پاسخ به پرسش رفیق روزبه و دفاعش از مواضع حمید تقوایی در رابطه با جنگ احتمالی،
بیاد ارژنگ رحیم زاده، ۲۰۲۴. ۲۰.۱۰.
جای کمال تأسف دارد که رفیق روزبه در بحث تقوایی و مواضع لنین و لیبکنشت تفاوتی نمیبیند!
لنین همچون لیبکنشت قبل از جنگ بارها کاراکتر جنگ امپریالیستی، انگیزه های جنگ و خسارات ناشی از جنگ را افشا میکرد!
لیبکنشت در دوران صلح میگفت:
«دشمن اصلی ما در داخل کشور است!»
حمید تقوایی بهیچ وجه در مورد کاراکتر جنگ، انگیزه های جنگ ارتجاعی منطقه ای و نیروهای هدایت کننده آن سخنی نمی گوید!
جفت واره ی حمید تقوایی و منصور حکمت در طول جنگ ایران و عراق، تاکتیک کمونیستی پیکار، که هر دو رژیم را افشا میکرد و تدارک برای انقلاب علیه رژیم دار و شکنجه را فراخوان میداد،
به تحقیر « آنارکو پاسیفیسم با شمشیر چوبین» مینامیدند!!
در حالیکه مینا احدی ها، حمید تقوایی ها با نگاه “ناسیونال- سوسیالیستی شان” در مقابل جنایات اسرائیل، کشتارهای هزاران انسان در غزه و اکنون در لبنان توسط اسرائیل و با مسئولیت این رژیم آپارتایدی خفقان میگیرند. آنجا که از آپارتاید نهادینه شده، آواره کردن، سلب مالکیتها، اشغال و….سخن نمیگویند. پاره ای از مواد “ضمن پخش کردن نقل شادی برای ترور اعضا و کادرهای حماس- حزب الله” به “کشتار بیگناهان” اشاره میکنند بدون اشاره به این حقیقت که این کشتارها توسط یکی از بزرگترین رژیمهای تروریست و آپارتایدی خاورمیانه –اسراییل- انجام میگیرد.
با تکرار شعار «سر مار در تهران است» شعار سلطنت طلبها- مجاهدین، سیاست “موازی با اسرائیل علیه جمهوری اسلامی” را تبلیغ میکنند.
این است انترناسیونالیسم حمید تقوایی ها!
اگر اسرائیل با بمبهای ۵۰۰ کیلویی بیست نفر از اعضای حماس را به نوعی اعدام فله ی کند و بموازات آنها هزار انسان بیگناه را بکشد، این انقلابیون “ناسیونال سوسیالیست” مخالف اعدام!! ما، بین خود شیرینی پخش میکنند!!
🔹«دنیا امن تر میشود » که حکاکا با اقمارش و سلطنت طلبها بیشرمانه تبلیغ میکنند، یعنی امنیت برای اسرائیل و عظیمترین نا امنی و کشتار و نابودی هر امکان زیستی برای میلیونها انسان فلسطینی و لبنانی و شاید فردا هم ایرانی!
اینها با شعار های مسخره و نوشته های آکادمیکی مسخره تر از آن شعار ها، پیکار را به پاسیفیسم متهم میکردند!
«آنارکو پاسیفیسم، با شمشیر چوبین!!»
با شعارهای «این جنگ جنگ ما نیست، سرمایه داران بمبها را بر سر خود بریزید!!»، رفسنجانی ها را قلقلک میدادند، چرا که رفسنجانی ها برای اینکه در تیررس موشک های عراقی قرار نگیرند، بدون اجازه گرفتن از ایشان، با هواپیمای خصوصی به مشهد پرواز میکردند که در شرق ایران بود و از موشک خبری نبود!!
البته به شعارهای بالا بسنده نکردند بلکه از نمونه ی انقلابی رهاییبخش، چون جنگ ویتنام را برای صف مستقل مبارزه علیه رژیم عراق تبلیغ میکردند!! “دفاع طلبی انقلابی!!”
