پنجاه و هفتی (۵۷) کیست؟

پنجاه و هفتی ها چه کسانی بودند؟ چرا برخی از هم میهنان ما، از سر خشم به قربانیان انقلاب بهمن ۱۳۵۷ ناسزا می گویند؟ چه کسانی ثروت های گرانبهای کشور ما را غارت می کنند؟ چه کسانی فرزندان فداکار و از جان گذشته ی کشور ما را تیر باران می کنند؟ چه کسانی گرسنگی، بیماری، فقر،  بیکاری، خود کشی، مهاجرت، در به دری، نادانی، خرافات، سرگردانی، دزدی، دروغ و خدعه را سال های سال به مردمان کشور ما تحمیل کرده اند؟ و می خورند و می برند و می برند و می برند… “« … و کشتی ها و کشتی ها و کشتی ها… و گزمه ها و گشتی ها…»”.
پنجاه و هفتی؛ پاژنامه ای ناروشن است و می توان به هر کس آن را نسبت داد. پنجاه و هفتی ها؛ هزاران و میلیون ها ایرانی هستند که نه تنها در سال ۱۳۵۷ بلکه در درازای تاریخ ایران برای سربلندی و خوشبختی مردمان کشور ما فداکاری و جانفشانی کرده اند. پنجاه و هفتی ها رهروان رهبران اجتماعی و سیاسی ایران همچون؛
میرزا صالح شیرازی، سردار اسعد بختیاری، میرزا ملکم خان، ستارخان، باقرخان، بی بی مریم بختیاری، پروین اعتصامی، تقی ارانی، میرزاده عشقی، استاد علی اکبر دهخدا، دکتر محمد مصدق، دکتر حسین فاطمی، سرگرد محمود سخایی، سرهنگ ممتاز، هوشنگ ابتهاج، دکتر شفیعی کدکنی، مهدی اخوان ثالث و … هزاران هزار و میلیون ها میلیون ایرانی میهن دوست هستند که هر یک به سهم خود تلاش های ارزشمندی برای سربلندی ایران انجام داده اند و بسیاری از آنان جان خود را نیز در این راه فدا کردند.
این سروران و بزرگان از دیدگاه سیاسی “پنجاه و هفتی” هستند و هر روز”« گزمه ها و گشتی ها »” و بسیجی ها و چماق به دستان حکومت اسلامی، در خیابان ها خون آن ها را بر زمین می ریزند و در زندان ها آن ها را تیر باران می کنند اما همچنان “« این آسمان غم زده غرق ستاره هاست»”.
خمینی و مشتی آخوند مردم فریب و گروهی از مردمان نادان پس از بهمن ۵۷ خون قهرمانان پنجاه و هفتی را به هدر دادند و به غارت کشور ما و کشتار هم میهنان ما ادامه دادند و می دهند. کسانی که خمینی را نمی شناختند و این ۴۶ سال ستم، دزدی، غارت، دروغ، خدعه و کشتار آخوندها را ندیده بودند در روزهای بعد از انقلاب بهمن پنجاه و هفت فریاد می زدند :« خمینی عزیزم بگو تا خون بریزم» هنوز هم برخی از آنان خون می ریزند و پنجاه و هفتی ها را سرزنش می کنند. هیچ ایرانی راضی به کشتار و خون ریزی هم میهنان خود نیست. آن ها که مردمان میهن ما را می کشند و خون آن ها را بر زمین می ریزند سران کشورهای آن سوی دریاها هستند که با کمک جلادان بیگانه پرست و بردگان پول و قدرت خود، در ایران هر روز آشوبی بر پا می کنند. آن ها در خاک میهن ما خون جوانان ما، صاحبان این مرز و بوم را بر خاک می ریزند.
پنجاه و هفتی ها یا بهتر بگویم پیشینیان پنجاه و هفتی ها، در انقلاب مشروطیت ناچار شدند دست به اسلحه ببرند و  بجنگند. بیگانگان جهان خوار به ویژه انگلیس ها با کمک جاسوسان و حقوق بگیران خود در ایران قانون اساسی انقلاب مشروطه را در زیر چکمه های مزدوران خود پایمال کردند. کسانی که پنجاه و هفتی ها را سرزنش می کنند از تاریخ ایران و فداکاری های پیشینیان ما آگاهی ندارند. جوانان و میهن دوستانی که پس از انقلاب ۵۷ زاده شده اند اگر توانایی نوشتن ندارند، خوب است کمی تاریخ بخوانند، دست کم مقاله هایی مانند مقاله ی ارزشمند بانو صدیقه شجاعی را که در ششم مرداد ۱۴۰۰ در باره ی انقلاب مشروطیت نوشته است بخوانند.
https://www.kojaro.com/history-art-culture/192142-constitutional-revolution-iran/
این بانوی گرامی بی گمان پس از سال ۵۷ پا به این جهان بی سر و سامان نهاده است اما همت ورزیده تاریخ میهن خود را خوانده و بازنویسی کرده است تا کسانی که پس از ۵۷ زاده شده اند نیز از آن آگاهی بابند. بغض کردن، خشمگین شدن یا به گفته ی م. امید؛”« … عزا، دشنام، گاهی گریه هم … »” کاری از پیش نمی برد. باید کاری کرد باید پنجاه و هفتی شد، باید به پا خاست و نظمی تازه برای خود و آیندگان برپا کرد. “گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را “!
