دو نوشته … سوریه پس از اسد … چه باقی گذاشته اید از آرمان های انسانی؟

 [دست بردن به اسلحه آخرین بخش از جنگ است بلکه باید پیش تر وحدت ملی آن کشور را نشانه گرفت و پیمان های دشمن را درهم ریخت .باید میان بالا دستان و زیردستان و روسا و مرئوسان توسط جاسوسان و ماموران تخم نفاق افکند و دست به خرابکاری زد. با تبلیغات فراوان باید دشمن را منزوی کرد تا روحیه اش را ببازد و در نهایت از درون پوکش کرد پیش از آنکه جنگ آغاز گردد او آماده تسلیم شود و اگر هنوز مقاومت نشان می دهد آن وقت لازم است که با یک حمله کارش را یکسره کنند.- سون تزو]

بالاخره سوریه از پا در آمد و گروه های متناقضی از گردان آزوف ، پان ترک ها ، ارتش آزاد سوریه ، و تحریرالشام (داعش سابق) به سوریه وارد شدند. از این جا باید رو از گذشته برگرداند و نظر به آینده نمود.

جالب این جاست که بیشتر مردم سوریه خوشحال از سرنگونی بشار اسد هستند و رسانه های غربی نیز بر دیکتاتور بودن اسد تکیه می کنند و زندان و زندانیان را نشان می دهند، این ها تبلیغات اول کار است محض اعتبار خریدن برای قدرت جدید. در دیکتاتوری حافظ اسد وپسرش بشار شکی نیست واگرپیش تر  گشایشی در امر سیاسی ایجاد کرده بودند و پشتیبانی مردم را از دست نداده بودند که هفت میلیون از مردم سوریه مهاجرت کنند امروز سقوط نمی کردند. نکته اینجاست که ادامه سرکوب برای ماندن بیشتر در بر سر حکومت فقط منجر به سرنگونی دیکتاتور نمی شود بلکه می تواند سبب از دست رفتن سرزمین و کشور هم بگردد. چنان که سرکوب های بی امان رژیم چنان مردم را رماند که قادرنبودند و نیستند خطرات بعدی که کشور را تهدید می کند ببینند. آنان دل خوشی از سخنان وطنخواهان و چپ ها و روشنفکرها برای حفاظت از کشور را ندارند و این سخنان را یاوه می پندارند و دقیقاً به همین سبب مردم سوریه دچار همان تناقضی هستند که مردم ایران بدان دچار شده اند.

البته افزون بر نبود پشتیبانی مردم از رژیم، عواملی چون  تحریم و نداشتن بودجه برای دادن حقوق کافی به ارتش و تمایل اسد به وعده های امارات برای کمک های مالی و دوری از ایران و روسیه سقوط سوریه را به رهبری جولانی کلید زد.

اکنون اردوغان پرچم ترکیه را در دمشق برافراشته است و سر ناسازگاری با گروه های تروریستی دارد که با اتحاد با آنها سوریه را متصرف شده است. برخی از گروه های تکفیری البته نه چندان آشکار خواستار بیرون رفتن اسراییل از منطقه هستند و دستکم بودن نیروهای اسراییلی را لکه ی ننگی بر آبروی خود می شمرند. بدیهی است این پرسش پیش می آید که  حمایت آمریکا و اسراییل از متحد کردن این گروه های متناقض برای سقوط اسد و دادن بودجه و تسلیحات به آنها به چه منظور بوده است ؟

با چنین ترکیبی گرچه مدیای غرب روی دیکتاتوری اسد پروپاگاند می کند نمی توان از وضعیت  ایجاد شده دموکراسی که سهل است حتا یک حکومت نرمال و منتظم انتظار داشت. سوریه کشوری است سکولار و نسبت به کشورهای دیگر عربی همچون لبنان، امروزی و مدرن . جولانی با ریش کوتاه شده و برداشتن عمامه نمی تواند مردم سوریه را قانع کند. سقوط رژیم اسد پایان کشمکش و ناآرامی و جنگ داخلی در سوریه نیست بلکه آغاز ماجراهایی است که در سال های آینده شاهد خواهیم بود. 

