سید محمد موسوی کودک ۱۱ ساله ای که در دوران پاندمی که آموزش درسی در ایران آنلاین شده بود، بدلیل نداشتن تلفن موبایل خودکشی کرد. *
این خبر دردناک باردیگر موقعیت کودکان را در جوامعی مثل ایران که فقر و تنگدستی خانواده ها دامنگیر کودکان نیزمیشود را به سرتیتر خبرهای روز تبدیل نمود و موقعیت کودکان فقر و بی حقوق را در جامعه ی ایران در مقابل چشمان ما قرار داد. مرگ محمد یازده ساله، تنها نوک کوه یخی است که گستردگی آن را را نشان نمی دهد.
در ایران کودکان در نا امنی گسترده ای بسر می بردند. کودکان کار پدیده ای شناخته شده ای است که هر شهروند ایرانی روزانه هنگام عبور از خیابانها با آن روبرو می شود.
این تنها فقر و عدم دسترسی به یک زندگی انسانی نیست که کودکان را به طرف مرگ می کشاند. فشار قوانین اسلامی برکودکان، مانند عدم رعایت حجاب اسلامی، کودک همسری قانونی، تجاوز به کودکان( پسران و دختران )، مادر کودکان( کودکانی که در سنین پایین مادر میشوند) عدم آموزشی انسانی منطبق با زمان و توانایی کودکان و تدریس عقب مانده ترین متون درسی، و بسیاری مسائل دیگر بطور واقعی به مانع رشد و بالندگی کودکان تبدیل شده است و زمینه را برای گسترش ناهنجاری های اجتماعی، روحی و روانی آماده میکند.
آمار منتشر شده از منابع وابسته به دولت ایران نشان میدهد که ۶۸٪ کودکان زیر ۱۸ سالی که خودکشی کرده اند کودکان دختر میباشند. خودکشی دختران در ایران به نسبت آمار کشورهای دیگر نادر است. موقعیت زنان و دختران درجامعه ی ایران، فشار قوانین آپارتاید جنسی یک علت اصلی بالا بودن خودکشی در میان زنان را بیان میکند. بعد ازخیزش انقلابی ۱۴۰۱ در ایران ما با فشار مضاعف پرسنل مدارس ایران برای کنترل دختران روبرو شدیم. خودکشی آرزو خاوری بدلیل فشار روانی مسئولین مدرسه به دلیل عدم رعایت حجاب اسلامی، یکی از موارد بسیار شناخته شده میباشد. آنچه که بر همگی عیان است بطور واقعی بر بسیاری از خودکشی ها چه بدلائل خانوادگی وغیره، آگاهانه از طرف رژیم ایران سرپوش گذاشته میشود و در آمارها قید نمیگردد.
٬٬خودکشی های سیاسی٬٬ در ایران که ناشی از تجاوز و تعدی به زندانیان سیاسی، استفاده از داروهای مخرب برای اعتراف گیری از بازداشت شدگان، بویژه در میان جوانان معترض در اعتراضات خیابانی صورت میگیرد، هم پدیده ی ویژه ایران است که آمار آن هم معلوم نیست.
در یک گزارش تحقیقی منتشر شده در سایت ( انگاره) از قول حمید پیروی، نایب رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران نقل شده است: ( در سال ۱۴۰۱ که به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر ۷.۴ نفر خودکشی منجر به فوت در کشور رخ داده است؛ «یعنی بیش از ۶ هزار نفر. حدود ۱۲۰ هزار نفر هم اقدام به خودکشی داشتند که در سامانه وزارت بهداشت ثبت رسمی شده است». این آمار تنها پرانز بسیار کوچکی در مقابل پدیده ی سونامی خودکشی در ایران است که لایه های مختلف جامعه ایران بویژه تهیدستان را در بر میگیرد.
خودکشی میتواند عوامل بسیار داشته باشد. اما در جامعه ی ایران جمهوری اسلامی و سیستم سیاسی موجود آن با تمام دم و دستگاهش یک عامل اصلی خودکشی میباشد. آمار دولتی در سنجش های بین الملی، ایران را در ردیف بالایی قرار داده است. اگر چه بطور واقعی در تحقیقات موسسات غیردولتی در ایران به کرات بر این نکته تاکید شده است که این آمار واقعی نیست و در مورد خودکشی کودکان آمار دقیقی وجود ندارد.
خودکشی کودکان بنا به عواملی که وجود دارد یک فاجعه ی دردناک است. راه حل پایان دادن به این پدیده غیر انسانی و دردناک فقط در گرو پایان دادن به عمر حکومت سرمایه و عقب مانده اسلامی در ایران است.
کودکان انتخاب نمیکند درچه خانواده ای بدنیا می آیند. دولت ها موظفند که رفاه، و آسایش کودکان را برای یک زندگی انسانی تضمین کنند و استاندار واحدی را برای همه کودکان فراهم نمایند. ایجاد امکان رفاهی برای کودکان باید به گونه ای باشد که همگی کودکان از یک استاندار مناسب برای زیست، تحصیل و رشد را داشته باشند و بخاطر موقعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده و جامعه گرفتار ناهنجاری های روحی و اجتماعی نشوند.
راه حل این مشکلات در قدم اول در گروه سرنگونی رژیم اسلامی قرار دارد. اما تلاش فعالین سیاسی و رهبران اجتماعی و کارگری برای مقابله کردن با سرپوش کشیدن بر این معضل و شناخت این پدیده از جایگاه مهمی برخوردار است. تلاش برای جامعه ای است که گرفتار سنت های عقب مانده و سکوت مقامات رژیم و چه بعضا خانواده ها باید باشد. نسل جوان ایران به چنین حمایتی بشدت اجتیاج دارد. چرا که آینده در دست آنهاست.
*مدتی بعد از خودکشی سید محمد موسوی، جنازه ی برادر هفت ساله ای او در دریا پیدا شد.
۱۶ ژانویه ۲۰۲۵
–
پروین کابلی