پس از دیدار ژنرال کیتکلاگ نماینده ویژه دونالد ترامپ رییس جمهور منتخب آمریکا در امور اوکراین با مریم رجوی از اعضای برجسته سازمان مجاهدین خلق و رئیس شورای ملی مقاومت برخی این سوال برایشان پیش اومد چرا شخصیتهای آمریکایی به جای دیدار با اپوزیسیون غیرمذهبی با مریم رجوی که یک مسلمان سکولار است دیدار میکنند؟
پاسخ این پرسش رو باید در سه عامل جستجو کرد: عامل نخست این است که اکثر کسانی که از مریم رجوی حمایت میکنند کسانی هستند که همانند خانم رجوی ملی-مذهبی سکولار هستند و از جناح محافظهکار-لیبرال ایالات متحده یعنی حزب جمهوریخواه هستند! اگر به صف حامیان مریم رجوی نگاه کنید میبینید که شاید به اندازه انگشتان دست بتوانید حامیانی از حزب دموکرات که چپ-لیبرال و غیرمذهبی است پیدا کنید! پس یکی از موارد تشابهات تفکر سیاسی است!
مورد دوم این است که به غیر از شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق در حال حاضر تشکل سیاسی دیگری نیست که هم منسجم باشد، هم برنامه مشخص برای سرنگونی و دوران گذار داشته باشد و هم درون کشور هستههای مقاومت خود مانند کانونهای شورشی را تشکیل دادهاند! از همین رو شخصیتهای آمریکایی با آگاهی از این که مجاهدین خلق درون ایران به علت مشارکت در انقلاب ۱۹۷۹، حضور در عراق در سال ۱۳۶۵ و انجام عملیات نظامی در سال ۱۳۶۶ همزمان با حمله عراق به ایران، ساختار اسلامی، داشتن پوشش اسلامی، تفکیک جنسیتی و…. حتی با دادن طرح و برنامه سکولاریسم محبوبیت ندارند به علت نبود هیچ تشکل اپوزیسیون دیگری از مجاهدین خلق در جهت فشار بر رژیم ایران و دفاع از جنبش سرنگونیطلبی در ایران حمایت میکنند!
اما عامل سوم، که مهمترین عامل است اختلاف وسیع در بین اپوزیسیون غیرمذهبی رژیم ایران است که هنوز که هنوز است نتوانستهاند یک تشکیلات مانند مجاهدین خلق و یک ائتلاف پایدار مانند شورای ملی مقاومت را تشکیل دهند که حداقل رقیبی برای آنان باشد! در چهار دهه گذشته اپوزیسیون غیرمذهبی رژیم ایران به هر چیزی واکنش نشان داده غیر از اصل موضوع که تشکیل آلترناتیو است!
در چهار دهه گذشته این اپوزیسیون از چپستیزی و جمهوریخواهی ستیزی تا پادشاهیخواهی ستیزی، از دفاع از اصلاحطلبان تا هتک حرمت به مزار شخصیتهای سیاسی مخالف خود، از زیر سوال بردن مبارزه زندانیان سیاسی تا تهمت زدن به آنان و از تخریب جنبشهای مدنی مستقل درون ایران تا آنان را پروژه امنیتی نامیدن از هیچ تلاشی فروگذار نکرده است! در یک کلام میشود گفت به هر چیزی تاکید کرده غیر از ساختن آلترناتیو!
اما همزمان مجاهدین خلق در چارچوب شورای ملی مقاومت خود را وارد این مباحث نکرده بلکه خود را سازمان داده و با شخصیتهای سیاسی غربی جلسه خصوصی برگزار کرده و مشخصات و مزیتها خود را اعلام کرده و توانمندیهای خود را به نمایش گذاشته و باعث شده که بتوانند لاب بینالمللی بزرگی برای خود در کشورهای متفاوت از جمله آمریکا و بریتانیا تشکیل دهند!
در واقع میشود گفت انفعال اپوزیسیون غیرمذهبی دموکراسیخواه ایرانی باعث شده که مجاهدین خلق به عنوان اپوزیسیون مذهبی سکولار نه تنها پروموت شود بلکه اکنون لابی بینالمللی قدرتمندی تشکیل دهد! اما برای اپوزیسیون غیرمذهبی دموکراسیخواه هنوز دیر نیست! اگر یکم به خود بجنبد و میتوانند با تاکید بر همگرایی بر اصول دموکراتیک و رهبری جمعی و کنار گذاشتن سیاست حذف یکدیگر، یک آلترناتیو دموکراتیک غیرمذهبی را به جهان معرفی کنند که بدون شک مقبولیت مردمی هم درون ایران پیدا خواهد کرد!
چرا که خواسته زنان و مردان ایران در خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» را نه مریم رجوی با پوشش اسلامی و یک سازمان ملی-مذهبی سکولار ایزوله شده بلکه یک اپوزیسیون دموکراتیک غیرمذهبی سکولار نمایندگی خواهد کرد که زنان و مردانی در خود جای دهد که همانند نیکا و سارینا و حدیث و یلدا و آیلار و مهسا/ژینا، مجیدرضا، حمیدرضا، مهرشاد و….. بیانگر زندگی، آزادی و دموکراسی و تکثر قومی، زبانی، فرهنگی، جنسی و جنسیتی جغرافیای سیاسی ایران باشند!
از همین رو باید از همین امروز برای ساخت چنین الترناتیوی تلاش کرد در این صورت با این انفعال باید منتظر ماند در آینده شاهد این باشیم حتی شورای ملی مقاومت را به عنوان دولت در تبعید اپوزیسیون اعلام کنند که دیگر آن زمان اپوزیسیون غیرمذهبی دموکراسیخواه هرچه کند فایده نخواهد داشت! از همین رو به جای ناله در شبکههای اجتماعی که چرا شخصیتهای آمریکایی از مریم رجوی حمایت میکنند، اپوزیسیون غیرمذهبی دموکراسیخواه ایرانی باید بیاید توانمندیهای خود را به اندازه شورای ملی مقاومت بالا ببرد تا دیده شود وگرنه هیچگونه موفقیتی نخواهد داشت و میدان را به شورای ملی مقاومت واگذار خواهد کرد!
ووکاشین پاکروان