آمریکا با چه توجیهی در این کشور دخالت کرده است ؟ 

به چه سبب تمام قوانین بین المللی را زیر پا نهاده و نقض کرده است؟ 

گو اینکه این دخالت و بمباران هوایی تحت نام فریب  آمیزائتلاف صورت می گیرد ولی مانند دخالت های قبلی آمریکا در سوریه مردم ایالات متحده هیچ آگاهی از این  تصمیمات نداشته اند. 

آیا در کنگره آمریکا رأی گرفته شده است ؟

 آیا سازمان سیا گزارشی از این دخالت به کنگره داده است ؟

بدین ترتیب باید چه سرنوشتی برای یک کشورسکولار با ادیان مختلف که توسط  اسراییل پایگاه های نظامی  و زیرساخت های آن ویران شده و به اشغال  نیروهای خارجی در آمده انتظار داشت ؟

اردوغان در سوریه به امر و نهی مشغول است و معلوم نیست اردوغان چکاره و جولانی چکاره است؟  

تکلیف یکپارچگی سرزمینی سوریه با ادعاهای ترکیه و اسراییل در آنجا چه می شود؟ 

 کردها هم که خیالات خود را دارند. از این ماجرا بوی خیر شنیده نمی شود و مشابه چنین سناریوهای برای ایران و سایر کشورها نیز در برنامه است؛​ پروژه خاورمیانه ی جدید جز این چیز دیگری نیست. پروژه بعدی ناامن کردن عراق است تا بتوانند آشوب در ایران را دامن بزنند. حال تا چه اندازه موفق بشوند..

بدین ترتیب باید گفت که آمریکا و اسراییل عمداً خواستار آشوب و ناامنی در منطقه هستند و جنگ های منطقه ای را دامن می زنند تا اسراییل سودای اسرائیل بزرگ را تحقق بخشد و آمریکا سیاست جهانی سازی خودش را پیش ببرد. نقداً بسیاری بهت زده اند و تصور می کنند که همه چیز تمام شده، ولی از آشفتگی همه چیز می تواند بیرون بیاید و نه فقط آن چه که آشوبگران در سر پخته اند.

یکشنبه – ۲۵ آذر ۱۴۰۳ 

Sunday – 2024 15 December

– –

حسن بهگر


چه باقی گذاشته اید از آرمان های انسانی؟- حسن بهگر

جهان مدت هاست آرام آرام از سوی نومحافظه کاران ایالات متحده به سوی جنگ جهانی سوم پیش می رود. جنگ اوکراین و سوریه بخشی از جنگ های ناتمامی است که از ۱۱ سپتامبر کلید خورده است.

طبق قانون اساسی، رئیس جمهوری آمریکا برای جنگیدن باید از کنگره اجازه بگیرد. همین چند روز پیش بود که هواپیماهای آمریکایی با عنوان «ائتلاف بین المللی ضد تروریسم» به سوریه یک کشور مستقل دیگر حمله هوایی کرد و  بمباران نمود.

آیا قانون اساسی ایالات متحده دیگر معنایی دارد؟

گرچه این قانون به به رئیس جمهور اجازه می دهد تا در برخی از اقدامات نظامی شرکت کند و در صورت ادامه درگیری ها بعداً برای تصویب قانونی درخواست کند اما بارها در عمل این شکاف در قانون اساسی بر خلاف حاکمیت ملی دیگر کشورها و حتا خلاف منافع آمریکا عمل کرده است ولی بودنش را بر نبودنش ترجیح داده اند.این اختیار فوق العاده به قوه مجریه برای یک کشوری که مقتدرترین ارتش و تجهیزات نظامی را دارد برای جهان عواقبی دارد که جبران ناپذیر است و خواه ناخواه به جنگ گسترده تری منجر می شود.متاسفانه پس از ۱۱ سپتامبر این اختیارات بیشترشده است .

اختیارات گسترده در اختیار روسای جمهوری که هیچ استراتژی مشخصی ندارند و منافع آمریکا را تعریف نکرده اند گاهی ضمن تراژیک بودن آن مضحک نیز  می نماید .در این زمینه فرقی بین بایدن و ترامپ نیست .

