این آقای مهدی نصیری را خیلی ها مدعی هستند که پروژه خود رژیم هست.
من واقعا نمی دونم ایشون پروژه رژیم هست یا خیر. ولی اگر چنین باشد خیلی خوب و به زرنگی از عهده این کار بر آمده.
ایشون اول آخوند بوده و درس خونده حوزه علمیه، بعد سردبیر کیهان رژیم بوده و یار خامنه ای. فعلا هم مدعی سرنگونی طلبی.
مدتی به کانادا آمده و بعد از مدتی به ایران بازگشته. تئوری “از تاجزاده تا شاهزاده” متعلق به ایشون هست. و فعلا هم در ایران آزادانه و به طور حرفه ای و پروفشنال هم با داخل و هم با خارج مناظره و مصاحبه هایی می کند که به کمتر از سرنگونی رژِیم (البته از نوع سلطنت طلبی اش) راضی نیست. ایشون در نقش مدافع رضا پهلوی و سلطنت طلب ها هر نوع توجیه و ماست مالی لازم را انجام می دهد. فکر نکنید که مثلا لائیک شده و به سکولاریسم رسیده و بی خدا و مدرن و امروزی و قرن بیست و یکمی شده، بلکه هنوز مذهبی و خرافی با فاکت از علی و محمد و … و مرجع تقلیدش هم شده رضا پهلوی.
البته من به تئوری توطئه باور ندارم. می تواند همه ی این ها باشد و فعلا هم سرنگونی طلب شده باشد و ربطی هم به رژیم نداشته باشد و مصاحبه ها هم نتیجه توازن قوا و ضعف رژیم و امکانات و شناخت و توانائی خود ایشون. یا اینکه ایشون چون قبلا خودش آخوند و فرزند آخوند و به خامنه ای هم نزدیک بوده فعلا تا اطلاع ثانوی باهاش کار نداشته باشند. واقعا به این نتیجه هم رسیده باشد که از تاجزاده تا شاهزاده نجات دهنده ایران هستند!
نقدی که به همین نگاه و دیدگاه وارد هست می تواند این باشد که مردم ایران سرگرم انقلابی هستند به نام “زن زندگی آزادی” تا یک بار برای همیشه از هر نوع دیکتاتوری، نظام موروثی، مردسالاری، زن ستیزی و مذهب و خرافات راحت شوند چه از نوع دیکتاتوری سابق و نماینده اش رضا پهلوی در امروز و چه از نوع اصلاح طلب و اصول گرا یعنی از نوع تاجزاده تا شاهزاده اش. اکثریت شعارهای اعتراضی و اعتصابی آنها هم رادیکال، اقتصادی و چپ هست و نه راست و سلطنت خواهانه!
در صورتیکه هم شاهزاده و هم تاجزاده هر دو تا قبل از این انقلاب از شنیدن انقلاب کپک می زدند!
مدعیان پروژه بودن نصیری ادعا دارند که رژیم فکر می کند پهلوی هم مانند مجاهدین خوشنام نیست. و از طرفی و به ویژه اینکه زندان و شکنجه و اعدام های رژیم در ادامه همان خط و سیاست رژیم سابق بوده، و در دیکتاتوری و سرکوب هرچند خیلی کمتر ولی رژیم سابق امتیاز زیادی نسبت به رژیم فعلی ندارد و به همین دلیل میشه مردم را سرگرم پهلوی کرد. چون نقاط ضعف و قوت مشترکی بین هر دو رژیم بوده و هست. سیستم سابق و مدعی اش رضا پهلوی هرچند امتیازاتی نسبت به رژیم کنونی داشته و دارد ولی در زندانی کردن و کشتار مجاهدین و کمونیستها و آزادیخواهان اختلاف چندانی با هم ندارند! از همه مهم تر مردم حاضرند برای انقلاب زن زندگی آزادی فداکاری و جانفشانی کنند ولی برای رضا پهلوی حاضر نیستند حتی یک سیلی هم بخورند! و همه طرفداران ایشون منتظرند که دستی از غیب برون آید و کاری بکند! و بعد ایشون تشریف بیارند و تاجگذاری کنند!
و اما چند جمله ای در نقد سیاست های کنونی ایشان چه پروژه باشد و چه نباشد.
ایشون از یک طرف هم غلو می کند و هم دروغ می گوید که درصد بالایی از مردم ایران خواهان رضا پهلوی و نظام سابق هستند و از طرفی با ماست مالی کردن و کم بها دادن اعمال چماقداران و لمپین ها و لات و لوت های پهلوی چی سعی دارد رضا پهلوی را منزه و بی گناه از اقدامات و حرکات آن اوباش جلوه دهد. در صورتیکه در دو سال گذشته تنها جریانی که هتاکی، فحاشی، اذیت و آزار، ضرب و جرح به دگراندیشان از هر تفکر و گروه و حتی دوستان تا دیروز خودشان را بی نصیب نگذاشته اند همین جمعیت شاه اللهی هست. آخرین شاهکارشان ادرار بر مزار ساعدی.
