روزی که آغاز “نظم نوین خونین” امپریالیسم آمریکا رقم خورد!
انتشار مجدد یک اطلاعیه
امروز هفدهم ژانویه ٢٠٢٥ است. ٣٤ سال قبل در چنین روزی یعنی در هفدهم ژانویه ١٩٩١ با حمله نظامی ارتش آمریکا به ارتش و تاسیسات نظامی و اقتصادی کشورعراق ، گامهای اولیه هیئت حاکمه آمریکا در راستای شکل دادن به “نظم نوین جهانی” به “نظم تک قطبی جهانی” با رهبری یگانه امپریالیسم آمریکا برای دوران بعد از فروپاشی بلوک شرق رقم خورد. بهانه این حمله نظامی به عراق ظاهرأ پایان دادن به اشغال کویت توسط دولت و ارتش بعث عراق بود. به دنبال اوج گرفتن اختلافات بین دولتهای عراق و کویت در اوت ١٩٩٠ دولت بعث عراق تحت رهبری صدام حسین فاشیست کویت را به اشغال خود درآورد. این نزاع منطقه ای در شرایطی اتفاق افتاد که سیر فروپاشی بلوک شرق و پایان جهان دو قطبی شتاب گرفته بود. هیئت حاکمه آمریکا و متحدان ناتویی اش قصد شکل دادن به نظم جهانی بعد از فروپاشی بلوک شرق را داشتند. فرصتی لازم بود، که دولت آمریکا رهبری یگانه خود را بردنیا تحمیل کند. لشکرکشی دولت عراق به کویت متحد آمریکا در خاورمیانه این فرصت را برای شاخ و شانه کشیدن امپریالیسم آمریکا فراهم کرده بود. در فاصله پنج ماهه اشغال کویت تا روز آغاز جنگ ارتش آمریکا علیه عراق، طی پروسه های دیپلماتیک جهانی و منطقه ای و در مناسبات دولتهای عرب منطقه امکان عقب نشینی ارتش عراق بدون نیاز به قلدری نظامی آمریکا وجود داشت. همانوقت معلوم شده بود که دولت و ارتش عراق این گارانتی را میخواستند که در وقت عقب نشینی از کویت به خاک عراق مورد حمله نظامی ارتش آمریکا قرار نگیرند. دولت آمریکا چنین تضمینی را نداد، چون در راستای اهداف ارتجاعی خود به جنگ با ارتش عراق قابل شکست دادن ساده نیاز داشت. آنوقت تحلیلها و تبیین های وسیعی از این رویداد منطقه ای از جمله در میان نیروهای چپ در سطح جهانی و در منطقه مطرح بود. تحلیل جریان کمونیسم کارگری و مارکسیست روشن بین منصورحکمت از جنگ خلیج و رویدادهای بعدی آن، جزوتبیین های درخشان مارکسیستی آن دوره است، که در مجموعه مقالات و مصاحبه ها و از جمله دراطلاعیه پایین صحت و درستی آن را میتوان سنجید. اطلاعیه حزب کمونیست ایران بتاریخ بیستم ژانویه ١٩٩١ توسط منصور حکمت دبیرکمیته مرکزی وقت حزب کمونیست ایران تهیه شده که اکنون و بعد از ٣٤ سال و در بطن تحولات جهانی پیچیده کماکان ضرورت انتشار دارد. شما را به مطالعه این اطلاعیه فرامیخوانیم.
هفدهم ژانویه ٢٠٢٥
اطلاعيه حزب کمونيست ايران
درباره جنگ در خاورميانه
٢٠ژانويه ١٩٩١
دراولين ساعات روز ١٧ ژانويه کابوسى که براى مدت ٥ ماه نفس را در سينه جهان حبس کرده بود به وقوع پيوست. با شليک موجى از موشکهاى کروز و حمله وسيع بمب افکنهاى آمريکا و موتلفينش به شهرها و تاسيسات عراق جنگى خونين در خاورميانه آغاز شد که عواقب مخرب و ارتجاعى آن چهره جهان را دگرگون خواهد کرد.
