مناظره ی رفیق بهروز فراهانی با آقای محمد آسنگران و نشست کلاب هاوسی گروه آلترناتیو کارگری
بیاد ارژنگ رحیم زاده- ۱۶.۱۱.۲۰۲۴
لینک مناظره ی رفیق بهروز با محمد آسنگران:
https://www.youtube.com/live/SqmeBJ4HJgs?si=qPZwOhfRN7q_JwQ4
چندی پیش در رابطه با توهین های گوبلز گونه ی آقای محمد آسنگران و متهم کردن همه ی فعالین و آزادیخواهان و چپها و کمونیستها به دنباله روان «محور مقاومتی های رژیمی» و «ویروس»!! نامیدن «بهروز فراهانی ها، حسن مرتضوی ها…» مطلبی نوشته بودم.
از آنجاییکه در این مناظره رفیق بهروز فراهانی به روشنی به ادعاهای «قهوه خانه ای- سیاسی» آقای آسنگران پاسخ داده است، مطالب این مناظره را در این نوشته تکرار نمیکنم.
اخیرأ یکی دیگر از همپالگی های آقای آسنگران، یاشار سهندی- در مقاله ی “پرچم کمونیسم در ایران بالاست” ، منتشر شده در سایت آزادی بیان، همان لاطائلات را به زبان دیگری در نقد آبکی از نوشته ی “برنی ساندرز آمریکایی” تکرار میکند:
«چپ سنتی در ایران، همزاد چپی که در آمریکا به بهانه حمایت از مردم فلسطین به نماز می ایستد، چپی که تئوری لنینی امپریالیسم را به تبدیل کردن آن به سیاست خارجی یک کشور، آنرا از درون تهی ساخته و مجبور است در کنار اوباشان جنبش اسلامی پرچم فلسطین را بر دوش کشد و عملا آب به آسیاب “سیاست خارجی امپریالیستی” میریزد، عملا ورشکسته است……
چپ، چپی که بیانگر جنبش واقعی سوسیالیستی طبقه کارگر، یعنی کمونیسم کارگری در امریکا (و نه تنها در امریکا بلکه در اروپا) غایب است. اما این را سخت باور داریم که جامعه چپ، کمونیسم کارگری خود را میطلبد»- یاشار سهندی
یاشار سهندی با انتقادات آبکی به برنی ساندرز در اساس بحث اش، نبود یک حزب کمونیست کارگری در آمریکا را علت قدرت گیری ترامپ در آمریکا ارزیابی میکند!!»- یاشار سهندی
پس
برنی ساندرزها باید مرید منصور حکمت و حمید تقوایی باشند!!
تشکیل یک حزب کمونیست کارگری مصنوعی در آمریکا راه حل مسائل آمریکا است!!
جنبش «زن زندگی آزادی» را همین حزب ایشان روی پای خود نگه داشته است!!
یاشار سهندی هم به شیوه ی ترامپیستها، یعنی دروغ، دروغ، دروغ و حمله، حمله، حمله و نارسیسم و خود شیفتگی حزبی، خود بزرگ بینی و عوامفریبی را ابزار مبارزه با ترامپ میداند!!
و همچون محمد آسنگران مدعی است که همه جریانات چپ و کمونیستی و آزادیخواهان ایرانی «به بهانه ی حمایت از فلسطین به نماز ایستاده اند»!!
برنی ساندز سوسیالیست آمریکایی، پیامی به حزب امپریالیستی دمکرات خودش داده است که به کشتار در غزه پایان دهید و از خرده ریزهای کیک های بزرگ، اندکی روی سفره ی کارگران بریزید تا در آ ینده در رقابت با ترامپیست های جمهوریخواه رأی شان را بقاپید.
او به کارگران و زحمتکشان پیام نمیدهد که دنباله رو احزاب امپریالیست حاکم و خواسته هایشان نباشید و همچون بخش عظیمی از کارگران هامبورگ، کلن، دوسلدورف، اشتوتگارت به فاشیسم- ۱۹۳۲- رای ندهید و بین دو حزب حاکم و امپریالیستی پاندول نزنید! کارگران دنباله رو امپریالیست، صهیونیسم و فوندامنتالیست پان اسلامیستی و… نشوید!، بلکه سیاست و صف مستقل و تشکیلاتی خودتان را در پیوند با منافع تاریخی طبقاتی خود با مضمونی اکیدأ انترناسیونالیستی علیه بورژوازی امپریالیست خودی براه اندازید. کارگر امپریالیست و شوونیست نباشید!
