راه سوم نه به جنگ،نه به جمهوری اسلامی را نمی توان مصادره به مطلوب کرد!

راه سوم نه به جنگ،نه به جمهوری اسلامی را نمی توان مصادره به مطلوب کرد!

(به بهانه ادعای دفاع رضا پهلوی از راه سوم در گفتگو بافاکس نیوز)

به عنوان یکی از مروجان سرسخت “راه سوم” از سالها پیش (از جمله در مقاله “صدای سوم در دفاع از صلح و دمکراسی، مبانی راهبرد سیاسی کارزار بین المللی علیه میلتاریسم و بنیادگرایی اسلامی” مندرج در اخبار ۲۵ اکتبر ۲۰۰۷) همواره هشدار داده ام که: صدای سوم در پرتوی رد دو راه حل حمله نظامی به ایران و یا حمایت و همسویی با جمهوری اسلامی و تلاش برای مصالحه و تثبیت آن معنا می یابد…. مخالفت با دخالت و حمله نظامی به ایران و سیاست بدیل سازی قدرت های بزرگ به جای دفاع از حق مردم ایران در تعیین سرنوشت خود، می بایست با خواست افزایش حمایت بین المللی از مبارزات دمکراتیک مردم ایران همراه شود. اعمال فشار سیاسی بین المللی برای به عقب راندن رژیم جمهوری اسلامی و در دفاع از حقوق بشر و تلاش برای اعتلای مبارزات دمکراتیک مردم ایران، آن راهی است که میتواند به تقویت صدای سوم در برابر میلیتاریسم و بنیادگرایی یاری رساند”.

به رغم دفاع پاره ای از روشنفکران و کنشگران سیاسی از صدای سوم، تا هنگام انتشار چند صد نفره بیانیه “نه به جنگ، نه به جمهوری اسلامی، گفتمان راه سوم هرگز از این درجه از مقبولیت برخوردار نشده بود. سخنان هنرمندانی متعهدی همچون داریوش علیه جنگ و علیه جمهوری اسلامی، تنها جلوه ای از پژواک این صدای سوم است. پژواک گسترده این صدا به رغم این واقعیت است که این بیانیه و مدافعان راه سوم – در کنار برخی انتقادات سازنده – از همان آغاز مورد حملات زهراگین و سخیف دو صدای دیگر در انکار صدای سوم قرار گرفتند. تلاش بخش بزرگی از سلطنت طلبان و راست افراطی حامی نتانیاهو و مفتخر به آن و همچنین برخی از حامیان خجول و عجول نظام و “محور مقاومت” آن در تخطئه این بیانیه و راه سوم نه تنها نتوانست صدای سوم را به حاشیه براند، بلکه گویی حمایت از راه سوم را به بخشی از حافظه و وجدان جمعی ایرانیان در یکی از بزنگاه های تاریخی بدل ساخت که از تن دادن به دوگانه سازی های کاذب خامنه ای یا نتانیاهو و دفاع از یکی در برابر دیگری سرباز زدند. هم از این رو، مرزهای پشتیبانی از راه سوم، امضاکنندگان بیانیه را پشت سر گذاشت و گروه های هرچه بیشتری با انتشار بیانیه و موضع گیری فردی و جمعی خود، به مدافعان رنگارنگ راه سوم نه به جنگ و نه به جمهوری اسلامی بدل شدند.

روشن است که صدای سوم جریانی یکدست نیست و هر کسی خوانش خود را از آن دارد. با این همه مضحک است اگر کسی ضمن دفاع تلویحی یا عریان از سیاست های جمهوری اسلامی و گروهای نیابتی آن، تنها با خواست آتش بس، مدعی راه سوم شود.

همچنین بهت انگیز است که نزدیک ترین متحدان ایرانی نتانیاهو همچون رضا پهلوی ناگهان مدعی طرفداری از راه سوم شوند! همان طور که نمی توان مدافعان پنهان و اشکار جنایت ۷ اکتبر حماس را به صرف خواست آتش بس طرفدار راه سوم خواند، نمی توان کسانی که در برابر کشتار بیرحمانه مردم غیر نظامی غزه و لبنان توسط اسرائیل سکوت کرده یا تلویحا و آشکارا از آن دفاع می کنند را طرفدار راه سوم خواند. دعوت از قدرت های خارجی برای حمله نظامی به “چشم اختاپوس” یا “کوبیدن سرمار” با ادعای حمایت از راه سوم همخوانی ندارد. نمی توان در کنفرانس تندروترین نمایندگان دست راستی آمریکا و طرفدار نتانیاهو در واشنگتن شرکت کرد و از همراهی و هم پیمانی با آنان سخن گفت و در پی جلب اطمینان خاطر انها برای پیگیری پروژه “رژیم چنج” برآمد و همزمان خود را طرفدار راه سوم خواند! مضحک است از یکسو همکاری تنگاتنگ با نزدیک ترین دستیارانی که علنا آدرس برای حمله نظامی موثر اسرائیل به ایران می دهند همکاری کرد و هم زمان مدعی حمایت از راه سوم شد!

البته که هرگونه عقب نشینی در راستای کاهش تنش نظامی و خظر گسترش جنگ از هر سو که باشد مثبت است و باید به فال نیک گرفت. به ویژه آن که اظهارات اخیر رضا پهلوی نه تنها نشانه شکست مطلق مشی هواداران او در دفاع از نتانیاهو و حمله نظامی به ایران و تخطئه راه سوم است، بلکه این اظهار نظر شکاف در جبهه سلطنت طلبان را بیش از پیش افزایش خواهد داد.

ادعای رضا پهلوی در حمایت از راه سوم چه به دلیل فشار افکار عمومی و ترس از بدنامی و انزوای سیاست حمایت از حمله نظامی اسرائیل به ایران باشد و چه بدلیل ناامیدی و فروپاشیدن توهم سقوط فوری حکومت در پی حمله نظامی اسرائیل به ایران، به هر رو به تضعیف موقعیت مدافعان جنگ افروز هوادار او و سلطنت منجر خواهد شد.

آینده نشان خواهد داد این اظهار نظرات تا چه حد جدی است یا تنها یک عقب نشینی عافیت جویانه از سر بی افقی تلاش برای رژیم چنج از طریق حمله نظامی است که هم ترامپ در سخنان اخیر خود و هم نتانیاهو از آن فاصله گرفته اند. اما به نقد می توان تصریح کرد تلاش بی وقفه برای آلترناتیو سازی در نزد قدرت های بیگانه را اگر تلاش برای تکرار پروژه چلبیسم در ایران ندانیم، دستکم هیچ ربطی به راه سوم ندارد. راهی که گذار از جمهوری اسلامی را – متمایز از تلاش برای اصلاح نظام و یا دل بستن به قدرت های خارجی – در تقویت جامعه مدنی و جنبش های اجتماعی در داخل کشور در مصاف با نظام می داند. با اینهمه برای همه کسانی چو من که جنگ را نعمت نمی دانیم و خواهان آتش بس در کل منطقه هستیم، هر تلاشی برای کاهش تنش ها و جنگ آفروزی به سود مردم ایران و منطقه است!

در گفتگوی کوروش پارسا با مهرداد درویش پور به تفضیل به بررسی معنای راه سوم و نقد ادعای رضا پهلوی در حمایت از آن پرداخته شده است.

.

به نقل از فیس بوک مهرداد درویش پور

https://www.facebook.com/photo/?fbid=9329934533688204&set=a.174393962575686


Google Translate