در یک نگاه
انتخاب ترامپ محصول دمکراسی است
بازگشت دوباره ترامپ راسیست به مسند ریاست جمهوری آمریکا نه تنها رهبری و بدنه حزب دمکرات آمریکا، بلکه طیف متنوع دمکراسی خواهان را در سطح جهان درشوک فروبرده و مفسران و تحلیلگران فرصت طلب و سطحی شان میگویند این پدیده متناقض با دمکراسی و گویا برای آینده دمکراسی خطرناک است. قابل توجه تر اینکه بخشی از جریانات و فعالین سیاسی چپ ایده آلیزه کننده دمکراسی که خود را سوسیالیست معرفی میکنند، با اندکی تفاوت همین نگرش را دارند. به نظرم تناقضی در کار نیست، “انتخاب” مجدد ترامپ عین دمکراسی است. همانطور که “انتخاب” نتانیاهوی فاشیست کارگردان نسل کشی در فلسطین دقیقأ محصول دمکراسی است.
اولین بار نیست در سیستم دمکراسی و پروسه انتخابات در کشورهای غربی و اقمار آنها در جهان فاشیسم از صندوق رأی سر درمیاورد. هیتلر و موسولینی چهره های شاخص فاشیسم جهانی در نیمه اول قرن بیستم محصول طبیعی دمکراسی و چهره های دست راستی همچون تاچر و ریگان و بوش و بلر و آریل شارون و… با کارنامه سیاهشان علیه بشریت محصول همین سیستم و به اصطلاح انتخابات “دمکراتیک” بودند. دمکراسی تصویر بورژوازی از آزادی و چیزی جز تضمین حاکمیت و آزادی عمل و سیادت طبقه استثمارگر سرمایه دار و حکومتهایش با همه زشتی ها و ناهنجاریها و تبعیضات و جنگ و تروریسم نیست. تمام تاریخ سلطه طبقه سرمایه دار از جمله به قول ایدئولوگها و رسانه هایشان در مهد دمکراسی، یعنی در آمریکا و کشورهای اروپایی همین واقعیت را نشان میدهد. دمکراسی و اشکال مختلف آن، هیچگاه اراده مردم را نمایندگی نکرده است. چهار سال یکبار با مهندسی افکار عمومی، احزاب اصلی ترندهای اجتماعی بورژوازی نیروی مردم را در میان انواع پیچ و خم اداری و قانونی و فیلترهای سیاسی و مالی به پای صندوق رأی میکشند، رأی آنها را میگیرند و سیاستهای ضد انسانی را به اجرا میگذارند. به رأی دهندگان مستقیم خود جوابگو هم نیستند. دمکراسی و اشکال مختلف انتخابات آن سوپاپ اطمینان بورژوازی در مسیر دست به دست شدن قدرت میان جناحهای مختلفش است. مورد برجسته آن آمریکا بیش از یک قرن است جابجایی قدرت در صحنه سیاسی آمریکا بین دو حزب جمهوریخواه و دمکرات دست به دست میشود و هیچ نیروی دیگری از همان خانواده بورژوازی مجال به دست گرفتن قدرت را نداشته تا چه برسد به طبقه کارگر و مردم و آزادیخواهان و کمونیستها و جریانات مستقیما متکی به اراده مردم.
***
آهو دریایی علیه آپارتايد جنسیتی
اقدام جسورانه دانشجوی جوان آهو دریایی علیه آپارتايد جنسی من را به یاد عصیان شجاعانه روزا پارک عليه آپارتايد نژادی در آمریکا انداخت. در دهه شصت میلادی روزا پارک سیاهپوست بر صندلی مخصوص سفید پوستان در اتوبوس نشست و مشت محکمی بر دهن مامورین حافظ تبعیض نژادی کوبید و فشار آنها برای ترک آن صندلی را ناکام گذاشت.کل قانون عصر حجری جداسازی نژادی هیأت حاکمه تا مغزاستخوان مرتجع آمریکا را زیرپا گذاشت. اقدام فردی او الهام بخش بزرگترین جنبش اعتراضی علیه نژاد پرستی در آمریکا شد. تفاوت اینست، اما ابتکار خلاف جریانی آهو دریایی الهام گرفته از چند دهه مبارزه زنان و مردان آزادیخواه علیه آپارتايد جنسی و مشخصآ بر بستر خیزش انقلابی دو سال اخیر اتفاق میافتد. اقدام جسورانه آهو دریایی را با احیای جنبش اعتراضی متحدانه و سازمانیافته باید حمایت کرد. بازداشت آهو دریایی قویآ محکوم است و فورا باید آزاد شود. درود بر وکلایی که سریعآ آماده دفاع و حمایت از او شده اند.
نوامبر ٢٠٢٤
–
رحمان حسین زاده