“نظم نوین” نتانیاهو و سرنگونی جمهوری اسلامی

علی‌رغم کشته‌شدن سران اصلی حماس و حزب‌الله، حملات نظامی مداوم اسرائیل به سراسر غزه ادامه دارد و هر روز از مردم بی‌گناه تلفات سنگینی می‌گیرد. همین امروز ۱۹ اکتبر در حمله‌ای به یک اردوگاه پناهندگان در جبلیه در غزه شمار زیادی از پناهندگان از جمله تمام اعضای یک خانواده که شماری کودک نیز در میان آنها بودند کشته شدند. روز سه‌شنبه بنا به گزارشات در یک روز ۶۱ نفر از جمله ۱۰ عضو یک خانواده در غزه به قتل رسیدند. مردمی که هیچ سرپناهی جز چادر و خرابه‌ها ندارند مدام مورد حملات جنگنده‌های پیشرفته اسرائیلی قرار می‌گیرند و جایی برای فرار ندارند. حتی مناطقی که اسرائیل از قبل به‌عنوان مناطق امن به مردم معرفی می‌کند مورد حمله قرار می‌گیرند. 

  حدود دو میلیون فلسطینی در نوار غزه در واقع محبوس بوده‌اند و از این تعداد گفته می‌شود که بیش از ۴۰۰,۰۰۰ نفر در شمال غزه گرفتار شده‌اند. این مردم با کمبود شدید مواد غذایی، آب و دارو روبه‌رو هستند، اما حملات مداوم اسرائیل دسترسی به کمک‌های بشردوستانه را نیز کاملاً محدود کرده است و نیروهای اسرائیلی ورود کامیون‌های مواد غذایی و دارویی را مدام قطع می‌کنند. 

یک جنایت و نسل‌کشی تمام‌عیار در حال انجام است. اسرائیل همچون یک قداره‌بند و لات بین‌المللی به هیچ هشدار و اعتراض و فشاری تن نمی‌دهد و بی‌رحمانه و قلدرمنشانه و بی‌توجه به معیارهای بین‌المللی به حملات خود به غیرنظامیان فلسطینی که جایی برای پناه‌گرفتن ندارند ادامه می‌دهد.

اما نباید فراموش کرد که این قلدری و توحش دولت نتانیاهو با حمایت و در پناه دولت آمریکا و دولت‌های غربی صورت می‌گیرد که بدون هیچ تأملی به اسرائیل انواع تسلیحات نظامی را ارسال می‌کند. در مقابله با جنایات اسرائیل دولت بایدن نیز کاملاً و آشکارا مسئول است و باید شدیداً محکوم شود. 

بهانه و توجیه حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل برای این جنایات به‌هیچ‌وجه قابل‌قبول نیست. حماس، تروریست و مرتجع و ضدانسانی است و جنایاتش از جانب بسیاری از مردم محکوم شده است. اما کشتار ده‌ها هزار نفر از مردم بی‌گناه و بی‌پناهی که هیچ ربطی به جریانات تروریست اسلامی ندارند، از هیچ تناسب و منطقی برخوردار نیست. بی‌توجهی دولت‌های دنیا در قبال جنایات دولت اسرائیل و بی‌حقوقی و بی‌پناهی مردم فلسطین، دنیا را به لبه دوران توحش نزدیک کرده است که هرکس زور و سلاح بیشتری دارد می‌تواند به‌راحتی از مردم بی‌پناه کشتار کند و هر بلایی را سر بخش ضعیف‌تر مردم بیاورد. ما مردم باید در همه‌جا و به هر شکلی که می‌توانیم نماینده بشریت متمدن باشیم. باید جنایات دولت نتانیاهو و همچنین همراهی و حمایت دولت آمریکا از این توحش را شدیداً محکوم کنیم. این صدا باید آن‌چنان رسا شنیده شود که به نیرویی قدرتمند تبدیل شود و به جنایت‌کاران فشار وارد کند. 

