فدراليسم تنها گزینه ی ممکن در سوریه

پس از فرپاشی حکومت دیکتاوری- سکولار بشار اسد در سوریه، مسائل آن کشور و آینده ی آن به یکی ازموضوعات  پراهمیت رسانه ها و تحلیلگران جهان،منطقه وایران   تبدیل شده و از جهات مختلف مورد بحث قرار گرفته است.

به دلائلی که پرداختن به آنها نوشتار جداگانه ای می طلبد، امکان یا احنمال تجزبه سوریه بیش از دیگر گزینه ها و احتمالات، مورد توجه و تاکید ایرانی ها قرار گرفته و از وقوع آن ابراز نگرانی کرده اند.

در این میان طیف راستگرای اپوزسیون ایران هم جهت و هم زبان با حکومتی ها بویژه کردهای سوریه را مورد اتهام قرار داده و رسما آنها را تحزبه طلب خطاب می کنند!

در این نوشتار بطور خلاصه به بررسی امکان تجزیه سوریه و دیگر گزینه های پیش روی مردم رنج دیده ی ان کشور خواهیم پرداخت.

قبل هرجیز لازم است نگاهی به بافت جمعیت انسانی سوریه بیندازیم و اندکی با تنوع قومی- مذهبی و ویژگی های آن جامعه آشنا شویم تا بدانیم اصولا با چه جامعه ای روبرو هستیم.

درکشور سوریه چندین گروه قومی زبانی زندگی می کنند که عبارتند از اعراب، کردها، ترکمن ها، آسوریها و اقلیت کوچکی از ارمنی ها.

گروه های دینی مذهبی این کشور عبارتند از مسلمانان اهل سنت، علوی ها، مسیحی ها، دروزی ها، ایزدی ها و اقلیت کم شماری از مسلمانان شیعه

این را نیز لازم است بدانیم که مردم سوریه مردمی اهل مدارا هستند و پذیرش تنوع مذهبی در بین پیروان همه مداهب و ادیان آن کشور از سابقه تاریخی طولانی و درخشانی برخوردار است. علاوه بر اینها، کشور سوریه در نیم قرن گذشته دارای یک حکومت سکولار بوده که دستکم از لحاظ مذهبی هیچ گروهی از جمعیت آن کشوربا سرکوب و یا تبعیض مدهبی مواجه نبوده است. ولی از آنجایی که حکومت اسدها دارای ایدئولوژی پان عربی(حزب بعث) بود، همواره کردهای آن کشور از ستم و سرکوب قومی رنج برده اند.

به هر حال اکنون حکومت دیکتانوری- سکولار بشار اسد از میان رفته و بخش قابل توجهی از سرزمین سوربه به تصرف ائتلافی از گروه های سلفی جهادی اسلامگرا به نام هیّت تحریر الشام درآمده است. گروهی که در عمل نه به تنوع قومی و نه به گوناگونی مذاهب و نه حتی به قرائت های متفاوت از اسلام باور دارد.

دلواپسان تجزیه سوریه

همانگونه که می دانیم طی هفته های اخیر بسیاری از تحلیلگران ایرانی و حتی غیر ایرانی مسئله ی امکان تجزیه سوریه را مطرح کرده و طیف راستگرای اپوزسیون ایران هم صدا با طرفداران جمهوری اسلامی  کردهای سوریه  را به تجزیه طلبی متهم کرده و می کنند. این اتهام در حالی مطرح شده و می شود که کردها هرگز هیچ اقدامی برای تجزیه سوریه نکرده و اصولا به تجزیه آن کشور و تشکیل یک کشور مستقل کرد اعتقاد ندارند.

متاسفانه متهم کردن کردها به تجزیه طلبی از سابقه تاریخی ننگینی برخوردار است وبویژه در ایران و ترکیه همواره حربه ای بوده برای سرکوب و ادامه تبعیض قومی علیه آنها.

بنابر این دلواپسان تجزیه سوریه بطور طبیعی از حمایت بی دریغ پان ترکهای طرفدار ترکبه، پان عرب ها و پان فارسها نیز برخوردار هستند و حتی چند چهره آکادمیک مدعی چپ نیز برای آنها کف می زنند و به دنبال قافله آنان زوزه کشان راه می پیمایند!

نکته بسیارمهمی که دلواپسان تجزبه سوربه فراموش کرده یا عمدا آن را به فراموشی سپرده اند این است که کشور سوریه بیش از ده سال است که عملا ‘ تجزیه’ شده است و طی این مدت به سه بخش جداگانه تقسیم شده بود که بخش شمال شرقی و شرق آن کشور تحت کنترل کردها  بخش مرکزی کشور تحت حاکمیت بشاراسد و بخش شمال غربی( ادلب و نواحی آن) از طرف هیئتت تحریر الشام اداره می شد.

همچنین بخشی از شمال سوریه در اشغال نظامی ترکیه و قسمتی نیز در جنوب از طرف ارتش آمریکا اشعال شده بود.