در این نوشته ی کوتاه به مطالبی که چندی پیش گروه «آلترناتیو کارگری» در رابطه با جنگ در کلاب هاوسبرگزار کرده بودند و من حضور داشتم، مینویسم.
«سخنران با روخوانی از نوشته ی دو صفحه ای شان، از مبارزه با دو جبهه ی ارتجاعی حماس و اسرائیل سخن میگفت و اینکه طبقه ی کارگر فلسطین باید استقلال سیاسی تشکیلاتی اش را حفظ کند. و همچنین از “جرقه ی هفت اکتبر” و…و نیروهایی که اعتقاد به “شرایط انقلابی” در ایران کنونی دارند و جنگ انقلابی علیه بورژوازی خودی در شرایط جنگ اسراییل با ایران را تبلیغ میکنند!!» -نقل به معنی
بحث من در کلاب هاوس با نقل قولی از انگلس آغاز شد:
انگلس میگوید: « وقتی قدرت بیگانه ای ملتی را به صرفنظر از ملیت خویش وادار میکند، این هرگز به معنای انترناسیونالیسم نیست، بلکه فقط خدمت ابدیت بخشیدن به حاکمیت بیگانه است!» و همچنین «برای تامین صلح جهانی، نخست باید کلیه ی نزاعهای ملی اجتناب پذیر نابود گردد و هر خلق، مستقل و ارباب خانه ی خود باشد!»؛ «ملتها در خانه ی خود صاحب اختیار کامل اند» – انگلس – پیرامون تئوری قهر
و ادامه دادم:
ولی در رابطه با جنوساید جاری در غزه باید توجه داشت که در مورد فلسطین -و این تفاوت مهم است!- سخن محدود به صرف نظر کردن مردم فلسطین به «ملیت خویش» نیست!،
بلکه سخن بر سر کشتارها ی دسته جمعی، شرایط اشغال، آواره کردن ها، سلب مالکیت کردن ها، چک پوینتها، زندانی کردن ها، شکنجه ها، نابودی شهرها و امکانات زیستی حتی در اردوگاه ها، آپارتاید نهادینه شده و هولوکاوست تدریجی بدون سلول های گاز ولی با بمباران ها و غیرو… است که زینت این جهانی جنایات مداوم اشغالگران صهیونیست و پشتوانه امپریالیست اش است!
در درک آنتی سیمیتیستی دو گرایش در اروپا غالب بود:
گرایش زندانی کردن مردم یهودی تبار- مستقل از اینکه مذهبی هستند یا نه- در گتو های سرباز، همچون غزه ی دیروز!
گرایش دوم، همانا تبلیغ و تأکید به از دست دادن هویت یهودی و تاریخی و تجربیات مشترک تاریخی این مردم بود.
تیودور هرتسل در مقابل دو گرایش فوق الذکر، ایده های اولیه ی صهیونیستی را ارایه میدهد که در پراتیک این جهانی و عملی اش به شکلگیری دولت اشغالگر اسراییل منجر میشود.
در شرایط کنونی جهانی، صهیونیسم بزرگترین مروج آنتی سیمیتیسم است!
یک تفاوت پایه ای بین آپارتاید آفریقای جنوبی با آپارتاید صهیونیستی که امثال منصور حکمت، حمید تقوایی و کوچک ابدال هایشان آسنگران ها، مینا احدی ها، و…. لاپوشانی میکنند، این است که در دمکراسی برای سفید پوستان آفریقای جنوبی و آپارتاید علیه سیاه پوستان، تاریخ به محرومیتهای نژادی و سرکوب مداوم جنبش های سیاهان توسط حاکمان سفید پوست شهادت میدهد! ولی در دموکراسی برای یهودیان و آپارتاید علیه فلسطینیان اشغال کردن ها، آواره کردن ها، جنوساید، سلب مالکیت کردن ها، چک پوینتهای و زندانی کردن ها گسترده و نابودی شهرها و امکانات زیستی حتی در اردوگاه ها که در آپارتاید صهیونیستی نهادینه شده اند و «زینت این جهانی جنایات مداوم اشغالگران صهیونیست و پشتوانه امپریالیست اش» هستند!