«تهييج و سازماندهى کميتههاى دفاع، مستقل از حکومت و احزاب بورژوائى در کارخانهها، محلات، مدارس، ادارات و…
– تهييج تسليح مستقل تودهها و لزوم مسلح بودن دائمى تودهها و سازمانهاى انقلابى.
– تهييج تودهها بوسيله نمونههاى تاريخى پيروزمند مقاومت تودهاى به رهبرى کمونيستها (نمونههايى چون ويتنام، کره، آلبانى)
– تهييج و سازماندهى مقاومت تودهاى در مناطق اشغالى احتمالى به منظور بيرون راندن نيروهاى اشغالگر. »- بیانیه ی “تهاجم رژيم عراق و وظايف ما”- امک
یعنی «کميتههاى دفاع» برای مقابله با تهاجم ارتش عراق تشکیل بدهیم و بموازات “بهر دیار عاشقان به کربلا میرویم”» جهت «تهييج تودهها بوسيله نمونههاى تاريخى پيروزمند مقاومت تودهاى به رهبرى کمونيستها (نمونههايى چون ويتنام، کره، آلبانى)»..را بکار ببندیم، نه اینکه علیه بورژوازی خودی در طول جنگ ارتجاعی مبارزه کنیم و کاراکتر ارتجاعی جنگهای منطقه ای را در میان توده ها افشا کنیم و با مواضع انترناسیونالیستی مردم را به انقلاب علیه ارتجاع خودی آگاه و سازماندهی.
و در مقاله ی “پیرامون تهاجم رژيم عراق و وظايف ما” بسوى سوسياليسم، ارگان تئوريک سياسى اتحاد مبارزان کمونيست، شماره ٣ – سوم آبان ١٣٥٩ در پیوند با مینویسند: از مواضع دفاع طلبی انقلاب و سانتریستی اش (همچون رزمندگان ۳۴-۳۵) این چنین دفاع میکند:
«بيانيه “تهاجم…” پيش از آنکه امکان ارزيابى عملکرد جنبش کمونيستىِ موجود باشد، اين انحراف را در سه وجه کلى ذکر کرده و با آن مرزبندى نموده است. امروز مشخصا انحرافات جنبش به صورت “سوسيال شووينيسم” و “آنارکوپاسيفيسم” آشکار شده است. اولى نقش رژيم جمهورى اسلامى را در سرکوب انقلاب ناديده ميگيرد و يکسره به ممانعت از پروسه جايگزينى اين رژيم توسط اپوزيسيون امپرياليستى برميخيزد. نه از انقلاب، بلکه در عمل از تثبيت رژيم ضدانقلابى دفاع ميکند و پرولتاريا را به سرباز آن جنگى بدل ميسازد که پيروزى در آن جز به معناى تسلط کامل دشمن موجودش بر او نميتواند باشد. دومى، آنارکوپاسيفيستها، چنان انقلاب را در دعوا با رژيم جمهورى اسلامى خلاصه ميکنند که آن نيروى بالقوه خطرناکتر، يعنى اپوزيسيون امپرياليستى (بخوان ضد انقلاب مغلوب حزب توده!!) را نميتوانند ببينند و با اتخاذ تاکتيک پادرهواى “قيام، هر چه بادا باد” زمينه را براى صعود اين نمايندگان مستقيم انحصارات امپرياليستى به قدرت فراهم ميسازند. تنها تاکتيک “دفاع از انقلاب در مقابل جنگ سرمايه داران” ميتواند بيانگر موضع واقعا مستقل پرولترى باشد؛ موضعى که پرولتاريا را به حفظ و بسط چنان شرايطى فراميخواند که تنها در پرتو آن ميتواند ملزومات عينى و ذهنى يک قيام پيروزمند براى تصرف قدرت سياسى را فراهم نمايد. حال آنکه سوسيال- شووينيسم، پرولتاريا را به دست کشيدن از مبارزه براى قدرت سياسى دعوت ميکند و آنارکو- پاسيفيسم، او را به قيامى بى شکل، بى برنامه، بى شعار، بى تشکيلات و ناگزير زودرس و تحقق ناپذير فراميخواند. مبارزه با اين دو شکل اساسى انحرافات، يعنى سوسيال شووينيسم و آنارکو- پاسيفيسم، در شرايط حاضر عرصههاى مشخص مبارزه ايدئولوژيک براى طرد اپورتونيسم را تشکيل ميدهد»– پیرامون تهاجم رژيم عراق و وظايف ما
شامورتی بازی ادبی حکمت-تقوایی به پیکار اتهام «پاسیفیسم» و فراخواندن بلاواسطه ی « “قيام، هر چه بادا باد”، قيامى بى شکل، بى برنامه، بى شعار، بى تشکيلات و ناگزير زودرس و تحقق ناپذير ..» متهم میکند!
