تکرار فاجعه و وظایف چپ
در روز های اخیر شاهد تکرار فاجعه ای که ۴۶ سال پیش در ایران اتفاق افتاد هستیم که اینبار در سوریه بوقوع پیوسته است.
در سال ۱۳۵۷
اربابان محمد رضا شاه از او خواستند که ایران را ترک کند و او بله قربان گویان، کشور را ترک کرد. همچنین از ارتش با آنهم نفرات و تسلیحات چندین میلیارد دلاری که از حق و حقوق مردم گرفته شده بود خواسته شد که تسلیم شوند و در ظرف یکی دو روز محو و نابود شد و اعلام همبستگی با دست نشانده گان جدید کرد. در وسائل جمعی دول امپریالیستی، افراد مرتجع و جنایتکاران اسلامی یک شبه مترقی شدند و انواع و اقسام شعار ها در ارتباط با اینکه “ایران متعلق به همه مردم ایران هست” و ” همه افراد و گروه ها از ازادی کامل برخوردار خواهند شد” مثل نقل و نبات روانه صفحات روزنامه ها و برنامه های رادیویی و تلویریونی شد. مردم احساساتی به خیابان ها آمدند، جشن و پای کوبی کردند غافل از آنکه بزودی سیاهی مطلق همراه با جنایت وچپاول روزانه نصیب اکثریت قریب به مطلق مردم خواهد شد. هنوز جشن های خیابانی و قدرت گیری دیکتاتورهای جدید کامل نشده بود که ترکمن ها، کرد ها، اعراب خوزستان، و بلوچ ها چه جان های زلالی را که از دست ندادند. کاسبکاران سیاسی در راستای منافع اربابانشان از این جنایتکاران جدید حمایت همه جانبه کردند و گروه گروه از انقلابیون ضد سیستم سرمایه داری روانه سیاه چال ها، شکنجه کاه ها و کشتارگاه ها شدند
۱۴۰۳در سال
اربابان بشار اسد از او خواستند که سوریه را ترک کند و او بله قربان گویان، کشور را ترک کرد. همچنین ارتش اسد با آنهم نفرات و تسلیحات چندین میلیارد دلاری که از حق و حقوق مردم گرفته شده بود، ظرف ۱۱ روز محو و نابود شده و با مرتجعین جدید اعلام همبستگی کردند. در وسائل جمعی دول امپریالیستی، مرتجع و جنایتکاران اسلامی یک شبه مترقی شدند و انواع و اقسام شعار ها در ارتباط اینکه “سوریه متعلق به همه مردم سوریه هست” و ” همه افراد و گروه ها از ازادی کامل برخوردار خواهند شد” مثل نقل و نبات روانه صفحات روزنامه ها و برنامه های رادیویی و تلویریونی شد. مردم احساساتی به خیابان ها آمدند، جشن و پای کوبی کردند غافل از آنکه بزودی سیاهی مطلق همراه با جنایت وچپاول روزانه نصیب اکثریت قریب به مطلق مردم خواهد شد. هنوز جشن های خیابانی و قدرت گیری دیکتاتورهای جدید کامل نشده است که نیروهای سوریه ای- چچنی ها- تاتارها- طالبان و دیگر منجمد مغز های اسلامی همراه با ارتش ترکیه به قلمرو کردها حمله ور شدند و چه جان های زلالی که بخاک نیافتد. کاسبکاران سیاسی همراه با دول عربی و امپریالیست ها؛ دولت جدید را برسمیت شناخته و مورد حمایت خود فرار دادند. (شاید برای نیروهای کرد تجربه ای باشد و بدانند که تکیه زدن به دول امپریالیستی و اسرائیل با جنین عاقبتی همراه هست)
“فعالین مترقی اهواز-عاتق-” بقدرت رسیدن مرتجع- منجمد فکران را همانا “انقلاب شکوهمند” خواندند غافل از آنکه آینان نه تنها معنی “انقلاب” و”شکوهمند” را نمیدانند بلکه از تاریخ نیزهیچ نیاموخته اند. گو.یا فراموش کرده اند که هم مسلکان تحریر الشام در ایران بمحص رسیدن بقدرت به کشتار و سرکوب اعراب خوزستان- که امروزه اینان داعیه رهبری آنها را در سر دارند –دست زدند. بخشی از توده ها (جمغ پیک نت) بعد از ردیف کردن مذاکرات روسیه با تحریر الشام و خواست خروج اسد از کشور، نگران آن هستند که برخی از مردم سوریه همانند برخی از مردم ایران در روزهای بعد از قیام بهمن ۵۷ در حال “سرقت” اسلحه مهمات جنگی از پادگان هستند!!!
