پدیده ایلان ماسک و دگردیسی سرمایه داری به سوی هارتر شدن

ایلان ماسک سرمایه داری که جاه طلبی هایش تمامی ندارد، او را همه با جاه طلبی در عرصه تکنولوژی میشناسند، جاه طلبی در عرصه موشک های فضانورد و خودروسازی تسلا و در عرصه اینتنرنت ماهواره ای. درست در گرماگرم جنبش زن زندگی آزادی بود که از سویی رژیم جمهوری اسلامی همه راههای ارتباطی اینترنتی را محدود و مسدود کرده بود و از سوی دیگر با عرضه اینترنت ماهواره ای استارلینک، نام ایلان ماسک بر سر زبانهای مردم ایران افتاد و تبدیل به کورسویی برای رهایی از محدودیت های ارتباطی رژیم شد. اما جاه طلبی های ایلان ماسک به جاه طلبی در عرصه تکنولوژی اتمام نیافت، او در اکتبر سال ۲۰۲۲  صد در صد سهام توییتر را که از معتبرترین شبکه های اجتماعی ارتباطی جهان کنونی بود به مبلغ ۴۴ میلیارد دلار خرید و تا به امروز از آن به عنوان ورود خود و دیگر هم رده های ابر سرمایه دارش به دنیای سیاست استفاده کرده است. ایلان ماسک دیگر الان مدتی است که بی پرده در سیاست کشورهای جهان ابراز نظر و مداخله میکند، بخصوص بعد از اینکه دونالد ترامپ در انتخابات اخیر آمریکا پیروز شد و ایلان را به عنوان مشاور خود انتخاب کرد، این بی پروایی ها افزایش یافت، او الان آشکارا از حزب دست راستی افراطی AFD آلمان برای انتخابات زودهنگام این کشور حمایت کرده و روز پنج شنبه گذشته با آلیس ویدل یکی از رهبران این حزب، گفتگوی زنده اجرا کرد، که در آن مردم آلمان را به رای دادن به این حزب ترغیب کرد، نکته قابل توجه در این گفتگو کمونیست و سوسیالیست خواندن هیتلر از سوی ویدل بود اظهارنظری که نوزاد درون گهواره هم را به خنده می اندازد. 

از سوی دیگر ایلان ماسک به دخالت در امور آلمان بسنده نکرده و در روزهای گذشته سیاستمداران اروپایی را از چپ و راست مورد حمله قرار داده و به اظهارنظر در موردشان پرداخته است. در بریتانیا کیر استارمر نخست وزیر این کشور را هدف قرار داده و او را متهم به شراکت در تجاوزهای جمعی کرده و خواستار به زندان انداختن او شده و همچنین به پادشاه چارلز پیشنهاد برکناری وی و برگزاری انتخابات جدید را داده است، ایلان ماسک همچنین در یک پست خود عنوان کرده که بعهده دولت ایالات متحده آمریکا است که بریتانیایی ها را از دولت ظالم خود نجات دهد. ماسک همچنین به جس فیلیپس، وزیر کابینه کارگری توهین کرد و او را به «نسل کشی و تجاوز جنسی» متهم کرده است.

 به گفته ناظران سیاسی اتحادیه اروپا تمام این بی پروایی های ایلان ماسک در دخالت سیاست و امور داخلی کشورها بر مبنای استفاده از اطلاعات نادرست و تحریک مردم انجام گرفته است، که از نیروهای چپ گرفته تا راست میانه را آماج حملات گفتاری خود قرار می دهد. 

اما پشت پرده این رفتار و گفتارهای ایلان ماسک چه هدفی پنهان نشسته است؟ آیا این صرفا رفتار فردی یک مولتی میلیاردر است؟ یا یک تغییر راهبردی از سوی ایلان ماسک و دیگر همتایان ابر سرمایه دار خود برای کنترل سیاست دنیاست؟ آیا این همان خیز نئوفاشیسم ابرسرمایه داران برای کسب قدرت سیاسی از سوی آن‌ها و گنجاندن باورها و شعارهای ارتجاعی نئوفاشیستی در برنامه‌های دولت‌ها نیست؟

