“صلح ” دوم اینبار در غزه و استراتژی صهیونیستها در خاورمیانه

مقدمه:

در زمانی که “صلح اول” در لبنان ، داستان جنگ خونین شهری و جنایتکارانه را در لبنان موقتا خواباند، من گفتم که تا زمانی که صهیونیزم در خاورمیانه هست، امکان آرامش در این منطقه نیست.صهیونیزم یک پادگان نظام امپریالیستی غرب بوده و خواهد بود و هر زمان نظام امپریالیستی غرب بخواهد این پادگان فعال می شود.ماجرای “صلح اول” متعاقب جنایت فجیع بمباران مردم غیر نظامی در لبنان از سوی اسرائیل و با وساطت نوکرهای دیگرش در منطقه و همینطور دولت  دست نشانده لبنان اتفاق افتاد تا نیروهای زخم خورده حزب الله را  حتی بطور موقت به “صلح” وادار کنند و زمان بخرند.

در جریان “صلح اول” بخش وسیعی از جنوب لبنان را صهیونیستها با خاک یکسان کردند و منطقه حائ درون لبنان ساختند و هنوز این جنایت ادامه دارد.عین این کار را در سوریه دارند انجام می دهند و طبعا غزه هم که رسما و همیشه تحت اشغال صهیونیستها بوده با همین سیاست  حداقل ۶۰ تا ۷۰ در صدش با خاک یکسان شده  و امار جنایات صهیونیستها از افراد غیر نظامی به بالای ۴۷ هزار نفر ثبت شده و بیش از ۱۰۰ هزار منفر هم زخمی شده اند.

رژیم صهیونیستی اما نتوانسته رئوس اهداف اعلام شده اش را در ورود غزه بدست اورد و مدتهاست بطور “غیر مستقیم” با حماس در حال گفتگو بوده باز با وساطت حاکمان مصر و امریکا و غیره و ظاهرا روز پیش یک قرارداد “صلح” موقت و چند مرحله ای  را توافق کردند که طی ان  قرار است بالاخره گروگانهای صهیونیست با تعداد زیادی زندانی فلسطینی تعویض شوند و نیروهای جنایتگار صهیونیست از درون مناطق شهری غزه بیرون بروند منجمله منطقه مرزی غزه با مصر که این حساس ترین عقب نشینی رژیم نتیاهوست با حماس!

قرار شده کاروانهای کمک رسانی بین المللی به غزه وارد شوند و اراذل صهیونیست  به مرزهای حاشیه ای غزه عقب بنشینند.

این داستان “صلح” در غزه چیزی شبیه داستان “صلح” اول در لبنان است.بر پایه یک سیاست استراتژیک انجام می شود و اینده ای ندارد.اما بد نیست در این مقاله به زوایائی از این داستان نزدیک شوم:

(۱)چرا صهیونیستها به این “صلح دوم” تن داده اند؟

طبیعتا این صلح با مفادی که اعلام شده یک شکست نظامی و سیاسی برای نتیاهوست و مهملاتی که ابتدا می گفت هیچکدام تحقق نیافته. الان هم در اسرائیل هم مخلف او و هم موافق او  با این صلح بازی” مخالفت کرده اند آدمخوارهای صهیونیست این “صلح” را بدتر از “صلح اول” در لبنان دانسته اند و اونها که در دولت نتیاهو  فعالند تهدید به استعفا دادند.

اما چرا نتیاهو به این “صلح” دوم تن داد و چرا انرا  حداقل روی کاغذ پذیرفت؟

دلیلش شکست نظامی و سیاسی اوست و اما علت مهمتری دارد.

اگر نقشه وسیعتر چنگ صهیونیستها را در خاورمیانه ببینیم می فهمیم که ادامه جنگ در غزه هزینه زیادی داشته و رژیم صهیونیستی بیشتر انزوای تاریخش را تحمل می کند.جنگ غزه مزاحم رژیم صهیونیستی است و فکر می کنند به اندازه کافی حماس و مقاومت فلسطین را زده اند .

نکته بعدی مسائل جدیدی است که صهیونیستها جلوی خود دارند.اوضاع در سوریه برای آنها مشکلساز می شود.رژیم با گسترش چبهه نظامی خود  می داند که ضربه پذیرش را بالا می برد.

نگه داشتن مناظق همزمان جنگی برای اراذل این رژیم امکانپذیر نیست.

رژیم صهیونیستی نیروی زمینی لازم را ندارد و توانش در ترور متمرگز است و بمباران با هواپیما!

مشکل دیگر رژیم صهیونیس ورود ترگیه است به ماجرا و همینطور نیروهای اسلام گرای مثری و تورک که به معصل رژیم اسلامی در ایران اضافه شده اند.

لذا رهبری صهیونیستی با کمک اربابانش در امریکا و انگلیس به این نتیج رسیده که ماجرا را “جمع کند”.

(۲)چرا حماس و جهاد اسلامی این “صلح دوم” را امضا کردند؟

بجز اینکه این جریانات  صربه نظامی خورده اند و منابعشان بسیار محدود شده(به رغم اخباری که به بازسازیهائی اشاره دارد) مسئله این جریانات نارضایتی وسیعی است که در میان مردم غزه و کرانه غربی در حال توسعه است.چرا که قربانیان واقعی جنایات صهیونیستها مردم فلسطینی هست و نه این نیروهای اسلامی که صحنه مبارزه با اسرائیل را ابزار قدرت سیاسی خود کرده اند.

