تصور است که راسیسم و زن ستیزی، مهاجر ستیزی، نژاد پرستی و تعرض به حقوق اولیه شهروندی و حمله به ال،جی،بی،تی کیوها و تشدید استثمار و عمیق شدن شکافهای طبقاتی و اجتماعی با اعتراضات گسترده روبرو شود.جنبش اعتراض توده ای در آمریکا و هر جای جهان علیه میدانداری راست افراطی و ترامپ و همپالگیهایش، اگر بخواهد به جنبش مؤثر علیه راسیسم و فاشیسم سر بلند کرده تبدیل شود، لازمست به جنبش اعتراضی رادیکال علیه سرمایه و همه جناحهای افراطی و غیر افراطی آن و هر دو جناح هیئت حاکمه امپریالیستی آمریکا تغییر ریل دهد. چنین تغییر ریلی در گرو ایفای نقش طبقه کارگر و تامین رهبری رادیکال و کمونیستی از جانب این طبقه در اعتراضات گسترده این دوره است. طبقه کارگر کشورهای پیشرفته صنعتی چون آمریکا و اروپا و گرایش رادیکال و سوسیالیستی آن، لازمست تکانی به خود دهد و بیدار شود. رسالت آزادیخواهانه و طبقاتی خود را در مقابله همه جانبه با کاپیتالیسم افسار گسیخته جهانی و در مرکز مهم آن آمریکا از خود نشان دهد. سرمایه داری جهانی و جناحهایش، همه ابعاد استثمار و سبعیت، تشدید هر روزه فقر و بیکاری و ناهنجاری و تباهی اجتماعی، راسیسم و فاشیسم و نژاد پرستی و جنگ و تروریسم و اتکا به خرافه ناسیونالیسم و مذهب و زن ستیزی و مهاجز ستیزی را به اقصی نقاط جهان رسوخ داده است. رنج و محنت و نفرت و نارضایتی وسیع اکثریت عظیم کارگران و شهروندان همه جوامع ریشه در تباهی های این نظم ظالمانه و ضد انسانی دارد. عروج راست افراطی در آمریکا و اروپا قطعا به پولاریزاسیون شدید طبقاتی و اجتماعی در این دو قاره و در سراسر جهان سرمایه منجر خواهد شد. صف بندیهای حاد مبارزاتی در پیش است. پیشروی صف آزادیخواهی و برابری طلبی تماما در گرو عرض اندام طبقه کارگر و کمونیسم این طبقه به عنوان رهبر مبارزه بی اما و اگر برای ساقط کردن سرمایه داری و بنا نهادن جامعه سوسیالیستی است. هیچگاه به اندازه این دوران طبقه کارگر و بشریت حق طلب، متنفر و منزجر از نظم ظالمانه سرمایه نبوده است. هیچگاه اینچنین انقلاب کارگری و کمونیستی همین امروز نیاز عاجل طبقه کارگر و انسانیت برای رهایی قطعی بشریت نبوده است. تقویت و به فرجام رساندن این روند رسالت کمونیسم و طبقه کارگر خودآگاه و سازمانیافته است. 

** * 

ستون آخر 

رحمان حسین زاده 

 


Google Translate