امروز ديگر رسانهها و سياستمداران و سخنگويان بورژوازى آمريکا و موتلفينش خود رسما اعلام ميکنند که برخلاف تمامى تبليغات تاکنونى و تمام عوامفريبىها و تحريکاتشان در مورد حق حاکميت کويت، جدال دموکراسى و ديکتاتورى و دفاع از موازين حقوق بينالملل و غيره، اشغال کويت توسط عراق جز بهانهاى براى شکل دادن به يک “نظم نوين” امپرياليستى بدنبال سقوط بلوک شرق نبوده است. هزاران تن بمبى که هر ساعت بر سر مردم زحمتکش يک کشور ريخته ميشود راه اين نظم نوين را هموار ميکند. امروز هرکس که اندک شناختى از تاريخ سرمايهدارى و سابقه امپرياليسم و ميليتاريسم داشته باشد عروج دور جديدى سلطه طلبى و تجاوزگرى آشکار قدرتهاى امپرياليستى را در پس اين جنگ به روشنى ميبيند. دنياى پس از جنگ سرد و تعادل جديدى که قرار است بدنبال حذف بلوک شوروى از صحنه برقرار شود دارد در دل اين جنگ تعريف ميشود. چند و چون اين نظم نوين را، از اجساد انسانهاى بيگناهى که مسير تاکنونى آن را پوشانده است بخوبى ميتوان دريافت. مسئوليت اشغال کويت و مصائب ناشى از آن با عراق است. اما جنگ امروز ديگر تماما محصول آمريکا و سلطه جويى جهانى ابر قدرتى است که به زعم خود فرصتى براى جلوگيرى از اضمحلال و افول خود در برابر واقعيات دنياى معاصر پيدا کرده است.
بحران و جنگ در خاروميانه صحنه ديگرى براى نمايش رياکارى سرمايهدارى و سياستمداران و رسانههاى آن بوده است. حقايق اين سلطه طلبى آشکار را از مردم پنهان داشتند. جهان را در مدت کوتاهى براى اين مردم کشى آماده کردند. دولتهايى که هر روز دست نوازش بر سر اسرائيل و جناياتش عليه مردم فلسطين ميکشند و رژيم نژاد پرست آفريقاى جنوبى را زير چتر حمايت خود قرار دادهاند، اشغالگران گرانادا و پاناما، مسببين نسل کشى در ويتنام و تنها بکارگيرندگان بمب اتم عليه مردم در تاريخ بشر بناگاه مدافع انسانيت و حقوق بينالمللى از آب درآمدند. به اسم مقابله با تجاوز عظيمترين تجاوز نظامى تاريخ معاصر را سازمان دادند. به اسم مقابله با ديکتاتورى دهها هزار تن بمب بر سر مردم زحمتکش عراق ريختند. به اسم نابودى سلاحهاى کشتار جمعى ميليونها انسان بيگناه را به خوکچه آزمايشگاه مدرنترين و مخربترين سيستمهاى موشکى و بمبهاى هدايت شونده تبديل کردند.
اين جنگ جنگى عليه بشريت است. عليه هر جلوهاى از تمدن و آزادى و پيشرفت. اين جنگى پيشگيرانه است عليه بشريت کارگر و بيحقوقى که از رخوت دهه هشتاد بيرون ميايد. اين جنگى است عليه همه کسانى که در فروپاشى نظم امپرياليستى پيشين جهان راهى براى آزادى و برابرى و انسانيت جستجو ميکنند. اين جنگ يش پرده سرکوبهاى فرداست. اين جنگ اولتيماتومى است که معماران نظم ارتجاعى نوين به جنبشهاى کارگرى و حق طلبانه در هر گوشه جهان ميدهند.