نظم نوین خاورمیانه؟

دولت نتانیاهو در پی آن چیزی است که آن را “نظم نوین خاورمیانه” نامیده است. نظم نوین اصطلاحی است که از جرج جوش به عاریت گرفته شده که در مقطع لشکرکشی به عراق از نظم نوین جهانی نام می‌برد و با شکست مفتضحانه‌ای آن را کنار گذاشت و خود منزوی شد و کنار رفت. اما با تبدیل عراق به صحنه یکه‌تازی و رقابت جریانات تروریست قومی و مذهبی، منطقه را به لجن کشاند و صدها هزار نفر از مردم بی‌گناه را قربانی کرد. تعفن این نظم گند جدید همچنان در همه‌جا احساس و لمس می‌شود و هنوز ثباتی در چشم‌انداز نیست. اکنون نتانیاهو می‌خواهد در بقیه خاورمیانه نیز چنین “نظم نوینی” را به همان شیوه تحمیل کند. تصویر نتانیاهو این است که با کشتار و جنگ و بمب، نیروهای اسلامی را از صحنه بیرون می‌کند و فشار آنها را از روی دولت‌های منطقه بر می‌دارد و بعد به‌راحتی وارد رابطه دوستی و صلح با عربستان و اردن و مصر و برخی دیگر کشورها می‌شود و “صلح ابراهیم” اش را عملی می‌کند. اما در این صلح ابراهیمی خبری از مردم فلسطین و حقوق انسانی و اولیه آنها نیست. به همین دلیل ساده هر تلاشی در این جهت محکوم به شکست کامل است. 

جمهوری اسلامی، اسرائیل، و مردم 

اساس استراتژی نتانیاهو و آمریکا در واقع جمهوری اسلامی است. حکومت اسلامی از جنایات اسرائیل علیه مردم فلسطین بهره برده و ده‌ها گروه نیابتی که در رأس آنها حماس و حزب‌الله هستند را سازمان داده است. این حکومت بسیار بدتر از دولت اسرائیل در ایران دارد از مردم قربانی می‌گیرد و هر روز شماری را اعدام می‌کند و به قتل می‌رساند و مورد نفرت وسیع مردم است. همین روزها ۲۶۰ پناهنده افغانستانی را در دم مرز سلاخی کرد و در درون زندان‌هایش نیز هر روز شماری اعدام می‌شوند و هزار جنایت دیگر را علیه مردم مرتکب می‌شود. 

اسرائیل با زدن رأس گروه‌های اسلامی، قطعاً در تلاش است که در ادامه سراغ جمهوری اسلامی نیز برود. از نظر نظامی اسرائیل بر جمهوری اسلامی برتری آشکار دارد و احتمالاً سیاست آن این است که باتوجه‌به فضای گسترده سرنگونی‌طلبی در ایران، بتواند بدون جنگی گسترده بخشی از سران اصلی این حکومت را نیز یکی‌یکی سربه‌نیست کند و امیدوار است که با چنین ضربه‌ای مردم سرنگونی‌طلب کار حکومت را تمام خواهند کرد و به کمک جریانات سلطنت‌طلب و راست رژیمی طرف‌دار آمریکا و اسرائیل در ایران سرکار خواهد آمد و اوضاع به سمت دیگری خواهد رفت. این سناریو به‌ویژه بخش دوم آن که سرکار کشیدن جریانات راست است، بسیار پوچ و غیرواقعی است و به دلایل متعددی بیش از افتضاح چلبی‌های جورج بوش در عراق محکوم به شکست است. سرنگونی‌طلبی مردم در ایران یک حقیقت آشکار است. سال‌هاست که مردم با خیزش‌ها و مقابله‌های گسترده و رودررو با نیروهای حکومت اسلامی عزم خود را برای به زیر کشیدن حکومت اسلامی نشان داده‌اند و اوج آن در سال ۱۴۰۱ در شروع انقلاب زن، زندگی، آزادی بود که سراسر جامعه علیه حکومت به پا خاست. آن خیزش‌ها هنوز به نتیجه نهایی یعنی سرنگونی حکومت نرسیده است اما توازن قوای اجتماعی را وسیعاً به نفع مردم تغییر داده و تردیدی نباید داشت که در ادامه شاهد سرنگونی جمهوری اسلامی در آینده نه‌چندان دوری خواهیم بود. 

