به بهانه پاسخ به کاووس صوفی
کاووس جان
شما در فیس بوک باهمستان نوشته اید
“چپهای افراطی بارها موجب تشنج در اپوزیسیون شده اند و در آخر هم با قیافه حق به جانب و طلب کارانه ،مدعی میشوند که مورد ظلم واقع شده اند”.
اولا من یکی نمی دونم منظور شما از “چپ های افراطی” کی و در کجاست؟ و کجا مدعی مورد ظلم واقع شده اند؟
اینکه کمونیست ها، آزادیخواهان، برابری طلبان، سوسیالیست ها و روشنفکران و در یک کلام “چپ ها” در زمان دو پهلوی به ویژه پهلوی دوم چیزی جز زندان، شکنجه و اعدام نصیبی نبرده و ممنوع القلم بوده اند شاید از افتخارات شما باشد و شعار “مرگ بر سه فاسد” که امروز ورد زبان شاه اللهی ها به رهبری یاسمین پهلوی هست، ادامه همان سیاست هست. جهت اطلاع شما این ها همان سیاستی هست که رژیم خمینی هم ادامه داد و نتیجه اش هم مانند زمان شاه دارد منجر به انقلاب جدید می شود چون عمل کرد هر دو رژیم در یک راستا ست؟! البته این انقلاب را ” زن زندگی آزادی ” نامیدند و مردم هوشیارند و نخواهند گذاشت به دیکتاتوری بعدی منجر شود و باور کن کل بحث امروز هم حول همین مسئله هست! یعنی خطر بازگشت دیکتاتوری مجددی از نوعی دیگر!.
اینکه انقلاب قبلی را اسلامی ها صاحب شدند بخش عمده آن نتیجه سیاستی بود که:
اولا: خود شاه هم مسلمان، مذهبی، خرافی و عقب مانده، و دین رسمی کشور هم شیعه اثنی عشری بود. (همانطور که رضا پهلوی هم حتی در امروز به اسلام و آخوند و پاسدار “خوب” باور دارد)!
ثانیا ۹۰ درصد افراد نامبرده بالا که افتخار جامعه بودند همه زندان و دربند، ولی ۹۰ درصد آخوندها مشغول روضه خوانی و خرافه پراکنی و مسجد سازی بودند به کمک شخص شاه و سلطنت پهلوی و مذهب رسمی کشور.
ثالثا: همان روشنفکران و آزادیخواهان در شرف انقلاب قبلی وقتی در جامعه وارد بحث و جدل می شدند جلوی دانشگاه ها و … تا مردم را از گزند و خطر دیکتاتوری بعدی آگاه کنند. باز چماقداران حزب اللهی (مانند چماقداران شاه اللهی امروزی) با قمه و چاقو به جان آنها می افتادند که “بحث بعد از مرگ شاه، حالا فقط اتحاد”.
آیا همین پاراگراف بالا به تنهائی برای کسانی که ریگی در کفش ندارند به قدر کافی هشدار دهنده نیست.
شما حتی یک مورد هم از به قول خودت چپ های افراطی فاکت نیاورده ای، در صورتی که ده ها مورد از توهین و هتاکی، و فحاشی (از نوع پائین تنه)، تا اذیت و آزار فیزیکی از شاه اللهی ها در همه جا دیده می شود. از ادبیات لمپنی و فحاشی و توهین به حامد و مسیح و هالو، و زدن خبرنگار و پرچم به زور نصب کردن در همین شهر و… تا اذیت و آزار فیزیکی، همه را از این جماعت همگی شاهدیم. من البته جماعت لات و لمپن شاه اللهی را میگم. وگرنه شخصا دوستان فهیم، ملی، لیبرال و دموکرات از طیف مشروطه خواه هم دارم که مورد احترام من هستند.
جماعت شاه اللهی چون فرهنگ نرینه سالار و زن ستیز دارند همیشه از پایین تنه و آلت به عنوان ابزار مبارزه شان استفاده می کنند! از فحاشی های آنچنانی تا ادرار بر مزار فرهیختگان ادب ایران.
مورد دوم
در پاسخ یکی از دوستان نوشته اید
… جان شما که چنین کاریکاتوری از رهبر یک جریان بزرگ پخش میکنید آیا به دیگران هم حق میدهید که چنین کاریکاتوری از رهبر حزب شما به اشتراک بگذارند؟
کاووس عزیز
این نشان می دهد هنوز برای شما افرادی مقدس هستند و کسی حق ندارد آنها را نقد و یا از آنها کاریکاتور بکشد؟!
ما به آزادی بدون قید و شرط بیان، قلم، تحزب، تشکل، انتقاد و اعتصاب باور داریم. مقدسات نداریم و باور داریم هر کس و هر شخصیتی را می شود و باید بتوان نقد کرد.