با اين جنگ دنيا به واقعيات دهه نود بيدار ميشود. علم و کتل “دموکراسى” و “انسانيت” که بورژوازى غرب براى عقب راندن بلوک رقيب بالا برده بود، زير پاى خود او لگدمال ميشود و تبليغات و هياهويى که براى به خط کردن روشنفکران ابله در غرب و شرق و براى سردواندن کارگران برپا شده بود بسرعت محتواى واقعى خود را آشکار ميکند. روياى ابلهانه “صلح و صفا زير سايه بازار” نقش برآب ميشود و سرمايه ماهيت صدبار آزمايش شده خود را بار ديگر عريان ميکند. “هويت اروپايى” مصرف اوليه خود را به نمايش ميگذارد: انکار هويت عام انسانى، چشم پوشيدن به مصائب و رنج غيراروپايى و تقسيم مردم جهان به انسانهاى درجه اول و درجه دوم. دنياى دهه نود قرار است دنياى احياى معيارها و اخلاقيات کولونياليسم، دنياى ميليتاريسم، دنياى تروريسم تعميم يافته، دنياى سانسور حقايق و ژورناليسم نوکر باشد. اين نظم “نوينى” است که دارد در اين جنگ حدادى ميشود.۷
مصائب اين جنگ به قربانيان بلافصل آن در خاورميانه، به کشتهها و زخمىها و آوارگانش، محدود نميشود. عواقب سياسى عملى آنهم تنها در آغاز دوره جديدى از ميليتاريسم و سلطه طلبى آشکار قدرتهاى امپرياليستى خلاصه نميشود. اين جنگ جهان را در همه ابعاد به عقب ميکشد. اگر جلوى اينها گرفته نشود، جهان به ميدان تعصبات جاهلانه مذهبى و ميهنپرستانه، تروريسم کور، قومىگرى و نژادپرستى تبديل ميشود. عقبگرد سياسى و سقوط فرهنگى و اخلاقى در يک مقياس جهانى نتيجه محتوم اين جنگ خواهد بود.
حزب کمونيست ايران اين جنگ و تهاجم آمريکا و متحدينش به مردم عراق را بشدت محکوم ميکند. نه اشغال کويت توسط عراق و نه هيچ بحران منطقهاى ديگرى چنين اقدام مخرب وضد انسانىاى را توجيه نميکند. مساله اشغال کويت ميبايست در يک چهارچوب منطقهاى واز طرق غير نظامى حل و فصل شود. ما خواستار قطع فورى جنگ و خروج نيروهاى خارجى از منطقه هستيم.
به اين جنگ بايد خاتمه داد. فعالين حزب کمونيست ايران بايد جاى خود را در صدر حرکتها و جنبشهاى مردم کشورهاى مختلف بويژه در اروپا و آمريکا عليه جنگ پيدا کنند. حقايق اين جنگ، خصلت سرمايهدارانه و ارتجاعى آن و مصائب قربانيان مستقيم آن بايد در تقابل با تبليغات رياکارانه و يکجانبه رسانهها و مطبوعات رسمى به مردم توضيح داده شود. در عين حال، در ايران و ساير کشورها، بايد کوشيد تا اعتراض عليه جنگ و سلطهطلبى آمريکا و متحدينش توسط حرکتهاى ضدکارگرى و ارتجاعى، نظير جريانات اسلامى و ناسيوناليستى، مورد سوء استفاده قرار نگيرد.
ابراز وجود سياسى و اجتماعى قدرتمند طبقه کارگر کشورهاى مختلف و بويژه آمريکا و اروپا چه در ختم فورى اين جنگ و چه در خنثى کردن دورنمايى که بورژوازى جهانى در برابر دنياى امروز قرار ميدهد حياتى است. نفس اينکه چنين جنگى امکان بروز پيدا ميکند، نفس اينکه سرمايه قادر ميشود افکار عمومى را براى چنين اقدامى بسيج کند و نفس اينکه سران بورژوازى اروپا و آمريکا جرات ميکنند در انتهاى قرن بيستم چنين افق تاريکى از سرکوب و دخالتگرى را در برابر بشريت قرار بدهند، خود حاصل غيبت اين اردوى متحد و فعال کارگرى است. حزب کمونيست ايران بعنوان بخشى از جنبش بينالمللى طبقه کارگر خود را به تلاش براى شکل دادن به يک صف قدرتمند کارگرى در برابر اين جنگ و کل دورنمايى که بورژوازى در برابر جهان امروز قرار ميدهد متعهد ميداند.
حزب کمونيست ايران
٢٠/١/٩١
نشريه کمونيست، ارگان حزب کمونيست ايران، شماره ٦٠- بهمن ١٣٦٩
رحمان حسین زاده