موضوع دیگر این ادعای بی مورد و بی معنی روزبه است که میگوید، طبقه حاکمه در شرایط جنگ گسترده و بزرگ با فی المثل اسرائیل با نیروی مخالف داخلی «ظاهر آشتی جویانه در پیش میگیرد!!»
بحثی کاملآ بی معنی!
جنگ ایران و عراق بیشترین زمینه را برای سرکوب تمام عیار جنبش اجتماعی سیاسی داخل ایران و تحمیل شکست کامل و خونین بار دامنه ی جنبش های باقیمانده از ۵۷ را مهیا کرد!
حتی در این شرایط نیز اعدام ها در ایران بیش از پیش افزایش یافته است!
موضوع کاملا باز دیگر، گمانه زدن روزبه که چنین جنگی فرصت و امکانات برای انقلاب ایجاد میکند!
اولا همانطوریکه قبلاً دیگران و من نوشته ایم، چنین جنگی جنگ جبهه ای عصر لنین نیست!
ثانیاً در روسیه و آلمان احزاب سیاسی توده ای بانفوذ و اتحادیه های قوی در مناطق صنعتی وجود داشتند!
ثالثا اینجا جنگ بین دو جبهه ی امپریالیستی برای گرفتن سرزمین و خاک و منابع طبیعی نیست!
اگر اسراییل وارد جنگ بشود، یعنی آمریکا و متحدین اش وارد این جنگ خواهند شد! هیچ ضمانتی نیست که چنین نشود.
روسیه فعلآ اشتهای بلعیدن اوکراین را دارد و چنین جنگی برایش به نوعی نعمت است که در آنجا بیشتر پیشروی کند!
ما به احتمال زیاد شاهد جنگ جبهه ی امپریالیستی غربی علیه یک رژیم ارتجاعی نوع عراق خواهیم بود!
پرولتاریای بغداد چه شانسی داشت که در طول چنین جنگی قد علم کند؟
در سوریه چطور؟
در تونس بدون جنگ نیر سر انقلاب اش کلاه گذاشته شد!
در مصر جنبش بین دو ارتجاع پاندول زد!
در فضای احتمالی درهم شکستن دست و پای رژیم ج. اسلامی، نصیب مردم ایران «رژیم چنج» خواهد شد! آنهم با عظیمترین خسارات انسانی، مالی، فرهنگی، سیاسی و…
جنگ یک جبهه ی امپریالیستی
یعنی دو هزار هواپیمای بمب افکن در شب، بغداد را بمباران میکند!
تهران چطور؟
کسانیکه در دوران صلح!! در تدارک انقلاب نیستند، در دوران جنگ ویران کننده قرار است انقلاب را سازماندهی کنند!!
در جنبش زن زندگی آزادی ، این حزب سیاسی نقش ساقدوش حزب سلطنت را بعهده داشت!!
نماینده ی این حزب در میز گرد با سلطنت طلبها ، جمهوری خواهان سلطنت طلب و…، میگفت:
«ما اپوزسیون اپوزیسیون نیستیم!!»
