هشت مارس در ايران، براي زنان آزاديخواه و برابري طلب و براي مبارزان راه آزادي و عدالت سوسياليستي؛ هم نماد اتحاد وهمبستگي انسانها براي بيان درد و رنج و محروميتها و محدوديتهايي است که حاکمان اسلامي فاسد و جنايتکار در ايران بيش از چهار دهه است از طريق خشونت عريان و سرکوب وحشيانه به مردمان ايران تحميل کردهاند، هم فرصتي براي اعتراض به تبعيض و ستم مضاعف و طرح مجدد مطالبات و خواستهايي برحقي که زنان آزاديخواه و آزاد انديش ايراني، طي چهاردهه گذشته؛ عليرغم فشارهاي مداوم حاکمان سرکوبگر، و همچنين موانع بزرگي چون اخلاقيات عقب مانده و سنتهاي ارتجاعي رايج در جامعه، مبارزاتي ادامه دار را، در اعتراض به تبعيضاتي که بر اساس جنسيت بر زنان تحميل ميشود، با فداکاريهاي تحسين برانگيز در راه کسب حقوق برابر زنان با مردان در تمام عرصههاي زندگي سياسي و اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي …، با پشتکار پيش بردهاند.
امسال در شرايطي به استقبال روز جهاني زن ميرويم که همه گيري کرونا، زندگي مردم را در سراسر جهان با دشواري ويژهاي روبرو ساخته است. راه ورود اين بيماري به ايران، با بازگشت طلبههاي چيني مبتلا به کرونا از چين به قم در اواخرآذر ماه ١٣٩٨، يعني همان اوايل شيوع اين ويروس، توسط شرکت هواپيمائي ماهان ــ متعلق به سپاه پاسداران ــ هموار شد. اما حاکمان اسلامي فاسد در ايران بجاي در جريان گذاشتن مردم، اطلاع رساني و برقرار کردن اقدامات پيشگيرانه، درست برعکس راه پنهانکاري در پيش گرفتند. زيرا برگزاري مراسم ٢٢ بهمن و نمايش انتخاباتي دوم اسفند ١٣٩٨ براي آنان مهمتر از دهها هزار انساني است که در اثر ابتلا به کرونا طي اينمدت جان خود را از دست دادهاند. بدينسان اين رژيم عملا زمينه ورود و شيوع ويروس مهلک و کشنده کرونا را به ايران فراهم کرد. در همان ايام حريرچي سخنگوي وزارت نالايق بهداشت ايران در کمال بيشرمي اعلام ميکرد که قرنطينه مال دو قرن پيش است. اپيدمي کرونا در ايران گذشته از تلفات جاني بيش از شصت هزار انسان تا کنون، باعث تشديد بيکاري و افزايش فقر روز افزون در ايران شده است. همه گيري کرونا همچنين در بيشتر کشورها موجب افزايش خشونت خانگي گشته است. در رابطه با خشونت خانگي همواره زنان قربانيان اصلي اين پديدهي مذموم بودهاند. افزايش بيکاري و فقر در ايران نيز موجب افزايش خشونت خانگي و قتلهاي ناموسي و خود کشي زنان و دختران جوان گشته است.
امسال نيز مطابق گزارش خبر گزاريها، هفتهاي نبوده که گروههايي از شهروندان ايراني از صنفها و گروههاي مختلف، کارگران، معلمان، بازنشستهگان، خانوادههاي قربانيان هواپيماي اکرايني، خانوادههاي جانباختگان اعتراضات آبان ماه ١٣٩٨ و …، در اعتراض به فساد حکومتي، حقوق معوقه و وضعيت بد معيشتي خود، دادخواهي و درخواست محاکمه امران و عاملان کشتارهاي صورت گرفته توسط رژيم، در مقابل نهادهاي دولتي و عمومي ايران دست به تجمع اعتراضي نزده باشند. نقش زنان در اين اعتراضات بويژه مادران داغدار، همواره برجسته و نمايان بوده و حساسيت و نگراني مزدوران رژيم برانگيخته است.
