اعدام شارمهد، یک شهروند آلمانی ساکن آمریکا، توسط جمهوری اسلامی یک پیام رو به غرب داشت و یک شاخ و شانه کشیدن رو به مردم در ایران. ج ا مستأصل از حمله شنبه گذشته اسرائیل به پایگاههای نظامیش، با قتل عمد شارمهد به غرب دهن کجی کرد. همزمان این اقدام حکم شاخ و شانه کشیدن برای توده ناراضی داشت تا به آنها یادآوری کند چوبه دار هنوز برقرار است و از ضعف جمهوری اسلامی در مقابل اسرائیل ” برداشت سو” نشود.
آیا ج ا پس از اعدام شارمهد دست به حمله تلافی جویانه خواهد زد؟
اگر به سیر وقایع نگاه کنیم، عکس العمل بلافاصله ج ا به حمله اسرائیل، کوچک شمردن نتایج حمله بود که بنوبه خود حکایت از این داشت که ج ا قصد ندارد تلافی کند و با کوچک کردن حمله برای بی عملی آینده اش زمینه سازی میکرد. حتی خبرهای غیر رسمی حاکی از این بود که، حداقل جناحی از ج ا، پیام غیر مستقیمی به اسرائیل فرستاده و سوت پایان این دوره از حملات مستقیم را زده است. اما خامنه ای به نیابت از جناح اصولگرای حکومت، در تقابل با آن خط خواهان حمله تلافی جویانه شد. پس اگر خط خامنه ای غلبه کرده باشد، جمهوری اسلامی حتما دست به حمله خواهد زد. اینکه یک اقدام تلافی جویانه ج ا را از مخمصه ای که در آن گیر کرده است نجات میدهد یا خیر، موضوع دیگری است.
ج ا، دور از جان اسب، حکم اسب چموشی را پیدا کرده است که تن به سوار کشی کابوی نمیدهد. گرفتار شده است، در چهار چوب اسطبلی محبوس شده راه فرار ندارد اما جفتک میاندازد. میداند که اگر تن به سواری کابوی دهد، کار تمام است، از این پس سربزیر و رام شده است. کابوی، برخلاف ماتادور که به قصد کشتن گاو وارد میدان میشود، قصد نابودی اسب چموش را ندارد. هدف رام کردن آن است. پس هر بار که اسب چموشی کند، افسار او را محکم تر میکشد، لگدی به پهلوهایش میزند تا به او حالی کند ارباب کیست. اما اگر این کشمکش طولانی شود ممکن است اسب چموش ناخواسته تلف شود.
در توازن قوای جاری، حملات مستقیم اسرائیل حکم سواری دادن جمهوری اسلامی به کابوی را دارد و حملات تلافی جویانه ج ا نقش جفتک اندازی. اگر ج ا دست به حمله تلافی جویانه نزند، بمعنای رام شدن آن است. بنظر من، جمهوری اسلامی مشکل حیاتی و اگزیستنسیالیستی با تسلیم و رام شدن ندارد. آنچه ج ا را به تقلائی در مقابل اسرائیل وادار میکند تلاش برای حفظ ارعاب در دل لشگر گرسنگانی است که به کمینش نشسته اند. رام شدن ج ا از دید مردم بمعنای ناکارآمدی همان ابزاری تفسیر میشود که ج ا به کمکش ۴۵ سال آنها را سرکوب میکرد. کل جامعه میتواند در یک موقعیت تعرضی و تعیین کننده قرار بگیرد. پس روال رام شدن ج ا نباید همزمان نشانه هائی از ضعف در توان سرکوب و قلدریش داشته باشد. اسرائیل و آمریکا تمام توانشان را بکار برده اند که ماشین سرکوب جمهوری اسلامی تضعیف نشود.
راه حل؟
ج ا دست بدامان آمریکا و اسرائیل، از آنها طلب رخصت برای موشک پرانی بی ثمری را خواهد کرد. اسرائیل و آمریکا مشروط بر اینکه ج ا دست از چموشی بردارد با آن موافقت خواهند کرد. اگر ج ا تن به شرط آمریکا ندهد، چموشی اش میتواند حکم خودکشی برایش داشته باشد چرا که دور بعدی حملات اسرائیل توان بالقوه قطع شریان حیاتی ج ا را دارد. در این بازی مرگبار، که قربانیان بلافاصله اش مردم عادی خواهند بود، امکان خوانش تمام قدمهای دو طرف ممکن نیست. توپ فعلا در زمین ج ا است.
ما کجا فرار داریم؟
دست کم ۱۷ تجمع اعتراضی کارگران و بازنشستگان در شهرهای مختلف، تنها دو روز پس از حمله اسرائیل به ایران، نشان دهنده موقعیت تعرضی کارگران است. برخلاف تبلیغات حزب کمونیست کارگری تقوائی، کارگران صرفا با جمهوری اسلامی دشمنی ندارند چرا که هر گونه تلاش برای کسب قدرت سیاسی با هژمونی کارگری با مقاومت اتحاد نامقدس و همه با همی جمهوری اسلامی – اسرائیل – آمریکا روبرو خواهد شد همانطور که تا باحال شده است. ما در درجه اول لازم است همین حقیقت را با فعالین و توده های زحمتکش در میان بگذاریم. ادعای «دو قطبی» بودن جمهوری اسلامی و غرب کاذب و گمراه کننده است. غرب و از جمله اسرائیل و جمهوری اسلامی به یک قطب واحد تعلق دارند، یک خانواده اند ( با وجود دعواهای درون خانوادگی شان) و ما کارگران در قطب مقابل آنها قرار گرفته ایم. دو قطبی واقعی این است. ما در این دعوای خاص، برای کسب قدرت سیاسی، قطب سوم و جبهه همه با همی نداریم. ما کارگران یک قطبیم و همه آنها قطب دیگرند. ما البته دیوار خار دار هم دور خود نمیکشیم. هر کس هژمونی کارگری را پذیرفت به قطب ما تعلق دارد. قطب ما با چسب ضد رژیمی به هم متصل نیست، آنچه ما را بهم پیوند میدهد هویت کارگری ما است.
–
کورش ریاضی