بیش از یکسال است که ما شاهد عظیمترین خشونت، کشتار، تجاوزات جنسی علیه کودکان، زنان و مردم بی دفاع در غزه و همچنین در اوکراین هستیم. با این تفاوت که ارتش اوکراین با پشتوانی عظیم ناتو در مقابل اشغال روسیه در حال جنگ است و در غزه حماس تنها از خودش و تونل هایش دفاع میکند و در غزه مردم مسلح نیستند و کاملآ بی دفاع در خانه و کاشانه، بیمارستان ها و خیابانهای و کوچه پسکوچه های شان ویرانمیشوند و کودکان، نوجوانان و زنان و …. توسط ارتش صهیونیستی با حمایت همه جانبه ی امپریالیستهای امریکایی- آلمانی- فرانسوی انگلیسی قصابی میشوند!
اینکه اینجا سخن بر سر اشغال است و میلیونها ها فلسطینی «خانه» ندارند، آنطور که انگلس میگفت. در نظر گرفته نمیشود؟
خیلی ها از بحثهای لنین و جنگ و تاکتیکهای مربوط به آن کپی و الگو برداری ساده میکنند.
در فلسطین کدام کارگران در زیر کدام آوارها باید صف مستقل و سازماندهی مستقل خویش را داشته باشند؟
وقتی که سقفی بر سر ندارند و توازن قوا به گونه ای است که مغول طبهکار مدرن صهیونیست بهمراه متحدین امپریالیست اش به هر بهانه ای به کشتارهای دسته جمعی دست میبرد و گویی به موازات کشتار و از بین بردن امکانات زیستی در غزه حتی ورود و خروج اکسیژن را نیز میخواهد تحت کنترل جنایتکارانه ی خودش درآورد!
در چنین شرایطی چه صف مستقلی میتواند به نام یک طبقه تشکیل شود.
در تاریخ بلشویسم، بعد از انقلاب اکتبر در صفوف بلشویکهای در قدرت، گروه کمونیستها ی چپ – پرویوبراژنیسکی، کولونتای، و بوخارین که در ابتدا با این گروه بود و…- مدعی بودند که جنگ با آلمان باید “بشیوه ی انقلابی” ادامه داشته باشد و همچنین در رابطه با حق تعیین سرنوشت در لهستان و….، مدعی بودند که ما تنها زمانی باید از این حق پشتیبانی کنیم، که پرولتاریای کشورهای تحت سلطه- لهستان- به قدرت برسد.
لنین با این سیاست تداوم جنگ (اینبار به شیوه ی انقلابی!) مخالفت میکرد و اشاره اش به عدم توازن قوا و ضعف کشنده و هلاکتبار جبهه ی روسیه اشاره میکرد! که خواست او پس از سه رای گیری سه جلسه ی حزبی بعد از تغریبا یکسال و بعد از تلفات و شکستهای بزرگ در جبهه رای اکثریت آورد که روسیه اینبار در موقعیت ضعیفتر از پیش قرار گرفت و اجباراً باج بیشتری برای صلح به آلمان داد!- قابل توجه فیلسوفان و کارچاق کنان گروه «پراکسیس انقلابی» که منولنینیسم را در روسیه بعد از اکتبر مطرح میکنند و لنین را همچون قطب دراویش!! و یا امام امت!! که گویا در حزب یکه تازی میکرد!، تصویر میکنند!
همچنین لنین از نبود پرولتاریا در لهستان آنروزی و اینکه چنین سیاستی نقض «حق ملل در تعیین سرنوشت خویش» است و این به برسمیت شناختن حق به شرط تصمیمات ما نیست! و یا میتوان گفت به شرط چاقوی تصمیمات حزبی ما نیست! و تازه آنجا سخن بر سر استعمار روسیه ی تزاری و نه اشغال، کشتار، سلب مالکیت ، آپارتاید، آواره کردنها و.. بود!