اما این پدیده شاید با ایلان ماسک پیش از هر زمان دیگر چشمگیرتر شده، ولی با او آغاز نشده است. رشد و تکوین این پدیده را می توان از دوره‌ی اول ریاست جمهوری ترامپ و حتی پیش از آن پیگیری کرد. در واقع بعد از بحران عمیق سال ۲۰۰۸، و تشدید بحران‌های سرمایه‌داری و افزایش پیامدهای عام آنها، گرایش‌ها و جنبش‌های راست افراطی در صحنه‌ی سیاسیِ جوامع غربی (و سایر جوامع) به‌طرز چشمگیری پدیدار شدند و به‌سرعت گسترش یافتند. قدرت‌گرفتن ترامپ در سال ۲۰۱۶ صرفا زنگ خطری جدی برای بازشناسی این پدیده‌ی رو به رشد بود. و اینک ورود دوباره ترامپ به کاخ ریاست‌جمهوری در واقع خط بطلانی‌ست بر دیدگاهی که بر حاشیه‌ای یا تصادفی بودن این پدیده امید بسته بود. اینک بیش از هر زمان دیگر هویداست که سرمایه داری و قدرتمندان آن هدفمند و برنامه ریزی شده به این سمت حرکت کرده اند  و می کنند. جریان های راست افراطی روز به روز با کمک رسانه ها و افرادی چون ایلان ماسک که رسانه های عمده در اختیار آنهاست در حال گسترش و قدرت گیری هستند. خطوط پیونددهنده‌ی این جریانات به‌روشنی در برخی اصول ایدئولوژیک مشترکِ آنها نمایان است، ازجمله در: عظمت‌طلبی ملی، بیگانه‌هراسی، ضدیت با «دیگری‌ها» و انسان‌زُدایی از آنان، اقتدارگرایی، ارزش‌های پدرسالارانه و زن‌ستیزانه، تحقیر دموکراسی، ستایش نظامی‌گری، نگاه استثماری و فرداستانه به طبیعت. 

همین چند روز پیش نیز دیدیم که دونالد ترامپ نیز در راستای همین سیاست و استراتژی جدید سرمایه که حکایت از هارتر شدن این سیستم دارد، ادعای مالکیت بر کانادا و گرینلند را مطرح کرد، و دوباره نیز پروتکل های محیط زیستی و مبارزه با گرمایش زمین به پشیزی حساب نکرد و مسخره کرد. تمام اینها نشان از یک دگردیسی نظام سرمایه داری دارد که ما را با هارترین شکل آن در تاریخ خودش مواجه میکند، نکته قابل تامل آن اینست که اینبار ابرسرمایه داران تصمیم گرفته اند برای پیگیری منافع طبقاتی شان خود مستقیما سکان سیاست دنیا را به دست گیرند و دیگر به همطبقه ای های پایین تر از خودشان نیز برای حل مشکلات سیستم اعتماد ندارند، تا تصمیمات را به عهده آنها بگذارند..

آنچه مسلم است راهی که این ابرسرمایه داران و ایلان ماسک در پیش گرفته اند قطعا بشریت را به قهقرا خواهد برد، ولی وظیفه نیروهای چپ و کمونیست در برابر این شرایط تازه چیست؟ و مبارزه را چگونه باید ادامه داد؟ و چه درسهایی باید از گذشته گرفت؟

طبعا نخستین وظیفه اطلاع رسانی پیرامون پدیده ایلان ماسک و ترامپیسم می باشد که مظهر رو به کاهش گذاشتن قدرت اقتصادی، نظامی و هژمونی سرمایه داری آمریکا و طبقه ایست که دیگر قادر نیست مثل گذشته با اتکا به نوعی رضایت همگانی حکومت کند. و اکنون توده های کارگر و زحمتکش در دل تشدید مبارزه طبقاتی حقوق خود را بهتر می شناسند و برای کسب آن تلاش و مبارزه میکنند و طبقه حاکمه آمریکا برای مقابله با آنها به نوعی اقتدار گرائی و دروغپردازی ویژه تر نیاز دارد. البته این طبقه در سطح جهان نیز با چنین وضعیتی روبرست. اما نیروهای چپ و کمونیست در هر کشوری وظایف مشخص تری هم پیدا میکنند، که در مجال دیگر باید به آنها پرداخت.  

هیوا مجیدزاده


Google Translate