بنابر این سوریه بیش از ده سال است که عملا تجزیه و قسمت هایی از آن تحت اشعال نظامی کشورهای آمریکا و ترکیه بوده است و دلواپسان در تمام این سالها یا خواب بودند و یا عمدا خفقان گرفته بودند. اکنون که حکومت دیکتاتوری بشار اسد فروپاشیده و افق های جدیدی بر روی مردم سوریه گشوده شده است، از خواب ده ساله بیدار شده و دلواپس شده اند!

همانگونه که اشاره کردم جمعیت سوریه از اقوام مختلف و گروهای مذهبی گوناگونی تشکیل شده است که احتمال تحمیل یک حکومت اسلامی بر آن کشور ناممکن می نماید. همچنین تصور اینکه بار دیگر یک حکومت متمرکزدر آن کشور شکل بگیرد که بویژه حقوق ملی کردها را نادیده بگیرد در عمل ناممکن است.

این واقعیات در حالی است که هیئت تحریر الشام و  گروه های اسلامگرای تشکیل دهنده آن اصولا به  ملت و ملیت باور ندارند و به جای آن ‘امت’ را که نفی تنوع قومی فرهنگی است در برنامه خود گنجانده اند که چنین گزینه ای نه تنها به حل مسئله ملی کمکی نمی کند بلکه هرچه بیشتر آن را پیجیده می کند و به درگیری های  قومی ملی هرچه بیشتر دامن خواهد زد.

همچنین اسلامگرایان افراطی تحریر الشام با کافر دانستن پیروان ادیان و مذاهب دیگر، از جمله علوی ها و مسیحیان و دروزی ها از لزوم جهاد علیه آنها سخن می گویند.

همه اینها نشان می دهد که تحریر الشام و گروه های اسلامی جهادی متحد آن با چنان رویکردها و باورهایی امکان ندارد بتوانند حکومتی تشکیل دهند که مورد قبول و رضایت سوریهای غیر مسلمان آن کشور  و کردها که عمدتا سکولار هستند قرار گیرد.

در اوضاع کنونی حتی امکان تشکیل یک حکومت مرکزی قوی سکولار هم در سوریه وجود ندارد که قوانین و احکام آن در سرتاسر سوریه قابل اجرا باشد و همه سوریها به آن تمکین کنند.، چه رسد به یک حکومت اسلامی مجری  احکام و قوانین اسلامی افراطی گروه هایی مانند تحریر الشام و شرکا.

با توجه به آنچه بیان کردیم تنها دو راه پیش روی سوریه قرار دارد که عبارتند از تشکیل یک حکومت فدرالی شامل حداقل دو منطقه کرد عرب و تضمین حقوق ملی و مذهبی بقیه ی اقلیتهای دینی قومی آن کشور شامل مسیحی ها، دروزی ها؛، علوی ها و اقلیت های قومی ترکمن، آسوری و غیره در هر دو منطقه ی کرد و  عرب نشین.

در واقع همانگونه که پذیرش یک حکومت اسلامگرای افراطی از طرف پیروان بقیه ادیان ناممکن است، پذیرش یک حکومت اسلامی یا حتی غیر اسلامی ‘ عرب مدار’ تمامیت خواه ناقض حقوق اقلیت های قومی سوریه،  از طرف کردها  ناممکن است.

کردها بعد از عقب نشینی نه چندان آبرومندانه ارتش اسد از کردستان سوریه و جنگ های خونین با داعش و بیرون راندن همه ی گروه های جنایتکارااسلامگرا از کردستان و برخی مناطق عرب نشین سوریه، بیش از ده سال است که یک حکومت محلی کاملا دموکراتیک سکولار با عنوان’ خود مدیریتی دموکراتیک’ تشکیل داده اند که حقوق برابر زن و مرد، حق آموزش به زبان مادری برای اقلیت های قومی، آموزش همگانی رایگان، بهداشت برای همه و برابری پیروان همه ادیان و مذاهب درقوانین آن برسمیت شناخته شده و تضمین گردیده است.

همچنین آنها دارای یک نیروی مسلح کاملا آموزش دیده با عنوان ‘ نیروهای دموکراتیک سوریه’  هستند که متشکل از کردها و بقیه ی ساکن غیر منطقه شامل آسوریها، ترکمن ها، عربها است. تعدادی جنگجوی ارمنی و ایزدی نیز در آن حضور دارند.

کردها در مدت ده سال گذشته علیرغم همه ی مشکلات ناشی از حملات ارتش ترکیه، هجومهای گاه و بی گاه گروه های تروریست جهادی، محاصره اقتصادی اعمال شده از طرف ترکیه و حتی حکومت کردستان عراق’ دارودسته بارزانی’ و ده ها چالش دیگر، نه تنها توانسته اند امنیت مناطق تحت کنترل خود را تامین نمایند بلکه به پیشرفت های چشمگیری در عرصه های اجتماعی و فرهنگی نائل گشته اند.