خدا، شاه و میهن برای ما مقدس نیست. تعداد پیروان و یا مقلدین هم برای ما مهم نیست. وگرنه فردا یکی می گوید پاپ میلیون ها طرفدار دارد. نباید نقدش کرد و یا کاریکاتورش را کشید. و هر کس مسیحیت، اسلام و یا هر مذهب و خرافه دیگری را نقد کرد و یا کاریکاتور کرد باید مانند شارلی عبدو با او رفتار شود!؟ و یا سزاوار همان کاری هستند که شاه و خمینی و استالین با مخالفین شان کردند!؟
هیتلر هم میلیون ها نفر طرفدار داشت. استالین و مائو هم میلیون ها نفر طرفدار داشتند. خمینی هم میلیون ها نفر طرفدار داشت. محمد پیغمبر مسلمانان هم در همین امروز از همه ی افراد بالا بیشتر طرفدار دارد و شاید طرفدارانش به میلیاردها نفر برسد! حالا من اگر نوشتم که ایشون در ۵۱ سالگی با دختر ۹ ساله ازدواج (تجاوز) کرده، و این عین کودک آزاریست، لابد شما به مسلمانان حق می دهید تا من را سنگسار کنند؟! چون به مقدساتشان توهین کرده ام!!. قبول نداری که شخص محمد از رضا پهلوی بیشتر طرفدار دارد؟
کاووس جان
قرن بیست و یکم هست و شما هم در کانادا زندگی میکنی عزیز. شهروندان دارای حق و حقوقی هستند که از انقلاب کبیر فرانسه به دست آمده و گویا هنوز شما با آن آشنا نیستی ! یک بام و دو هوا نمی شود. از نظر من همه را می توان و باید بتوان نقد کرد. به ویژه شخصیت ها و رهبران سیاسی را. این اولین شرط آزادی بیان هست. در زمان شاه روزنامه توفیق بارها توقیف شد چون در آن زمان ساواک گفته بود تا نخست وزیر را می شود نقد کرد ولی خاندان سلطنت را خیر!؟ یک مورد فقط توفیق یک خروس را کشید با تاجی وزین و زیرش نوشت “پدر تاجدار” و به همین دلیل نشریه برای مدتی توقیف شد. به نظر می رسد شما هنوز در دوران سلطنت پهلوی در ایران قبل از انقلاب زندگی می کنی؟! و دستور ساواک را مبنای آزادی بیان می دانی؟
گویا طبق باور شما همه را می توان نقد کرد ولی وقتی به فرزند دیکتاتور سابق ایران رسید استثنا وارد می شود؟! اگر کسی پرسید شما جناب رضا پهلوی که به اقرار خودت در عمر ۶۵ ساله ات یک روز هم کار نکرده و از میلیون دلار ثروت باد آورده (دزدیده شده از اموال مردم) خورده ای باید حساب پس بدهی و یا همین موضوع را کاریکاتور کرد و یا نقد کرد ، یک عده رگ گردنشان باد می کند که شما حق ندارید نقد کنید فعلا فقط اتحاد. خوب این نظر شماست ولی گفتم قرن بیست و یکم هست و دوران سوشیال مدیا. در ضمن اتحاد گرگ و گوسفند حیله ای بیش نبوده و نیست!
شما برو ده ها کاریکاتور از مارکس و لنین و منصور حکمت و حمید تقوائی بکش. و یا نقدی اگر داری بفرما، مگر تا به حال چنین نبوده و نیست؟ دنیای کنونی پر است از کاریکاتور ها و نقد های گوناگون به همه رهبران سیاسی از چپ و راست. شما از نقد و کاریکاتور جاستین ترودو ناراحت نمی شوی و خواهان اتحاد لیبرال و محافظه کار و سبز و ان دی پی نمی شوی ولی وقتی به ایران می رسد یاد اتحاد می افتی؟
من یکی کاریکاتور بلد نیستم وگرنه ده ها کاریکاتور از شاه و خمینی استالین و هیتلر و… می کشیدم. ولی با اینکه بیشتر عمرم را مشغول مبارزه با رژیم اسلامی بوده ام، ولی خیلی نقدها هم به نظام سلطنت داشته و دارم. و مدعی هستم در تورنتو حد اقل کسی بیشتر از من شاه اللهی ها، سلطنت طلبان و رضا پهلوی را نقد نکرده است. تا جائی که در یکی از این مهمانی های شاهانه و از ما بهتران در تورنتو (که ورودی های چند صد و چند هزار دلاری دارد) شخص رضا پهلوی از اطرافیانش سوال می کند که “این بابک یزدی کی هست که اینقدر راجع به او صحبت می شود”.
در هر صورت من باور دارم که نقد و کاریکاتور کشیدن از رهبران سیاسی از جمله رضا پهلوی حق هر کسی هست و استثنا هم نداریم.
به ویژه رهبرانی که حاضر نیستند در ملع عام ظاهر شده و پاسخگوی سوالات مردم، مدیا و یا مخالفین سیاسی خود باشند.
مواظب سلامتی ات باش
بابک یزدی