انقلاب قهری کمونیستی- انقلاب کارگران متحد، متحزب، مسلح تنها راه نجات است!,
اعدام و مبارزه بر علیه آن
برای ریشه کنی کشتار انسان که یکی از شنیع ترین اشکال آن اعدام و تیرباران در زندان ها است، بایستی به اعدام و ریشه کنی جامعه ی طبقاتی حاضر- جامعه سرمایه داری امپریالیستی با حکومت مدرن و سکولار یا با حکومت غیر مدرن و مذهبی و دینی در تمام اشکال و نام اندیشید!
برای این، باید نخست دولت سرمایه داری را درهم کوبید، بنا براین باید انقلاب قهری کمونیستی را به پیروزی رساند! باید طبقه کارگر را آماده نمود! راه دیگری نیست!
باید پرسید :
علت اصلی زندان، شکنجه، اعدام و تیر باران در جامعه معاصر چیست؟ به سخن دیگر چگونه؟ می توان با زندان، شکنجه، اعدام و تیر باران مبارزه جدی و ریشه ای کرد ؟ و به مرگ و کشتارهای برنامه ریزی شده و عمدی که یکی از شنیع ترین آنها اعدام و تیر باران در زندان است، پایان داد؟
علت اصلی زندان، شکنجه، اعدام و تیرباران در جامعه معاصر ریشه در ماهیت طبقاتی دولتهای سرمایهداری یعنی خود سیستم سرمایه داری دارد. این دولتها، ابزار سرکوب سقفی برای حفظ نظام مالکیت خصوصی، مناسبات تولید سرمایهداری و سلطه طبقاتی هستند.
بنا براین شکنجه و اعدام ابزارهای حفظ این نظام و برای کنترل، ارعاب و سرکوب کارگران و زحمتکشان به کار میروند تا طبقه حاکمه قدرت خود را حفظ کند و از قیامها و مقاومتهای طبقاتی جلوگیری کند. بدین وسیله به عمر زالو صفتانه ی خویش ادامه دهد.
اعدام و تیرباران، بهویژه در زندانها، بخشی از سیاستهای عمدی دولتهای سرمایهداری برای خاموش کردن صدای مخالفان سیاسی و حذف بیشتر و پیشروی طبقاتی یعنی کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست، در اساس است. این اتفاق، نه نتیجه «اشتباهات فردی» یا «مقامات بدرفتار»، ظالم و دیکتاتور، بلکه ابزارهای ساختاری و آگاهانه برای تثبیت قدرت طبقاتی برای ادامه جامعه ی استثماریاند.
نتیجهگیری: چگونه میتوان با زندان، شکنجه، اعدام و تیرباران مبارزه نمود و آن را ریشه کن نمود.
مبارزه با ابزارهای سرکوب مانند زندان، شکنجه، اعدام و تنها با برچیدن بانی و مسبب یعنی دولت سرمایهداری و خود جامعه ی سرمایه داری بطور ریشه ای ممکن است.
راههای مبارزه عبارتند از :
- سازماندهی و شرکت طبقاتی: کارگران و زحمتکشان در جامعه ی سرمایه داری نیروی اساسی مبارزه با اعدام و تیر باران هستند. زیرا که اعدام و تیر باران اعمال شنیعی هستند که شرایط استثمار کارگران و زحمتکشان را نهادینه می کنند. بنا براین سازمان و شخص و جریان ضد اعدام، بسیج کننده ی طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه ی کنونی است.
- ایجاد حزب انقلابی: تشکلات توده ای طبقاتی و بویژه حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست، زیرا که طبقه کارگر باید برای جنگ طبقاتی – انقلاب قهری کمونیستی – آماده گردد، زیرا که حزب سیاسی طبقه کارگر مهمترین، اساسی ترین وسیله ی آماده کردن طبقه کارگر برای به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی است.
