اعلام استغفار آذر ماجدی از “تمدن غرب” نتیجه گیری دیر هنگام!

مقدمه:

آیا ایراد دارد ادمها در افکار و اندیشه ها و باورهاشان بازنگری کنند؟ طبیعتا این عیب نیست و گاها کاری بسیار شایسته است.تجربه زندگی به هر ادم عاقل می اموزد که تغییر نه تنها در بطن واقعیت بلکه در تفکر انسان لازمست . لذا من تا اینجا ایرادی نمی بینم که خانم آذر ماجدی بیاید و ادعا کند که تمدن غرب “سقوط” کرده! اما شاید این تمدن “سقوط نکرده و از اول همین بوده و انچه ایشان باید بگوید اینست که ذهنیت ایشان “سقوط کرده”!

خانم آذر ماجدی همسر منصور حکمت بنیانگذار نسلی از کمونیزم ایرانی بود که خود را رسما غربی معرفی می کرد و مرتب می زد تو سر “شرقی بازها” و “شرق گراها” که بو می دهند و مدرن نیستند و شیک نیستند و چه و چه! یک بازاری ساخته بودند که ایرونی ذله از نظام آخوندی را که دنبال راه حل بود با شیکی و اودکولان فرانسوی و آلمانی و سوئدی بکشانند به کمونیزمشان که “غربگراست” و “غربی! خوب این کاسبی سیاسی شاید چند دهه ادامه پیدا کرد و ما دیدیم اون کمونیزم کارگری منصور حکمت چند شاخه شد و همین خانم ماجدی چند بار منزل سیاسی عوض کرد و مرتب به مخالفینش می گفت اونا تو خط منصور حکمت نیستند ایشان هست!

مدتهاست ایشان دیگه تو هیکدوم از احزاب خواهر کمونیست کارگری نیست و ما فرض می گیریم که ایشان همه را “خارج خط” می داند و خودش را مرکز خط کمونیزم کارگری می داند.

من یادم هست ایشان جزو چند نفری بودند که زمانی این نویسنده را بخاطر نقد لنینیزم محکوم کردند و فرمودند می روند سند بیاورند که من پاسدارم و الان بیش از یک دهه من صبر کردم که بیاورند همینطور علی جوادی و سیاوش دانشور و اصحابشان! خوب! از اون دوران هم گذشته آبها از اسیاب افتاده و اسیاب بی آب  دارد فرو می ریزد اما حقیقت  کارش را می کند و مغرها تکان می خوردند و برخی هم تکانشان زورکی است و بهتر از اونهاست که حتی زورکی هم تکان نمی خورند!

الان بخشی از احزاب کمونیست کارگری هنوز رسما پرواسرائیلی هستند و دنبال غرب که معجزه کند .و اخرین دستاوردهاشان همین “انقلاب نامیدن” وضعیت اسفبار سوریه است که بحثی جداست.

اما خانم ماجدی طی دوران وحشی گری صهیونیستها زبان اعتراض گشود و اگر هنوز زبانش نمی چرخد کلمه صهیونیزم را بکار ببرد بالاخره در کنار غزه و مردم نفله شده فلسطین ایستاده که جای احترام دارد.

اما ببینیم خانم ماجدی چگونه از تمدن غرب استغغار می جوید:

(۱)متد تحلیل خانم ماجدی و استدلالش در مورد تمدن غرب:

خانم ماجدی در مقاله اخیرش یادش افتاده که تمدن غرب دارای “قطب متضاد است” (یعنی تا دیروز نبوده حالا دو قطبی شده!)  و این دو قطبی یکیش خود نظام سرمایه داری و حنایاتش بوده که یک روز هم موتوقف نشده منجمله در منطقه خاورمیانه و دیگری ؟ 

“نیروی مثبت، نیرویی است که تصویر یک جهان بهتر، انسانی تر و آزادتر را ترسیم کرده و ملزومات آنرا فراهم آورده است. اهداف را باز و بیان کرده است. سرمایه داری در غرب متولد شد و همزمان شرایط دفن آن نیز فراهم آمد. برای اولین بار در تاریخ، رستگاری بشریت در همین دنیا، بدون توسل به خدا و مذهب و توهم و خرافه بیان و ترویج شد”

خوب! 

من کاری ندارم که اون “نیروی مثبت اسم هم دارد یا ندارد؟ قدیمها و سالها قبل من اون نیرو را جنبش مدرنیته نامیدم که از رنسانس و جنبش روشنفکری عقل گرا آغاز شد و زیر فشار کلیسا  و شکنجه بتدریج حرفش را زد و با علم و منطق در موازات جنبش خیابان در مقابل کلیسا و پادشاهان خدمت  ارتجاع رسید و انسان گرائی را به جلو کشید و در زمان عروج سرمایه داری تا زمانی بکار گرفته شد و از زمانی با ارتجاعی شدن نظام سرمایه داری و اربابهای حاکمش یا به حاشیه کشیده شد یا نوکری پیشه گرفت و الانهم تمام تلاش اربابان حاکم در غرب اینست که این عقل گرائی و رنسانس را بخشکاند و ترامپیزم را از کلاهش بیرون بیاورد و کتابهای مدرسه را پر کند از اراجیف ضد علم! 

یک ضد رنسانس سراسری در غرب همراه تهاجم سرمایه دیده می شود که جای بحث دیگر دارد.

این “دو قطبی” تازگیها بودجود نیامده اما خانم ماجدی تازگیها کشفش کرده که بازم خوبست! بهتر از هیچی است اما برای مدعی رهبری جامعه باید تاسف خورد که اینقدر دیر دوریالی بیغتد!