موضوع دیگر مسئله ی پاسخ به این پرسش است که ما در شرایط تحقق احتمالی یک جنگ سراسری بین اسراییل و رژیم ج. اسلامی با چه نوع جنگی مستقل از کاراکتر ارتجاعی اش روبرو هستیم؟
اسراییل با پشتوانی همه جانبه ی نظامی آمریکا و چه بسا آلمان، انگلیس و.. وارد جنگ خواهد شد. جنگ جبهه ی امپریالیستی با یک رژیم توتالیتر!
همچون جنگ اول با دوم خلیج؟ با عراق بعثی!
و اینکه روسها تا چه اندازه در کنار ایران به میدان بیایند و شاید هم چنین جنگی فرصت و نعمتی باشد برای لقمه کردن بیش از پیش اوکراین!، مسئله ی کاملأ بازی است!
بعد پرسش من از برگزار کنندگان این نشست این بود که:
جملاتی چون
«۷ اکتبر جرقه جدیدی بود که زبانه آتش از خاکستر سر برآورد و بار دیگر کشتار، مرگ و ویرانی را به مردم فلسطین ( و لبنان ) تحمیل کرد.»
به چه معنی است و کاراکتر چنین تهاجمی چگونه ارزیابی میشود؟
آیا این حقیقت که غزه دیروز زندان باز بود و امروز کشتارگاه انسانهای بی دفاع است، مانع از دیدن حقایق دیگر باید باشد؟
حماس با اقدام هفت اکتبر که بیشک اسراییل اشغالگر از آن مطلع بود، بلیط بخت آزمایی کشتار و اشغال بیش از پیش به رژیم اشغالگر نداد؟
اینکه این عملیات حماس با این ادعای سخنگوی سیاسی اش که
« ما مسئول دفاع از مردم غزه نیستیم و تنها از نیروهای خود دفاع میکنیم. اسراییل (کدام اسراییل، اشغالگر؟) مسئول حفظ جان مردم غزه است!» و در واقع مردم بی دفاع را به «امان خدا»ی کشتار سپردن، جای انتقاد ندارد؟
آیا میلیارد ها دلار و تکنیک و تخصص در راه اندازی این تونل ها بکار نرفته است و آیا این به قیمت پوست کندن از سر اکثریت مردم ایران و فعالمایشایی حماس در غزه علیه مردمش و گرسنگی و بیکاری برای این مردم همراه نبوده است؟
آیا باید چشمهایمان را به کمک های میلیاردی قطر ( تحت نظارت اسراییل!!) ، ایران، و… به این جریان ببندیم!
یحیی سنوار در یک ویدیو حرفهای معروف حسن نصرالله را تکرار میکند!:«ما صدها کیلومتر تونل و هزاران موشک داریم. اگر جمهوری اسلامی نبود به اینجا نمیرسیدیم. برخلاف برادران عرب، ایران به ما اسلحه و تخصص داد. دولت های عربی درهایشان را به روی ما بستند و گفتند اول با آمریکاییها صحبت کنید. »
آیا رژیم ارتجاعی توتالیتاریستی ج. ا. که مردم خود را سرکوب و در تابوت فقر و فلاکت عمومی گرفتار میکند، می تواند گامی مثبت برای رهایی مردمی دیگر در جهت رهایی شان بردارد؟
اینچنین است که او به اسرائیل، این مغول مدرن فرصت تاریخی دیگر میدهد که بر سیستم آپارتاید، سرکوب، کشتار، ویران کردن، آواره کردن و نابودی هر آنچه که برای مردم فلسطین موجود است، بیفزاید و بیش از پیش جولان بدهد!