در دوران چنین جنگ ارتجاع ای میخواهند:
« انقلاب علیه بورژوازی خودی را براه اندازد!!»
همچنین آقای تقوایی در جنبش موسوم به سبز میفرمود:
«ما با آقای موسوی کشتی نمیگیریم!! »، یعنی ما موسوی را افشا نمیکنیم!
انقلاب یا رژیم چنج
آقایان!!
حساب باز کردن روی «چپ قوی ایران» در شرایط حاضر نیز بی معنی است، چون چپی واقعأ قوی است که در درون طبقه کارگر و زحمتکشان حضور گسترده ی تشکیلاتی سیاسی داشته باشد و کارگران از سازمانهای توده ای اتحادیه ای و… برخوردار باشد و در شرایطی قرار داشته باشند که در دورانها بحرانهای عظیم سیاسی و.. شوراهای مستقل و مسلح خود را تشکیل دهند.!
«بدون تئوری انقلابی، جنبش انقلابی وجود نخواهد داشت- لنین»
ولی تئوری انقلابی یک پاکت دربسته، حاضر آماده و منجمد شده به مفهوم “ایدئولوژیک” نیست. “تئوری انقلابی” از مجموعه شناخت درست و علمی و نه شبه علمی در باره ی مجموعه مسائل مربوط به انقلاب توده ها، تاکتیکها و استراتژی جنبش های اجتماعی سیاسی انقلابی است. شناخت در باره ی ساختمان قدرت طبقه ی حاکمه، شیوه و یا انواع اشکال تولیدی و مبادله حاکم و جاری و چگونگی عملکرد آن، بررسی درست از احزاب سیاسی موجود در جامعه، مبارزه ی طبقاتی جاری و زمینه های عینی و ذهنی آن، بررسی درست از نیرو های مولده و تضاد آن با روبنای جامعه و شرایط کلی جهانی و بویژه منطقه وغیرو.. است.
تئوری انقلابی، تاکتیکها و شعار های مبارزاتی باید در درون طبقه ی کارگر فراگیر شود. اینکه فی المثل چه تفاوت مهمّی بین جنگ احتمالی اسرائیل-امریکا و متحدین اش و یا عراق با ایران، مستقل از ارتجاعی بودن هر دو جنگ، وجود خواهد داشت، پازل های کوچک ولی مهم شناخت و یا همان تئوری انقلابی برای اکثریت مردم ایران بویژه کارگران است.
تاریخ نشان داده است که اگر “جنگ دوم خلیج علیه عراق” در ایران تکرار شود، سخن گفتن از “بلشویک بار” رژیم را سرنگون میکنیم، چیزی جزعوامفریبی و انقلابی جلوه دادن “رژیم چنج” نیست!
https://www.facebook.com/share/6GNbkDjtG5zsSAkm/
در ویدیوی زیر خانم مینا احدی از بستن سفارتخانه های ایران سخن میگوید و “مسائل غزه”!!
بجای “جنوساید و نسل کشی” کلماتی چون «مسائل و با بحران غزه» بارها توسط تقوایی ها، مهرنوش موسوی ها، مینا احدی ها، آسنگران ها تکرار شده و میشود.
روشن است که هر فاشیست اسرائیلی و یا آمریکایی نیز چنین کلماتی را تکرار میکنند(همه را بکشیم، یک سوم را بکشیم و.. این یک مسئله است!).
چرا مینا احدی از تحریم نظامی و بستن درهای سفارتخانه های اسرائیل سخنی نیست؟
زیر اطلاعیه و خواسته های او را نتانیاهو هم امضا خواهد کرد!
این همان زبان ارکستر مشترک سیاسی «پهلوی ها، مصداقی ها، حمید تقوایی ها، مینا احدی ها، مریم رجوی ها و…» است! که برادر ناتنی و رقیب «محور مقاومتی های رژیم حاکم بر ایران» هستند!
https://www.facebook.com/share/6GNbkDjtG5zsSAkm/