- اعتصابات عمومی و بسیج توده ای: اعتصابات، اعتراضات توده ای طبقاتی کارگران و زحمتکشان برای ناعلاج کردن دولت برای پایان دادن به اعدام بطور کلی و در موارد مشخص نیز. زیرا که فقط با زور می توان دولت ها را مجبور کرد که دست از شکنجه ، آزار، ضرب و شتم، اعدام و تیر باران بر دارند و نه با داد خواست ها، نامه ها و بیانیه های سازمان های بین المللی طبقه حاکم مانند سازمان باصطلاح ملل، حقق بشر، امنستی انترناشنال، اتحادیه های زرد و مزدور شده و با رهبران جیره خوار طبقه سرمایه دار، عمل مستقیم کارگران و زحمتکشان در هر مورد برای به کُرسی خواست موقتی و یا دائمی لازم و ضروری است.
- مبارزه مسلحانه و سرنگونی – درهم کوبیدن دولت سرمایهداری و ساختن دیکتاتوری انقلابی پرولتاریای مسلح:برای از بین بردن سرمایه داری – جامعه ی طبقاتی کنونی که بانی و مسبب تمامی بلایای اجتماعی، مرگ و فحشاء، قاچاق و آلودگی به مواد مخدر و.. از جمله اعدام و تیر باران است.
- لغو مالکیت خصوصی و ایجاد جامعه کمونیستی: بر قراری جامعه ای که در آن علل اجتماعی و اقتصادی، فرهنگی برای جنایات نباشند تا کسی برای ارتکاب جنایتی که خود جامعه ی طبقاتی باعث و بانی اساسی است، اعدام و تیر باران نشود تا اساسا جنایتی نباشد.
آری، فقط از طریق یک انقلاب کمونیستی و برپایی دیکتاتوری پرولتاریا میتوان به سرکوب طبقاتی و برنامههای برنامهریزی شده برای قتل و شکنجه، اعدام و تیر باران پایان داد و جامعه ای داشت که در آن به جای تضاد و تناقضات جامعه ی کنونی انسان های شاد و به دور از جنایات زندگی نمایند تا محصولات آن برای رفع نیاز ها و شکفتن استعدادهای نهفته درونی آحاد آن مصرف گردند تا دیگر کسی و جامعه ای نیازمند جلاد نباشد. جامعه ی نیازمند جلاد جامعه ی بیمار است.
جامعه ی سرمایه داری امپریالیستی جامعه با بیماری سرطانی بدخیم است. بنا براین باید جراحی گردد، انقلاب قهری کمونیستی جراح حاذق است.
بنا براین، راه پایان دادن به اعدام و تیرباران و مرگ و جنایت، جز پایان دادن به جامعه ی طبقاتی سرمایه داری امپریالیستی نیست.
بنا براین بایستی پرولتاریا را باید بسیج و آماده نمود.
” اگر جرایم در ميزان بالائی مشاھده می شوند، چه تعداد و چه انواع آن ھا نظم و روالی را در یک پدیده مادی بيان می کنند- و اگر آن طور که آقای کوتله اظھار می کند “مشکل است با دقت نظر داد که کدام یک از این دو (دنيای مادی و یا سيستم اجتماعی) مسببينی ھستند که تأثيرات خود را در تکرار فوق العاده منظم این وضع به جای می گذارند، بنابراین آیا ضرورت ندارد که، به جای تجليل و ستودن جلاد یعنی کسی که انبوھی از جنایتکاران را اعدام می کند تا برای جنایت کاران جدیدی که بوجود می آیند، جا باز شود، عميقا خواستار دگرگونی سيستمی باشيم که منشاء و منبع تغذیه جرم و جنایت در جامعه می باشد. ً
کارل مارکس در باره مجازات اعدام ، ترجمه ی اشرف دهقانی
https://siah-kal.com/index/right-col/Tarjomeh-Edaam-RAshrafDehghani.pdf
–
حمید قربانی انسان بیوطن
۱۲- ۱- ۲۰۹۸ سال اسپارتاکوسی