آیا بموازات افشای جنایات رژیم اشغالگر و متحدین اش نباید به حماس انتقادی روا داشت؟
آیا به صرف اینکه حماس در درون جامعه ی فلسطین است، قدیسیت و کاراکتر انقلابی دارد و خواهان رهایی توده ها از انواع ستم ها است؟
و یا جملاتی چون :« و جریان دیگر جامعه را در “شرایط انقلابی” می بیند و بر اساس این تحلیل، موجودیت جمهوری اسلامی را وابسته به تلنگری می داند که از جانب هر عاملی و به هر شکلی تسهیل شود قابل دفاع است. این گمراهی به درجه ای از کج فهمی رسیده است که بی تابانه مترصد بمباران هایی هستند که از سوی اسرائیل شلیک می شود.»
به چه معنی است؟
و چرا بجای نام بردن از حزب اپورتونیست کمونیست کارگری و جریانات و افراد متأثر از این جریان و افشای بی امان این جریانات که عملأ منکر جنوساید و نقش صهیونیسم در جنایات جنگی هستند و با دیدن «سر مار در تهران» و با شامورتی بازی های عوامفریبانه تشدید جنگ های ارتجاعی منطقه ای را تبلیغ میکنند، سر بسته سخن می گوئید؟
حمید تقوایی در ویدئوی زیر حرفهای پیشین خود را تکرار میکند و میگوید درگیری ها و زدن ج. ا. توسط اسرائیل (نه رژیم جنایتکار اسرائیل) از بالا به ما فرصت میدهد که از پائین توده ها را در شرایط جنگی برای سرنگونی آماده کنیم!! و در حالیکه “شرایط انقلابی” و حضور توده های میلیونی در صحنه مبارزه مشهود نیست و بویژه طبقه ی کارگر از حزب با نفوذ سیاسی خود محروم است، قرار است که در شرایط جنگی بین بالایی ها!!، سرنگونی رژیم توسط توده ها و تحت رهبری این حزب فشل سیاسی تحقق یابد!!
متأسفانه سخنرانان مرا متهم به الگو برداری از تاریخ کردند، در حالیکه من در تکمیل نقل قولهای فوق الذکر به شرایط مشخص فلسطین و غزه و به آواره گی ها، سلب مالکیت ها، کشتار و بویژه جنوساید جاری تأکید کردم که با استعمار لهستان توسط روسیه ی تزاری تفاوت دارد، اشاره کردم.
در این میان یکی از مریدان حکاکا سخنران بعدی بود که خطاب به من گفت: «تو و امثال تو انگشت کوچیکه ی هیچکدام از اعضا و فعالین حکاکا نیستید!!»
پاسخ من به این سبزی پاک کن حزبی، تنها نقل قولی از “انگشت بزرگه ی خودشان!!”، آقای حکمت بود:
«ولى اين ساده لوحها نمي فهمند که حزب کمونيست کارگرى به عنوان يک نيروى سياسى از دولتى مثل اسرائيل، که هر دولتى نيست و اصلا شبيه مثلا اردن نيست، و بلکه بايد قبل از آن با آمريکا توافق کرده باشد که به چه نيروئى پول ميدهد، کرور کرور پول گرفته است.
يک چنين تصويرى رفته است توى خانههاى مردم و در نتيجه مردم ميگويند اينها ميتوانند بگيرند و نگهدارند و حتى ممکن است با اسرائيل و آمريکا به يک سازشى برسند که بتوانند خودشان را سر کار نگه دارند. اين تصوير رفته است توى خانههاى مردم.
آيا ما يک عده جوان آوانتوريست ايده آليست و ماگزيماليست هستيم يا يک حزب سياسى قوى و راديکالى که ميزند و قدرت را ميگيرد و ميتواند بماند و دولت تشکيل ميدهد و کشاورزى را راه مياندازد و اقتصاد را سر و سامان ميدهد و مدارس و طب را راه مياندازد؟ اين تصوير به نظر من مهم است، تا آنجائى که حرفهاى شما در ساختن اين تصوير نقش دارد، کاملا درست است و حق داريد و حتى در سرنگونى هم بايد ادامه بدهيم»- منصور حکمت “درباره ی شعارها در دوره های انقلابی”، مواضع منصور حکمت، “درباره ی شعارها در دوره های انقلابی“
دولت گرایی حزبی آقای حکمت، قرار است بدون شرکت مردم، حکومت حزبی خودش را در سازشی با اسرائیل و آمريکا سر کار نگه دارد و “مدارس و طب را راه اندازد”!! این است همه ی آن ادعا هایی که «اگر زیب هر انسانی را باز کنید، یک سوسیالیست از آن در می آید!! حکمت» اینها بخش کوچکی از پازل های آن آگاهی کاذب و ایدئولوژی حکمتیسم را تشکیل میدهند که بسیاری از افراد و فعالین چپ بدان مبتلا هستند.