یک دوجین از نیروها (جملگی عاشقان سینه چاک انقلاب های بدور از خشونت!! و مسالمت آمیز!!) در وصف سرنگونی اسد دیکتاتور-جنایتکار اعلامیه داده اند و عملا بر خلاف شعارهای مرتب شان در ارتباط با “انقلاب مسالمت آمیز – خشونت پرهیز” از سقوط بشار اسد و بقدرت رسیدن نیروهای مسلح اسلامی حمایت کرده اند. حال این تضاد را چگونه حلاجی خواهند کرد معلوم نیست!.
اما، وظیفه چپ انقلابی نه حمایت از عملیات نظامی-مسلحانه نیروهای اسلامی و ابسته به دول عربی مرتجع منطقه (بخشی از سیستم جهانی سرمایه داری) بل حمایت از مبارزه مسلحانه زحمتکشان و سرکوب شده گان ایران هست. مبارزه ای مسلحانه ای که ابتدا توسط فردی ار درون محله ها شروع میشود و در پروسه رشدش به افراد هسته های مبارز و در انتها به گروه های متشکل مسلح در ارتباط با هم شکوفا میشود.
نباید واقعیت دیدگاه “کاسبکارانه” حاکم بر جامعه و سازمان ها و احزاب سیاسی را نادیده گرفت. هر جامعه ای که رشد تکاملی اش نه در طول زمان و آکاهی، بل ناشی از برش های تاریخی صورت گرفته، گرفتار تفکر کاسیکارانه در هر زمینه ای هست. بازاریان و اتحادیه های اصناف از انثلاب مشروطه تا قیام ۵۷ بنوعی خصلت مترقی داشتند و از آنجائیکه ایده لوژی حاکم بر آنها مذهبی بوده و هست، با بقدرت رسیدن حکومت اسلامی، آنها به خواست های خود رسیدند و از نظر مالی و انسانی حکومت حدید را مورد حمایت خود قرار دادند. فرزندان و وابسته گان آنها مقام های اداری و اجرایی رژیم را در دست گرفتند و به جاه و منال غیر باوری رسیدند. حال برای مانده گاری منافع خویش مرتب دم از “اصلاح طلبی” و “مبارزه بدور از خشونت و مسلبمت آمیز” میزنند و با توجه به پایگاه اجتماعی شان، مبارزه را با معامله قاطی کرده و صحبت از “هزینه” ندادن یا کمتر دادن میکنند. غافل از ایتکه انقلاب همراه هست با “هزینه”. رژیم مورد علاقه آنها تاکنون صدها هزار انسان آزاده را قتل عام کرده و بنا به آمار اداره حقوق بشر سازمان ملل تنها در ماه نوامبر ۱۶۶ نفر و در ماه اکتبر ۱۴۴ انسان را اعدام کرده. اگر کشتار روزانه دهها و صد ها نفر “هزینه” گزافی نیست پس چه چیز دیگری میتواند باشد؟
گروه های خود خوانده “چپ” و انواع و اقسام گروه های جمهوری خواه همانند گروه های منتسب به بازار و اصناف، و به تقلید از آنها پرچم عاریه ای “هزینه” را مرتب تکرار و تکرار میکنند. فراموش نکنیم که حرب توده و دنبالچه های آنها از جمله گروه موسوم به “اکثریت” همواره در راستای فکری هم مسلکان “خط امامی ” خود صحبت از”هزینه” ندادن میکنند و برای هر حرکتی چرتکه انداخته و “هزینه” های آن را در نظر میگیرند. مسلمن اینان ابدن نگران “هزینه” دادن زحمتکشان و سرکوب شده کان نبوده بلکه نگران سرنگونی رژیم جهل و جنایت اسلامی هستند. با نگاهی نقادانه به عملکرد و خواست های افراد و نیروها، تنها نتیجه منطقی که برای سرنگونی رژیم اسلامی و بقدرت رساندن حکومت مزد بگیران- سرکوب شده گان، میتوان گرفت، تلاش برای تشکیل هسته های مقاومت و مسلح مردمی برای مبارزه مسلحانه هست و بس.
مطالبی که تا کنون از طرف رهروان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران منتشر شده
(لطفن به صفحه فیش بوک یا اینستاگرام این جمع -رهروان فدایی- رجوع کنید)
نگاهی گذارا به چرایی رهرو اندیشه و راه و روش چریکهای فدایی خلق بودند
اندیشیدن نه اندیشه
مختصری درباره مبارزه مسلحانه
درباره مبارزه مسلحانه
چپ و مسئله فلسطین
چپ و مرکزیت دمکراتیک
چپ و جنبش زن-زندگی-آزادی
تضاد یا اختلاف
نئولیبرالیسم (در چهار بخش)
آنکه گفت آری و آنکه گفت نه
درس های از تجربیات میر شیلی
درس های از ظهور تا سقوط ساندنیست ها