در باره موضع اشتباه اسماعیل بخشی ,علیه اپورتونیسم و تخریب شخصیت 

بدنبال استوری اسماعیل بخشی موجی از برخورد زشت، غیر مسئولانه و فرقه ای علیه وی شروع شده است. این برخوردها و سطح نازل آن توسط کسانی صورت میگیرد که خودشان در سیاست نقش مهمی ندارند و عمدتا فعالان ویرچووال هستند و به نظر میرسد فرصتی برای تسویه حسابهای شخصی یافته اند. 

از نظر من موضع اسماعیل بخشی و توضیحش اشتباه است و یحیی السنوار و حماس و به طریق اولی حزب الله و نصرالله و رئیس شان جمهوری اسلامی هیچ ربطی به مبارزه برحق برای حل مسئله فلسطین ندارند. اینها اجزای متشکله یک جنبش بورژوائی و ارتجاعی به نام اسلام سیاسی هستند که برای قدرت و حکومت خود تلاش میکنند و در دوره سلطه ننگین شان در ایران و غزه و لبنان جنایتهای عظیمی علیه مردم محروم و مخالفین سیاسی مرتکب شده اند. اسماعیل بخشی یک رهبر کارگری است، متخصص سیاست خارجی و سیاست جهانی و تئوریها و جنبش ها نیست. او و دیگر رهبران کارگری مثل هر کس دیگری از جمله فعالین کمونیست و انقلابی اشتباه هم میکنند. تلاش برای زدن وی و صدور فتوای های پوک “باطل شد”، “به لجنزار سقوط کرد” و رفتارهائی از این دست، نه از رادیکالیسم نویافته بلکه از سر دشمنی و بعضا رقابت شخصی است.  

بین اشتباه سیاسی و تاکتیکی تا سقوط و ملحق شدن به کمپ دشمن فاصله زیادی هست. به نظر من موضع اسماعیل بخشی اشتباه است اما او همچنان یک رهبر معتبر کارگری و یک سازمانده موثر است که بیشتر منتقدینش روی هم یکصدم کار وی را تاکنون نتوانسته اند انجام دهند.

شیوه برخورد با رهبران کارگری و عناصر مهم جنبش طبقه کارگر با شیوه برخورد به خرده بورژوای ناراضی و دم دمی مزاج و فلان روشنفکر که آگاهانه سیاستهای دفاع از بخشی از بورژوازی را فرموله میکند تفاوت اساسی وجود دارد. بخشی با اعتصاب و سازماندهی و شورا و دفاع از حقوق برابر انسانها شناخته شده است. بخشی برای این فعالیتها زندانی و شکنجه و از کار اخراج و از نان خوردن محروم شد. محور مقاومتی هوادار جمهوری اسلامی اما از رانت حکومت استفاده میکند تا علیه اسرائیل شعار دهد و پرسوناژ امام حسین و چگوارا را در سیمای السنوار بازسازی کند. اسماعیل بخشی هیچ سنخیتی با جمهوری اسلامی و حماس و امثالهم و همینطور هیچ سنخیتی با ناسیونالیسم و سلطنت و دفاع از بورژوازی نداشته و تاکنون چنین علائمی را بروز نداده است. برخورد غیر مسئولانه با وی تنها نشان لاقیدی سیاسی گوینده اش در قبال جنبش کارگری و رهبران عملی آنست. میتوان نظر اسماعیل بخشی را صمیمانه نقد کرد، هشدار داد، تناقضش را با منافع کارگر و تاریخ و عملکرد خود وی و نظر هم اکنونش گفت. اما تخریب وی به بهانه یک موضعگیری اشتباه و واکنش اولیه اش در قبال نحوه مرگ السنوار موجبی برای این ترور شخصیت نیست. آدمهای زیادی هستند که در مقاطعی اشتباه کردند. یک فرد مسئول از اشتباه اسماعیل بخشی نگران و برای رفع آن تلاش میکند و نه با روشهای اپورتونیستی به تخریب یک چهره کارگری خوشنام بپردازد. 

٢٠ اکتبر ٢٠٢٤

سیاوش دانشور


Google Translate