براستی کدام یک از فعالین و آرمانخواهان انقلابی، مذهبی، چپ و جنبش کمونیستی ایران علیرغم هر ضعف و انحراف نظری و شیوه ی مبارزه علیه دیکتاتوری و توتالیتاریسم در صد سال اخیر یک چنین “کثیف نویسی سیاسی” را همچون آقای حکمت فورموله کرده اند؟
سلطانزاده ها، ارانی ها، احمد زاده ها، پویان ها حمید اشرف ها، حنیف نژادها، سعید محسن ها، بدیع زادگان ها، مهدی و رضا رضایی ها، کائد پورها، کاک فواد ها ، کاک عبدالله مولوی ها، تقی شهرام ها، سپاسی آشتیانی ها، یزدانیان ها، ارژنگ رحیم زاده ها، رضا قریشی ها و…..در کجا مرتکب چنین «کثیف نویسی سیاسی» شده اند؟
آه ببخشید اینها نسل اندر نسل«چپ های سنتی، ضد امپریالیست و ضد صهیونیسم و دیکتاتوری و بعدها توتالیتاریسم حاکم بودند و شمایان مزد بگیران صهیونیسم و امپریالیسم هستید!
رفیقی (م. ر.) میگفت که در یکی از نشستهای حکاکا حضور داشتم و بعد از سخنرانی حکمت با او در گوشه ای صحبت کردم و پرسیدم: «فکر نمیکنید که پول گرفتن از اسرائیل وابستگی می آورد؟»
جواب داد: «نه، چرا باید پول گرفتن از اسرائیل وابستگی بیاورد.»
خیالبافی منصور حکمت در بررسی از رژیم حاکم، مضمون وعده های دسته جات سلطنت طلب و فرقه ی رجوی را دارد.
او در پاسخ به این پرسش صفا حائرى در سال ۱۹۹۹: «آيا فکر ميکنيد که وضعيت براى صحبت و يا تخمين درباره طول عمر رژيم مناسب است؟»
منصور حکمت می فرماید: «جواب دادن به اين سؤال سخت است. با اين وجود، فکر ميکنم از حالا تا يکسال نه تنها جمهورى اسلامى نميتواند مخالفين را در کشور بيشتر از اين ناديده بگيرد، بلکه حتى نميتواند آنها را سرکوب کند. رژيم هنوز در مقابل مخالفين دست بالا را دارد، اما آنچه که ميبينيم اين است که رژيم نياز دارد که روحيه کارگزاران امنيتى و جاسوسى را بالا ببرد و آنها را به کار تشويق کند. بياييد بر روى يکسال تا يکسال و نيم شرط ببنديم. کسى چه ميداند، جمهورى اسلامى ممکن است زودتر از اين هم ناپديد شود. »
اینجاست که مبارزه ضد سرمایه داری آقای آسنگران در فلسطین و بویژه در غزه ی امروزی معنی میدهد، میگوید:
«مردم غزه باید علیه سرمایه داران فلسطینی بجنگند!!» ولی در چه شرایطی؟ در شرایطی که دسته دسته سلاخی میشوند؟
گویی مبارزه با سرمایه داری “لات بازی سیاسی”، “باج بگیری سیاسی” و …. است و سرمایه داری نه یک سازمان تولیدی و توزیعی و سرمایه نه یک رابطه ی اجتماعی معینی است!!،
آدرس غلط دادن به توده ها یکی از ویژگی های این نوع اپورتونیسم است!
و جالبتر از این ادعایش بکار بردن کلمه ی “علم” برای تعریف استعمار است!! بیچاره علم!! که عاجز از دیدن استعمار در عصر سرمایه داری امپریالیستی است!! استعمار هند توسط انگلیس، الجزایر و بسیاری از کشورهای آفریقایی توسط فرانسه و… بی معنی است!