حماس و جهاد اسلامی الان ترجیح می دهد که حتی در نظام سیاسی غزه نباشد و عقب بنشیند و خود را تبدیل کند به نیروی “اپوزسیونی” مثل نقشی که حزب الله لنبنان داشته.این موضع امکان بازسازی بیشتر می دهد.

الان د غزه نیروهای حماس و جهاد اسلامی خود را قهرمان مقاومت می دانند و کنار مردم درد کشیده قلسطین جشن می گیرند.

همانطور که قبلها گفتم وصعیت منطقه فلسطین و ضعف چپ و سرکوبهای حساب شده صهیونیستها همه باعث شده که نیروهای اسلامی دست بالا پیدا کنند.

عین همین مسیر در کل منطقه خاورمیانه از سالهای ۸۰  میلادی از سوی امپریالیزم دنبال شده از ایران بگیرید تا افغانستان الانهم در سوریه اسلامیها تقویت می شوند.

لذا حماس  و نیروهای جهاد اسلامی مثل اون داعشی سوری دوباره کت و شلواری می شوند و بتدریج از جائی پیداشان می شود و مثل دوران قبل اکتبر  سال ۲۰۲۲ اسرائیل هم به انها کمک خواهد کرد!

(۳) غزه و قلسطین بعد “صلح دوم”

همانطور که قبلها گفتم صهیونیستها در بلند مدت خواهان پاکسازی کامل اسرائیل از فلسطینیها هستند و غزه و کرانه غربی برای انها یک خار در چشم است.هدف اینها بیرون ریختن کامل فلسطینیهاست.

از دید من ۷ اکتبر دقیقا جلوی همین روند را گرفت و چرخش مهمی در موازنه قدرت شد.الان صهیونیستها با وجود جنایات خودشان در منطقه به صعیفترین موضع سیاسی و نظامی کشیده شده اند و فرزندان و خانواده هائی که بجا مانده اند  اتش تنفری  را حمل می کنند که دیر یا زود دوباره بگونه ای شعله ور می شود.

بازی صلح اول و دوم از دید صهیونیستها حرکاتی تاکتیکی است برای بازسازی نیروها که بشدت متزلزل است.

مسئله مهم اینست که قرار است غزه را کی کنترل کند؟

رژیم صهیونیستی اعلام کرده که کنترل امنیتی را در دست خودش نگه داشت اما بعید نیست از جریانات نوکر خود در میان فلسطینیها مثل محمود عباس یا نوکرهای اکریکا در میان اعراب استفاده کند.

یک دولت نوکر می خواهند در غزه بسازند مثل کرانه غربی.

اما هرگونه صلح ابکی و موقت در غزه در نهایت به نفع صهیونیستها نخواهد بود.جریان جنگ دوساله  اتحادی وسیعتر از سطح “محور مقاومت اسلامی” در منطقه ساخته و جدال با صهیونیزم عرصه های منطقه را در نوردیده و جهانی شده.

ارباب صهیونیستها که امریکا و انگلیس و حکومتهای غربی باشند هم پشمشان ریخته و داشتن پادگانی بنام صهیونیزم قیمتش بالا رفته.

درست مثل حکومت پرتوریا در افریقای جنوبی  ما شاهد افول این پادگان صهیونیستی هستیم.حکومتهایامپریالیستی دیر یا زود باید روی نگه داشتن این پادگان یا شکست کامل در خاورمیانه و اخراج از خاورمیانه یکی را انتخاب کنند.

این انتخاب را در اوایل دهه ۸۰ مسلادی در مورد حکومت پرتوریا انجام دادند و حالا نوبت صهیونیزم است در منطقه خاورمیانه.

(۴)”صلح دوم” به کجا می رسد؟

“صلح دوم ” به همانجا می رسد که “صلح اول” . ضربه هائی که دو سوی این جنگ به هم زده اند کاری بوده و هردو طرف نیاز به زمان دارند. اما اساسا جائی برای صلح وجود ندارد.اگر  صلح را  پایان انتاگونیزم بدانیم  چیزی که امکان ندارد این صلح است.

اما نوع “صلح” موقت” در تاریخ بسیار سابقه دارد.صلحی بین شکست خوردگانی که دیگر توان جنگیدن ندارند یا از سوی مردم  که هیچ طرفی نیستند تحت فشار قرار بگیرند.

“صلح دوم” مثل “صلح اول” در لبنان از نوع پایان انتاگونیزم نیستند.صهیونیزم بختکی است که تشنج زاست. مثل نژاد پرستی رژیم اپارتاید.خودش عامل توسعه  جنبشهائی شده و می شود خودش برای تاثیر گذاری در میان مخالفان خود “اپوزسیون اسلامی” ساخته و خواهد ساخت.

 چون صهیونیزم را نمی شود در سایر کشورها توسعه داد لذا مجبورند اسلامی ها را توسعه بدهند.

ماجرائی که در۷  اکتبر  آغاز شد ادامه خواهد داشت به شکلهای دیگر.تا زمانی که مردم و جنبش طبقه کارگر بطور سازمانیاته و تمام قد برای کسب قدرت سیاسی قیام نکنند  این منطقه هم صحنه جنگها بر سر قدرت خواهند ماند.


Google Translate