مردم در ایران بر خلاف جمهوری اسلامی نه علیه مردم اسرائیل‌اند و نه خواهان جنگ و بحران با کشورهای دیگر. اما اینکه دولت‌های مرتجع بخواهند از فضای سرنگونی برای اهداف خود استفاده کنند یک خواب‌وخیال پوچ است. اعتراضات بخش‌های مختلف مردم که بخش‌های وسیع کارگران و بازنشستگان و معلمان و پرستاران و دانشجویان و کشاورزان و معلولین و حتی دانش‌آموزان را نیز در بر می‌گیرد، یک واقعیت را آشکارا نشان می‌دهد و تأکید می‌کند و آن اینکه مردم مصمم‌اند خود اوضاع را به دست گیرند و به تصمیم‌گیری از بالای سر خود توسط هیچ‌کس رضایت نمی‌دهند و زیر بار چنین تلاش‌هایی نخواهند رفت. سرنگونی جمهوری اسلامی بی‌شک محتمل است و با رفتن حکومت اسلامی با انقلاب مردم دوران تخاصم و کشاکش‌ها میان دولت‌های ایران و اسرائیل و غرب پایان خواهد یافت. دخالت مذهب و اسلام سیاسی در زندگی مردم و در تعیین سیاست‌ها پایان داده خواهد شد. از نظر ما دولت مردمی در ایران می‌تواند دست دوستی به‌سوی مردم دنیا دراز کند و به تخاصمات و کشاکش‌های مذهبی و قومی و ملی پایان دهد. اما در این سناریو، سناریوهایی نظیر آنچه رضا پهلوی و سلطنت‌طلبان دنبال می‌کنند و سیاست‌هایی چون نظم نوین نتانیاهو و آمریکا جایی ندارد. 

آگاهی گسترده مردم، ده‌ها سال تجربه و تاریخ مبارزاتی در این کشور، مبارزاتی که فراگیر و اجتماعی هستند و تمام مردم را در بر می‌گیرند، وجود تشکل‌های متعدد مردمی و سیاسی و مدنی و حزبی مثل حزب کمونیست کارگری و کارزارها و جنبش‌های مدرن و انسانی و امثال اینها، فضایی ایجاد کرده است که با توطئه‌گری و دامن‌زدن به تعصبات راست و قومی و سلطنت‌طلبی و امثال اینها نمی‌توان در این کشور راه به جایی برد. مردم نشان داده‌اند که به سناریوهای جورج تاونی و راست و از بالا تن نمی‌دهند. نیروهایی که تلاششان این است که جنبش مردم را با سناریوهای نتانیاهو و آمریکایی ادغام کنند باید منتظر ناکامی‌های بسیار آشکارتری باشند. 

به طور خلاصه اوضاع منطقه خاورمیانه با جنگ و کشاکش میان اسرائیل و نیروهای اسلامی به جاهای خطرناکی رسیده است. دو سوی اصلی این کشاکش یکی دولت اسرائیل است که ابتدایی‌ترین حقوق مردم فلسطین را زیر پا گذاشته و جنایات عظیمی را هر روز دارد مرتکب می‌شود، و از سوی دیگر جمهوری اسلامی و جریانات نیابتی آن‌اند که با شعار نابودی اسرائیل بهانه و توجیه به دست فاشیست‌های اسرائیلی می‌دهند. از نظر تاریخی و عملی ما مردم در ایران می‌توانیم با سرنگونی جمهوری اسلامی و برپایی جامعه‌ای انسانی و مدرن و آزاد، درعین‌حال یک‌سوی این کشاکش خونین منطقه‌ای را کنار بزنیم و به کنارزدن سوی دیگر آن یعنی فاشیسم اسرائیلی توسط مردم پیشرو اسرائیل کمک کنیم. 

(منتشر شده در نشریه انترناسیونال شماره ۱۰۹۹

کاظم نیکخواه


Google Translate