مسیله فلسطین و اسرائیل تنها ساختار سرمایه داری است!!
توده ها در غزه باید امروزه سرمایه داری را بزنند!! بعد هم به نتیجهی نهایی «سر مار در تهران است!!» را «به کرم اصلی ج. ا. است!» تبدیل میکند!!
آقای آسنگران چند روز بعد از این مناظره، علیه مصاحبه ی اخیر حمید تقوایی قیام کردند و مینویسد « حمید تقوایی، در این مصاحبه میخ بر تابوت خود زده است»
https://www.facebook.com/share/p/19YYE2ELHJ/
حمید تقوایی در ادامه مواضع اپورتونیستی قبلی اش که همواره توسط آسنگران ها تبلیغ و ترویج میشد، میگوید: درگیری در بالا و جنگ اسراییل با ر. ج. ا به ضعیف شدن رژیم منجر میشود و ما از پایین توده ها را رهبری کرده و درب رحمت انقلاب را بر خود میگشاییم!! – نقل به معنی.
لابد جای حزب کمونیست کارگری فشل ایشان در غزه خالی است، وگرنه حمید خان و یاران اش میتوانستند بموازات بمباران اسرائیل جنایتکار از بالا، رهبری توده های غزه را زیر آوارها از پائین بعهده بگیرند و تمام تونل های حماس را فتح کنند!!
https://www.youtube.com/live/SqmeBJ4HJgs?si=qPZwOhfRN7q_JwQ4
یک ویژگی پایه ای و اساسی اپورتونیسم، همانا «آدرس غلط دادن» به مردم و توده ها در مراحل و شرایط مختلف مبارزاتی شان است!
در ویدئوی زیر خانم مینا احدی خطاب به مردم آلمان میفرماید:
«اگر میخواهید شبها در خانه هایتان با آرامش بخوابید. اگر میخواهید یک اسلامیست با چاقو در خیابانهای کلن حنجره های شما را ندررد، از جنبش ایران حمایت کنید.» -نقل به معنی سخنرانی خانم مینا احدی در کلن!
در پاسخ به چنین اظهاراتی باید گفت:
اگر میخواهید جنبش های اجتماعی، سیاسی، مدنی و.. و رهایبخش را به موضوع شایسته ی نفرت تبدیل کنید، امثال مینا احدی ها، ایرج مصداقی ها، حمید تقوایی ها، محمد آسنگران ها را سخنگوی جنبش کنید!
لازم به تذکر است که در پارلمان آلمان اولین حزب سیاسی که علیه رژیم ج.ا. ایران و کشتارهایش در مرحله ی آغازین جنبش «زن زندگی ازادی» سخنرانی رادیکالی!! کرد، حزب نئوفاشیستی AFD بود که از جنبش بشیوه ی خانم احدی حمایت کرد!!
در کشوری چون آلمان که جنبش و تشکیلات های نیو فاشیستی از عظیم ترین امکانات نظامی، تشکیلاتی، اداری، حقوقی و حتی صندلی پارلمانی، گروههای ترور، نفوذ در دستگاه های اداری و سازمان های نظامی– امنیتی حکومتی و.. برخوردارند و حزب نیوفاشیستی AFD احتمالأ در انتخابات پارلمانی آینده در ردیف دوم احزاب منتخب قرار خواهد گرفت و بیشک میلیونها بار از صد الی دویست نفر جانی، قاتل، دزد، تروریست ارسالی داعش، القاعده، ج. ا.، طالبان به اروپا خطرناکتر هستند،
چنین سخنرانی از خانم احدی یک نمونه ی از آشکار فعالین اکس مسلم در «آدرس غلط دادن» به مردم است!
خفقان گرفتن نسبت به جنایات عریان صهیونیسم و متحدان امپریالیست اش و جنبش نئو فاشیستی در آلمان و بالاتر از آن عضو تشکل های راسیستی همچون “اکس مسلم” در آلمان شدن، منجلابی است سخت سرد که وارد شدن در آن آسان و بیرون خزیدن از آن دشوار است!