آمریکا در دفاع از جنایات ضد بشری اسراییل علیه مردم بیگناه غزه تا آنجا پیش رفت که حتا حکم دادگاه جهانی کیفری را ضد اسراییلی خواند و حکم به تحریم این دادگاه نیز داد! این کشتار تا امروز و تا این ساعت ادامه دارد و همچنان نتانیاهو مردم  فلسطین را قصابی می کند.حال بجاست بپرسیم که آیا آمریکا  بیانیه جهانی حقوق بشررا قبول دارد؟ ظاهراً بلی چون همین چندی پیش بود که بلینکن وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا اعلام کرد. «ما با نگاه انداختن به ۷۵سالی که از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر می گذرد، دستاوردهایی که در این مدت کسب شده را به رسمیت می شناسیم»

 آیا کشتار غزه دستاورد بوده است ؟ نقض حاکمیت ملی عراق لیبی سودان و سوریه دستاورد اعلامیه جهانی حقوق بشر بوده است ؟

باید گفت خیر آقای وزیر امورخارجه شما بارها این اعلامیه را نقض کرده اید.همین چند روز پیش معجون غریبی از داعش های آدمکش  و گروه های  آزوف اوکراین و پان ترکیست ها را به جای دیکتاتور سوریه نشاندید و هنوز خود را مدافع دموکراسی جا می زنید.

جنگ در اوکراین ادامه دارد و بارها فرصت های خوبی بدست آمده که این آدمکشی بی ثمر و بی خانمان کردن مردم اوکراین پایان پذیرد ولی دخالت آمریکا و بریتانیا مانع شده است .

و اکنون ایالات متحده  با تجهیز داعش  و اعزام آنها به سوریه با کمک اسراییل و ترکیه کماکان مدعی است از دموکراسی حمایت می کند؟ یا در حقیقت خواستار یک هرج و مرج و کشتار جدیدی در غرب آسیاست . اینهمه کشتار و ویرانی برای  چیست ؟

برای نگاهداشتن هژمونی جهانی و سروری بر دنیا و  توازن قدرت؟ برای نگاهداشتن این قدرت است که اینهمه کشتار و رنج و ویرانی به مردم دنیا تحمیل می شود. اینها نه تنها ناقض پیمان وستفالی است بلکه اعلامیه جهانی حقوق بشر را نیز نقض می کند.

چکیده ی پیمان وستفالی این بود که ملت‌های جهان به تشخیص و هویتی متمایز با یکدیگر به رسمیت شناخته شدند و «خاک بود که هویت» را تعیین می نمود و «نه مذهب»! . باید به آمریکا تبریک گفت پس از بیش از ۵۰۰ سال که امضای این پیمان می گذرد چنان به مذهب رو آورده که گویی جنگ صلیبی می خواهد راه بیندازد.

امریکایی که پس از جنگ دوم جهانی مدعی شکست نازیسم و کمونیسم بود خود مدافع نازیسم و صهیونیسم شده است و نه تنها تمام دستاوردهای مثبت بشری برای صلح و آرامش و حفظ محیط زیست را از بین برده  بلکه حتا از دموکراسی و آزادی نیز جز پوسته ای باقی نگذاشته است . وقتی که بایدن پسر جانی و خاطی خود را با اعمال نفوذ تبرئه می کند و ترامپ تمام پرونده های تجاوز و پر از جرایم را به سبب رسیدن به مقام ریاست جمهوری پاک و مطهر می سازد چگونه می توانند از حقوق برابر شهروندی سخن بگویند؟ اینها رافراموش کنید بیاد بیاورید که ترامپ پس از موفقیت در انتخابات به احتمال نامزدی برای سومین دوره ریاست جمهوری اشاره کرد. وی به جمهوری‌خواهان مجلس نمایندگان گفت: «حدس می‌زنم دوباره نامزد نشوم، مگر اینکه بگویید او آنقدر خوب است که باید راه دیگری پیدا کنیم!؟» ملاحظه می فرمایید طرف خواب پادشاهی می بیند!

همه این شواهد حاکی از آنست که هژمونی آمریکا با پشت و پا زدن به تمام اصول مترقی بشری رو به پایان است اما تا چه اندازه امید است که فاجعه ای برای بشریت و سیاره ما رقم بزند مورد پرسش است .

جمعه – ۲۳ آذر ۱۴۰۳ ​

۲۰۲۴-۱۲-۱۳


Google Translate