ببنابر این حتی تصور اینکه کردها و بقیه اقلیت های ساکن کردستان سوریه  پذیرای یک حکومت اسلامی افراطی مرکزی شوند و قوانین ارتجاعی آن را پذیرا باشند ناممکن است.

خطر جنگ داخلی

طی چند روز اخیر اخبار دردناکی از حمله جهادگرایان تحریر الشام به مسیحی ها و علوی های سوریه منتشر شده است، همچنین باند جنایتکار ارتس وطنی سوریه که آشکارا وابسته و تحت فرمان ترکیه است به مناطق کردنشین هجوم برده اند.

هرچند امکان گسترش اینگونه حملات و اعمال جنایتکارانه علیه مسیحی ها، علوی ها، کردها و بقیه اقلیتهای قومی و مذهبی وجود دارد که واکنش آنها را نیز در پی خواهد داشت، اما شروع یک جنگ داخلی وسیع و همه جانبه در سوریه بسیار بعید می نماید.

شروع یک جنگ داخلی همه جانبه می تواند به سرعت به کل منطقه خاورمیانه گسترش یابد و کل منطقه را دچار هرج و مرج و نا امنی کند و این نه تنها پروژه هایی مانند ‘کریدور داود’ و کریدور انتقال گاز قطر از خاک عراق به سوریه و ترکبه و سپس اروپا را با شکست مواجه خواهد کرد بلکه ملیونها پناهجو و آواره جنگی را روانه ترکیه و اروپا خواهد نمود که پذیرش و اسکان آنها خارج از توان این کشورها خواهد بود. بویژه که یکی از خواسته های اصلی ترکیه و اروپا در حال حاضر نیز بازگشت یا بازگرداندن پناهجویان سوریه به کشورشان است. بنابر این شروع یک جنگ داخلی گسترده در سوریه به معنی آغاز یک بحران پناهجویی جدید خواهد بود که بیش از همه ترکیه و کشورهای اروپایی را با مشکل مواجه خواهد کرد.

تعدادی از کشورهای اروپایی ، بویژه آلمان به شدت به گاز قطر نیاز دارند و به آن چشم دوخته اند که شکست این پروژه زیان های فراوانی را بر اروپا وارد خواهد نمود و ترکبه را نیز ازکسب صدها ملیون سود سالیانه ی این پروژه محروم خواهد کرد.

به هرحال با توجه به آنچه بیان شد و چندین دلیل و پرامتر دیگر، شروع و گسترش یک جنگ داخلی گسترده در سوریه اگر نامحتمل نباشد بسیار بعید می نماید.

نتیجه گیری

با در نظر گرفتن همه چالشها و مشکلاتی که سوریه پسا اسد با آنها موجه است و توجه به پروژه های انتقال گاز قطر و کریدور داود که برای اسرائیل بسبار اهمیت دارد، به نظر می رسد که تنها راه حل عملی و قابل قبول در سوریه تشکیل بک حکومت فدرال کثرتگرا است که دستکم دارای دو منطقه فدرال کرد و علوی باشد و پستهای حساس و مهم کشوری تیز بطور عادلانه در بین اقوام و پیروان مذاهب مختلف آن کشور تقسیم شده باشد.

همچنین بایستی حقوق برابر و بدون تبعیض همه ی اقلیت های قومی و مذهبی در قانون اساسی کشور و بقیه قوانین تضمبن شود.

چیزی مانند آنچه در عراق مورد قبول همه عراقی ها قرار گرفت و موجودیت دارد.

تشکیل یک حکومت فدرال هم از تجزیه آن کشور و هم از بروز جنگ داخلی جلوگیری خواهد کرد و می تواند مورد قبول همه کشورهای ذی نفع در سوریه نیز قرار گیرد. همانگونه که همگی، حتی ایران و ترکیه با فدرالی شدن عراق موافقت کردند و بسرعت آن را برسمیت شناختند.

همچنین تشکیل یک حکومت فدرال هیچکدام از پروژه های اقتصادی کریدور داود و پروژه انتقال گاز قطر به اروپا را نیز مختل نخواهد کرد و می تواند پناهجویان سوری مستقر در ترکیه، اروپا و بقیه کشورها را به بازگشت دواطلبانه به کشورشان تشوبق و ترغیب کند..

واضح است که پذیرش فدرالیسم از طرف تحریر الشام یا هر گروه تمامیت خواه دیگری به آسانی  و در کوتاه مدت صورت نخواهد گرفت و ممکن است تا رسیدن به چنین مرحله ای با کشمکش ها، مخالفتها و حتی درگیری های پراکنده و کم دوام مسلحانه ی داخلی نیز همراه باشد. اما سرانجام همه ی گروه ها و جناح های اصلی سوری مجبور به پذیرش آن خواهند شد.

پایان نوشتار

بایز افروزی ۲۷.۱۲.۲۰۲۴-


Google Translate