معنا و مفهوم کارگر و وظایف چپ

سالیان سال هست که انواع و اقسام اتحادیه یا سندیکا در ایران تشکیل شده و کم و بیش حکومت آنها را تحمل میکند چرا که خطری از جانب آنها متوجه رژیم نمیشود. در نهایت چند روزی در مقابل مجلس، وزارت کار، و یا در محل کار تظاهراتی انجام میدهند و بدون اینکه نتیجه ای از خواست های خود بدست آورند، روانه خانه و کار خود شده و بقولی روز از نو، روزی از نو. دراین میان معلمین، پرستاران، کارگران بخش تولیدی، کشاورزان، و کارگران-کارمندان بخش فنی بیشترین تظاهرات را سازمان داده اند. تا زمانی که این تظاهرات بدون اینکه مشگل و دردسری برای رژیم بوجود آورند، پذیرفته میشوند و درنهایت نیروهای سرکوبگر با حمله به محل تظاهرات و احیانا دستگیری چند نفر خاتمه پیدا میکنند. فراموش نکنیم که شرط اول و دوم داوطلبان عضویت در هیئت مدیره اتحادیه ها “تابعیت جمهوری اسلامی ایران” و”اعتقاد و  التزام عملی به نظام جمهوری اسلامی” هست. که این دو ضدیت کامل با معنا و مفهوم و علل وجودی اتحادیه یا سندیکا دارند. چرا که اتحادیه و یا سندیکا محل گردهم آئی کارگران و دیگر مزدبگیران بدون در نظر گرفتن عقاید و باورهای سیاسی و دینی آنها هست. دراین میان نیروهای اصلاح طلب !! درون و بیرون رژیم (مصلحین مبارزه مسالمت آمیز) با آب و تاب بخصوصی این تظاهرات را رسانه ای کرده و اغلب نیروهای چپ !! هم با نشر این تظاهرات، یک اعلامیه حمایتی هم چاشنی آن میکنند.

اگراز تعریف کلیشه ای “کارگر” خود را رها کنیم، و به اصل “تولید ارزش اضافی” بها کافی دهیم، خواهیم دید که در دوران کنونی نه تنها کارگران تولیدی بل تمامی مزدبگیرانی که برای سیستم سرمایه داری (دولتی و یا خصوصی) ارزش اضافی تولید میکنند، در زمره “مزد بگیرانی” هستند که نیروهای چپ میباید برای احقاق حقوق حقه آنها مبارزه کنند و نشان دهند که تظاهرات آنها تنها صورت نمایشی بخود گرفته و آنها را حتی برای رسیدن به کوچکترین خواسته هایشان هدایت نکرده است.

اگر نیک بنگریم، در دوران حکومت رژیم اسلامی اکثر مراکز آموزشی و بهداشتی به بخش خصوصی سپرده شده اند و معلمین و پرستاران در مقابل کار و خدماتی که ارائه ارائه میدهند، مزد اندکی میگیرند که حتی قادر به تامین یک زندگی معمولی برای خود و خانواده خود نبوده و مجبورند دست به انجام کار دوم و حتی سوم بزنند. این شرایط درزمانی صورت میگیرد که مخارج آموزش و بهداشت سیرصعودی پیدا کرده و منافع و ثروت کلانی را برای سرمایه داران خصوصی و حتی دولتی به ارمغان آورده که در حقیقت “ارزش اضافی” هنگفتی از کار و زحمت معلمین و پرستاران نصیب سرمایه داران میشود.

از طرفی دیگرکسانی هستند که در بیش از ۵ میلیون صنف (مغازه های و بنگاه های صنفی) مشغول بکارند که عملا بیش از ۲۵ درصد نیروی کار در ایران را بخود اختصاص میدهند. گرچه این افراد نه از زمره کارگران بخش تولیدی بل از کارگران بخش خدماتی بوده ولی همانند کارگران بخش تولیدی، ارزش اضافی هنگفتی را نصیب سرمایه داران (صاحبان اصناف) میکنند و در نتیجه از زمره مزدبگیرانی هستند که نیروهای چپ میباید درگیر مسائل و خواست های آنها شده و راه و رسم مبارزه واقعی برای رسیدن به حقوق حقهشان را به آنها نشان دهند.

همچنین سالیان سال هست که دلال ها و شرکت های کشاورزی محصولات کشاورزان خرد را با ارزش بسیار پائینی تصاحب کرده و منافع هنگفتی از زحمات و کارطاقت فرسای کشاورزان نصیب خود میکنند.

​نیروهای چپ اگر به وظایف خود آگاه باشند، راه دیگری جز نشان دادن راه و رسم مبارزه واقعی (مبارزه رو در رو با رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی) به کارگران (چه تولیدی و چه خدماتی)، معلمین، پرستاران، و کشاورزان و کلیه کسانی که برای سرمایه داران ارزش اضافی تولید میکنند، نداشته و میباید به آنها نشان دهند که برای رسیدن بخواست هایشان نه دست زدن به تظاهراتی است که سالیان سال هست انجام داده اند و تا کنون هیچ نیتجه ای عاید آنها نشده، بل اتحاد آنها در یک مبارزه واقعی و رو در رو است که نتیجه بخش هست و تا زمانی که سیستم سرمایه داری برقرار هست، ثروت ناشی از دست رنج آنها نصیب سرمایه داران خواهد شد و بس. میباید نشان دهند که تظاهرات تکراری و بی هدف آنها تنها از طرفنیروهائی که بطروق مختلف از سیستم سرمایه داری نفع میبرند حمایت و تشویق میشود وعملا تظاهرات آنها جنبه نمایشی بخود پیدا کرده که بهیچوجه آنها را به خواست هایشان هدایت نکرده و نخواهد کرد.


Google Translate