بیشک این یک حقیقت است که از میان میلیونها پناهنده و مهاجر مسلمان (مردمی که عمدتا جنگ زده و قربانی جنگهای امپریالیستی ارتجاعی منطقه ای استند و اجبار سرزمین مادری شأن را ترک کرده اند!)، صد الی دویست نفر جانی، قاتل، دزد، تروریست ارسالی داعش، القاعده، ج. ا.، طالبان به اروپا میشوند. ولی آیا این همه ی حقیقت است؟
اینروزها فعالین سیاسی وابسته به نظرات حکمت و بویژه فعالین وابسته به حکاکا در رسای «روز جهانی محوخشونت!!» و یا وقایع کوچک و بزرگ ناشی از انواع جنایات ج. ا. اکسیونهای عدیده ای را فراخوان میدهند.
شعار های «سر مار در تهران است»، «زن زندگی آزادی،، «لغو حکم اعدام » و…. را تکرار میکنند.
برتولت برشت میگفت:
«چه دروانیست،
که سخن گفتن از درخت همچون جنایتیست،
زیرا خود سکوت کردن در مقابل بسی جنایتهای دهشتزاست!»
کسانیکه چشم و دل بی دل شان را به کشتار بیش از ۴۸ هزار کودک در غزه میبندند و سکوت میکنند و خفقان میگیرند، اینچنین آدرس های غلط و بیراهه علیه خشونت میدهند!
و در عمل میگویند: «عظیمترین و عریانترین خشونت را فراموش کنید، ما برای شما بستنی مبارزه با خشونت با چارتی!! از انواع خشونت در خانواده، مدرسه ، جامعه و…می آوریم!! و یا «چشم هایتان را بر آپارتاید، سلب مالکیتها، آواره کردن ها، جنوساید و اشغال در غزه ببندید، به غزه پشت کنید که ما جنبش آته ایستی “زن زندگی، آزادی” را داریم!!
شعار «لغو حکم اعدام» را سرمیدهد ولی از اعدام اعضا، کادرهای حزب الله، حماس و به همراهشان چندین خانواده با بمبهای ۵۰۰ کیلویی توسط یک رژیم تروریستی را با شادی و شاید هم شیرینی پخش کردن بین خود جشن میگیرند!
چرا که از نظر این جماعت،
«با ترور و اعدام بدون محاکمه ی رهبران حزب الله و حماس توسط بمب های صد کیلویی و یا پهباد ها رژیم تروریست اسرائیل، دنیا امن تر میشود!!»
واقعیتی که بجز امنیت برای اسرائیل و عظیمترین ناامنی و کشتار و نابودی هر امکان زیستی برای میلیونها انسان فلسطینی و لبنانی و شاید فردا هم ایرانی! نتیجه و تعریف دیگری ندارد !
حتی قصاب غزه نیز نوشته ها و اطلاعیه هایشان را تأیید و امضاء خواهد کرد!
مردمی که چشم هایشان را به جنایات عریان صهیونیسم و متحدان امپریالیست اش ببندند، نه تنها قادر به رهایی خویش نیستند، بلکه شایسته ی رهایی نیز نیستند!
همچنین تکرار مکرر شعار «زن، زندگی، آزادی»، شعاری که حتی رضا پهلوی هم در تبانی با گروهبندی های مختلف امپریالیستی برای سوار شدن بر جنبش های آتی از آن استفاده میکند!
ای دسته جات جهت سرپوش گذاشتن به شعارها و خواسته های ایجابی و پیشروتر و…. شعارهایی که خواسته های میلیونها کارگر و زحمتکش این کشور و رهایی از انواع ستم ها را به روشنی بیان کنند! مردم را به درجا زدن در شعارهایی محکوم میکنند، که هر کسی از ظن خود شد یار او!
خواننده ی گرامی میتواند در رابطه با شعارهای سلبی- ایجابی، به مقاله ی “نقدی بر مواضع منصور حکمت، درباره ی شعارها در دوره های انقلابی” رجوع کند.
https://www.facebook.com/share/v/DKRHnC1Y4R3v4hox/