از جانب حاکمان اسلامي ايران بيش ازچهل سال است که ستمهاي مضاعفي ــ تنها به دليل زن بودن ــ بطور روزمره بر زنان تحميل ميشود. نرگس محمدي، نايب رئيس کانون مدافعان حقوق بشر ايران، روز شنبه نهم اسفندماه با انتشار يک ويدئو و متن بيانيهاي، گوشهاي ازشکنجههاي روحي و جسمي و جنسي، دروغگوئي و رفتار وقيحانه و شرم آور رئيس زندان و باز جويان و مأمورين امنيتي اين رژيم فاسد و جنايتکار را، که نسبت به او مرتکب شدهاند، در اختيار افکار عمومي قرار داد. عمال رژيم جرم و جنايت اسلامي ايران طي حاکميت منحوسشان، براي در هم شکستن مقاومت زندانيان سياسي ــ عقيدتي، فعالان حقوق بشر، فعالان محيط زيست، فعالان کارگري و فعالان ديگر جنبشهاي اجتماعي، همواره از شکنجههاي روحي و جسمي و رفتار وحشيانه و توهين و تحقير نسبت به آنان استفاده نمودهاند. اما رفتاراين مردان ساديست شکنجه گر زن ستيز، در برخورد با زنان مبارز و آزاديخواه زنداني، حد و مرزي نميشناسد. اين جلادان آتش به اختيار در مقابل سخنان مستدل و در خواستهاي منطقي زنان آزاديخواه زنداني پاسخي ندارند و احساس عجز و زبوني به آنان دست ميدهد. زيرا در برابر دانش و آگاهي اين زنان، از ناداني و نفهمي خود شرمنده و در درون خود تحقير ميشوند، و بجاي اعتراف به ناداني و يافتن راه برون رفت از جهالت، به بکار گيري زور جسمي و شکنجه متوسل ميشوند تا حس قدرتمنديشان تضعيف نشود و مجري مورد اعتماد اوامر علي خامنهاي رهبر جلادان ايران که فرمان آتش به اختيار را به آنان اعطا نموده، باقي بمانند.
مطالبات مدني زنان ايران شامل: لغو قانون چند همسري، خواست حق سرپرستي فرزندان، لغو ممنوعيت رشتههاي دانشگاهي (که براي زنان ممنوع شده)، لغو حجاب اجباري، خواست حقوق برابر با مردان در تمام عرصههاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي، و لغو کليه قوانين تبعيض آميز عليه زنان است. زنان ايران براي کسب فرصتهاي برابر شغلي و اجتماعي بايد موانع بيشماري را با مبارزهاي سخت و دشوار از سر راه بردارند، و اين ممکن نيست مگر با سر نگوني جمهوري اسلامي و برقراري نظامي استوار بر آزادي و عدالت. زنان آگاه و آزاديخواه و برابري طلب، اين ستم مضاعف و اين همه تحقير و اجحاف را بر نميتابند. همين واقعيت زنان ايران را در شرايطي قرار داده است که از انگيزهاي قوي براي مبارزه عليه رژيم اسلامي ايران بر خوردار باشند. در مبارزات و اعتراضات مردم عليه ستم و استبداد وفساد رژيم، و براي بهبود شرايط کار و زيست، با فداکاريها و از جان گذشتگيهاي فراوان شرکت کنند، و براي افشاي جنايات رژيم اسلامي حاکم بر ايران، در سطح جهاني حضور چشمگير و قدرتمندي داشته باشند. همين حضور چشمگير و مؤثر زنان، جايگاه ويژه آنان را در مبارزات آتي تودههاي تحت ستم ايران براي سرنگوني جمهوري اسلامي تثبيت نموده است. از همين رو برخي از تحليلگران اجتماعي، انقلاب آتي ايران را انقلابي زنانه ارزيابي ميکنند و حاکمان اسلامي ايران بيش از هر چيز از چنين سرنوشتي در هراسند. اکثريت مردم ايران در يافتهاند؛ هر گونە اميد بە بهبود در زندگي مادي و معنوي آنان، بدون برانداختن و از پيش پا برداشتن نظام جمهوري اسلامي ايران غير قابل تصور است. در روز هشت مارس، همراه با بشريت آزاديخواه و برابري طلب، خواست آزادي و برابري جنسيتي را به جهانيان اعلام کنيم.
گرامي باد هشت مارس
سرنگون باد جمهوري اسلامي ايران
زنده باد آزادي
زنده باد سوسياليسم
روند سوسياليستي کومهله
٣ مارس ٢٠٢١