ایشون ادای دموکراسی و آزادی بیان و آزادی احزاب هم داره و به احزاب و سازمان ها و گروه ها هم اشاره می کنه و مانند رضا پهلوی که تا چند سال پیش مدعی آزادی احزاب بود ایشون هم گاهی اوقات از آزادی احزاب حرف می زنه و تشکل ها و … ولی گویا آزادی احزاب ایشون فقط به ملی اسلامی ها یعنی فقط اسلامی ها و ملی ها محدود میشه! این طیف از نام بردن از چپ و کمونیست وحشت داره و مرتب به جریانات راست و ارتجاعی و عقب مانده می پردازد که آزادیخواهان و برابری طلبان و سوسیالیست ها و کمونیست ها را زیر فرش بگذاره و سانسور کنه.! ایشون در تمام صحبت ها از نام بردن از جریانات چپ و رادیکال از کوچک تا بزرگ پرهیز می کنه . اصلا مانند شاه و خمینی از اونها وحشت دارد و متنفر هم هست! چه رسد به حزبی مانند حزب کمونیست کارگری که ۲۱ سال هست تلویزیون ۲۴ ساعته داره و تعداد قابل توجهی سازمان های جانبی علیه اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی و جوانان و انقلاب زنانه و فدراسیون پناهندگان و نه به تابو و کمپین آزادی کارگران و …. که صد در صد به عمد اسم نمی بره؟ رژیم وقتی اسماعیل بخشی را می گیره اتهامش عضویت در این حزب هست ولی ایشون هنوز گویا نام این حزب را هم نشنیده!! رئیس اداره امنیت رژیم میگه این حزب گسترش اعتراضات هست ولی ایشون گویا هنوز نامی از این حزب نشنیده است.
میگه احزاب بزرگترین شون تعداد اعضاشون از تعداد سالهای عمر و یا تاسیس حزب کمتر هست! و دقیقا می دونه که حزب کمونیست کارگری فقط ۶۵ نفر کمیته مرکزی دارد و این حزب به تنهایی ده ها شخصیت مطرح و قلم به دست دارد.
حتی در کردستان که جامعه ای تحزب یافته هست و به هیچ وجه نمی توان احزاب را دور زد ایشون در کردستان هم حزبی را نمی شناسد!؟
مورد دیگه: ایشون میگه پهلوی با توده ای و مجاهد و سوسیالیست ها صحبت کرده. نمی دونم دروغ میگه یا راست. ولی آنچه پیداست طرفدارانش شب و روز دارند به اون ها فحاشی و هتاکی می کنند. شاید بعد از صحبت ایشون با جریانات فوق بوده که شعار “مرگ بر سه فاسد …” هم ورد زبان طرفدارانش شده!؟
وقتی صحبت از چماقداران میشه توجیه می کنه که دیگران هم خراب کاری کردند. من بارها مدعی شده ام که همه ی گروه های سیاسی از ملی و لیبرال و چپ و راست در این چند سال بعد از انقلاب زن زندگی آزادی قوانین بازی را رعایت کردند به جز این طیف. تنها جریانی که هتاکی، فحاشی، چماقدارای، و لمپن بازی در آورده این ها هستند و رضا پهلوی هم رهبرشون هست. توجیه می کنه که شعار “مرگ بر سه فاسد” را یاسمین پهلوی بلافاصله برداشته! در صورتیکه نه تنها بر نداشته بلکه رضا پهلوی هم لایک زده و چماقداران هم از همین جا همین ها سیاست و خط می گیرند!
میگه همه طرفداران سلطنت چنین نیستند و افراد فهیم و لیبرال و دموکرات هم در میان آنها هست. من هم میگم بله قبول دارم ولی بیشتر کسانی که حلقه نزدیک به رضا پهلوی هستند چنینند.
میگه اسم پهلوی را همه شنیدند و به همین دلیل ایشون سرمایه ملی هستند!، خوب اسم هیتلر و استالین و خمینی را هم همه شنیدند. مگر شناخت دلیلی بر حقانیت داره؟ ایشون به همین دلیل سرمایه منفی هستند و جزو بدهکاری های ملت! کشوری اگر چند میلیارد دلار بدهکار باشد هرچند عدد بزرگ هست ولی منفی هست! هیتلر و خمینی هم اگر الان زنده بودند جزو افتخارات و سرمایه ملی بودند و یا کسر شان مردمشان! البته رضا پهلوی در جنایتی مستقیم سهیم نبوده ولی میلیاردها دلار ثروت بادآورده (دزدیده شده از اموال مردم) که در این ۴۶ سال در خارج خرج کرده را آیا مردم حق دارند منبعش را جویا شوند؟ آیا مردم حق دارند بپرسند که زندان و شکنجه و اعدام دوران پهلوی ها و جنایات ساواک را محکوم می کند یاخیر؟
در ثانی مردم در قرن بیست و یکم دیگر مقدسات ندارند و اتفاقا در این انقلاب دیگر به دنبال فرد محوری و بت پرستی و شاه و امام و پیشوا نیستند که یکی را در ماه ببینند و یا کبوتری بر روی شانه کسی بنشیند تا او را شاه کنند! مردم به حقوق برابر شهروندی باور دارند.
سطح توقع و سقف آرمان ها و ایده آل ها و آرزوهای این گونه افراد (نصیری ها) حتی اگر پروژه هم نباشند بیشتر از یک شاه یا امام و یا پیشوا نیست. دور تسلسل از حزب اللهی به شاه اللهی و یا برعکس.
همیشه مطیع، دست بوس، پابوس، چاپلوس، برده، رعیت، امت و گوسفندوار به دنبال شاه، پیشوا و یا امامشان هستند.
به حقوق برابر و شهروندی خود هم باور ندارند تا چه رسد به دیگران!
بابک یزدی
دهم ژانویه