نزدیک به سد و بیست سال است که بیگانگان و نوکرانشان در ایران با زور گلوله، داغ و درفش و شکنجه مردمان میهن ما را از حق رأی، انتخابات آزاد و حاکمیت ملی محروم کرده اند. خمینی پس از ورود به ایران در بهشت زهرا در برابر ملت ایران  و چشم همه ی جهانیان گفت: « … دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن می سازیم، آب و برق را مجانی می کنیم، اتوبوس را مجانی می کنیم. دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدیم. شما را به مقام انسانیت می رسانیم. اینها شما را منحط کردند…». از آن زمان تا کنون آخوندها تا می توانستند مردمان را کشتند، اموال آن ها را مصادره کردند، گرانی به بار آوردند، اختلاس کردند، معادن را چپاول کردند، نه تنها طلا و نفت را فروختند و در بانک های اروپا و کانادا و آمریکا به حساب خودشان و فرزندانشان ریختند، حتا خاک ایران و آب شیرین ایران را هم به شیخ نشین های خلیج فارس فروختند و همچنان می فروشند.
خمینی گفت؛ «جنگ نعمت است» و از کشته شدن محمد حسین فهمیده یک کودک سیزده ساله روضه خوانی به راه انداخت. او گفت: «رهبر ما آن طفل سیزده‌ ساله‌ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ‌تر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید. خداوندا! من از پیشگاه مقدس تو عذر می‌خواهم که کودکان و جوانان عزیز ما خود را فدا کنند و ما بهره‌ کشی نماییم.».
خامنه ای هم علی رغم تلفات چند سد هزار نفری و گرانی و فقر و اعتیاد و بیماری، بارها جنگ را ستایش کرده است. او می گوید: «   جنگ، کار پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای است. مدیریت جنگ و فرماندهی جنگ، کار بسیار سنگین و پیچیده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای است. این کار را جوانهای نورس ما در بسیاری از بخشها انجام می دادند. این تدبیر، این حکمت، چیز بسیار شگفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آوری است؛ مظهر شکوفائی استعدادها و ظرفیتهاست. چقدر جوانهای کم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سال رفتند در جبهه و توانستند در آنجا کارهای بزرگ از خودشان نشان بدهند. بعضی شهید شدند، بعضی هم جزو سرمایه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های انقلاب بودند، بعدها کشور از اینها استفاده کرد…».
پنجاه و هفتی ها خواستار جنگ، ویرانی، گرانی و غارت ایران نبودند، شعار آن ها آزادی و استقلال بود، نه جمهوری اسلامی. به شهادت عکس ها و فیلم هایی که در سراسر جهان پخش شده است آخوندها در راهپیمایی های سال پنجاه و هفت حضور نداشتند. سر و کله آخوندها پس از پیروزی انقلاب پیدا شد. این خمینی بود که از حسن نیت ملت سوء استفاده کرد و در ۱۲ فروردین ۵۸ گفت: « جمهوری اسلامی، نه یک حرف زیادتر و نه یک حرف کمتر». آن روزها از چهره ی کریه و ضد مردمی خمینی و رفسنجانی و خامنه ای و آخوندهای آدمخوار، دروغگو و دزد، هنوز نقاب تزویر و خدعه به کنار نرفته بود و مردمان کشور ما که نه اسلام را می شناختند و نه نهاد پست خمینی و آخوندها را، سخنان او را  راست پنداشتند و باور کردند. پنجاه و هفتی ها و ملت ایران فریب لهجه ی ناموزون و سخنان بی سر و ته و بی اعتبار خمینی را خوردند.
سراسر تاریخ ایران از خون پنجاه و هفتی ها رنگین است. خون پنجاه و هفتی ها در سی ام تیر ۱۳۳۱، در ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، در بهمن ۵۷، در خرداد ۶۰، در ۱۸ تیر ۷۸، خرداد ۸۸، دی ماه ۹۶، آبان ۹۸، اعتراضات گسترده ی ۱۴۰۱ و اعتراضات ۱۴۰۲ خیابان های ایران را رنگین کرده است. پنجاه و هفتی ها باز هم خواهند آمد، باز هم جانفشانی خواهند کرد، آن ها به هر روی پیروزمندان تاریخ میهن ما خواهند بود.

منوچهر تقوی بیات
بیست و یکم دی ماه ۱۴۰۳ برابر با دهم ژانویه ۲۰۲۵ ترسایی

Google Translate