(۲)موتور محرکه خانم ماجدی که از تمدن غرب ناامید شده چیست؟

بنطر می رسد دو علت اساسی دارد این کشف خانم ماجدی یکی بحران سراسری و تیره روزی اقتصادی سیاسی و نظامی غرب است که دیگر بنظر می رسد نمی تواند ارباب دنیا باشد(:که اگر ارباب بود طبیعتا بازهم شیفتگان تمدن فرب بازم غربی می ماندند!) یکی اینکه غربیها اخیرا خیلی جنایت کردند و صهیونیستها را بمب و پول دادند تا قتل عام کنند.

بنظر می رسد اگر این دو اتفاق نبود خانم ماجدی همچنان در جنگ صلیبی بین شرق و غرب کنار غرب می ایستاد و همجنان  غربی بودن کمونیزمش را فریاد می زد!

(۳) حرف حساب چه بود و چه هست در این دعوای “غرب و شرق”؟

بیش از یک دهه قبل زمانی که من هنوز توی حزب کمونیست کارگری بودم مقالاتم در مورد درک نادرست غرب گرا اغاز شد و بسیاریش در سایت روزنه مشمول پاک شدن و سانسور شد  و برخیش در سایت ازادی بیان هست.

من از همان زمان چسباندن مدرنیته و رنسانس را به جغرافیا نادرست دانستم چرا که ادمها را دچار گیجی می کند.مدرنیته یک فرهنگ و جنبش اجتماعی قابل دفاع است و خود مارکس هم بخشی از روشنفکری مدرن است. این مدرنیته پرچمهای مختلف دارد در طبقات مختلف و بخش مدریته سوسیالیستی ان را مارکس نمایندگی می کند.

همان زمان توضیح دادم که در جغرافیای عرب انواع مهملات و خرافات هست و انواع جنایتها هست و این جغرافیا محل قدرت مالی و سیاسی و نظامی امپریالیزم است و در بسته “غرب” و “غربی” کمونیزم را ارائه دادن مهمل است  منجمله وقتی منصور حکمت دچار این اشتباه شده باشد.

لذا جایگاه کمونیزم چه در عرصه سیاسی و چه روشنفکری ایستادن در سکوی سوم است که نه غربی است و نه شرقی بلکه عقل گرائی و انسانگرائی را نمایندگی کند.

کمونیزمی که خود را غربی یا شرقی بنامد از اولش مهمل بوده و چیزی هم این چند سال عوض نشده جز اینکه برخی تازه دارند از خواب بیدار می شوند!

(۴) “تمدن” کیلو چند؟

 خانم ماجدی یک پیشوندی به عرب وصل می کند بنام “تمدن” خوب تمدن یعنی شهر نشینی؟ یا منظور نوعی از تمدن است؟ طبیعتا ایشان تلاش داشته با کنار هم قرار دادن “تمدن” در کنار غرب این توهم را بسازد که غرب تمدن دارد شرق ندارد!

خوب خوشبختانه ایشان این روزها به نظریه دو قطبی جلو رفته و دیگر فکر نمی کنم شعبده بازی با پیشوند “تمدن” را بپذیرد!

لذا با ایشان موافقم که “تمدن” غربگرائی را نجات نمی دهد!

نکته نهائی اینجاست که اعلام سقوط غرب این روزها مقادیری دیر است و هنوز تحلیلی رادیکال نیست. ایشان تازه دارد می رسد به سر خطی که سقوط نظام افتثادی و نظامی غرب و همکاری با صهیونیستها را تازه فهمیده که البته برای مدعی رهبری جنبش کمونیستی ؟! بسیار زشت است اینجور ادم عقب باشد.

خلاصه کنم:

کلاه برداری بود بقالی بود که “غرب” را به شرقی ها می فروخت از همان اول مهمل.همانطور که بقالی شرق مهمل بود!

چشبیدن به امامزاده شرق یا غرب یا گذاشتن پسوند”تمدن” از همان اولش کار کمونیزم نبود.در سرتاسر زمین نظام بهره کشی جنایت کرده و “تمدن” ساخته و شلاق از حاکمان شرق به حاکمان غرب دست بدست شده و معلوم نیست مدتی دیگر دوباره شلاق برسد بدست حکومت چین ! 

ماجرای شلاق ما را نباید فریب می داد که عده ای فریب خوردند  من و امثال من هم کم بودیم و هرگز فریب نخوردیم و گفتیم حرف حساب شرق و غرب ندارد .از همان اول گفتیم کمونیزم شرقی و غربی کردن بازی است در سطح بقالیهای موجود.

من گفتم که نباید مشتری این بقالیها شد باید چراع راه بود برای مردم  برای طبقه کارگر که بدانند سرزمین موعودشان نه غرب است و نه شرق.اون سرزمین موعود را باید با سازماندهی جائی ساخت و گسترش داد و به این گیج سریها پایان داد.

از اینکه خانم ماجدی بطور نیمه کاره ای چیزهائی دستگیرش شده و ذهنیتش از غرب سقوط کرده بازهم خوشحالم. چه می شد اگر ایشان تا اخر عمر خود را غربی اعلام می کرد؟!

منبع:

(*)تمدن غرب فرو می ریزد(آذر ماجدی)!

www.azadi-b.com/?p=51205

 

از: سعید صالحی نیا

۲۸ دسامبر ۲۰۲۴


Google Translate