بیانیهی ششم: تجارب جنبش انقلابی کردستان را به آموزهای برای جنبش انقلابی مردم ایران تبدیل کنیم!
جمعی از سوسیالیستهای کردستان
جنگ و کشتار در خاورمیانه ابعاد تازهای پیدا کرده است. سایهی این جنگ ارتجاعی بر فراز سر مردم ایران نیز سنگینی میکند. موضعگیری صریح و قاطع در مورد جنگ احتمالی جمهوری اسلامی و اسرائیل به وظیفهی فوری نیروهای پیشرو تبدیل شده است. اجازه دهید به تجربهی جنبش انقلابی کردستان در دههی شصت مراجعه کنیم. درحالیکه جنگ ارتجاعی ایران و عراق هشت سال طول کشید، صدها هزار نفر در دو سوی جبهه سلاخی شدند، شهرها و کارخانهها و خانههای مردم ویران شدند و جمهوری اسلامی از این جنگ به عنوان نعمتی برای سرکوب کامل انقلاب ۱۳۵۷ استفاده کرد؛ توجه به موضعگیری سازمانهای سیاسی در آن دوره میتواند آموزنده باشد. اگر توابین حزب توده و اکثریتیها در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفتند و جوانان را برای رفتن به میدانهای مین تشویق میکردند، سازمان ارتجاعی مجاهدین خلق نیز با قرار گرفتن در کنار رژیم بعث عراق، خواب قدرتگیری از طریق حملهی نظامی از محور کرمانشاه را میدید. سرآخر توابین حزب توده و اکثریتیها به همکار جمهوری اسلامی در اعدام رفقای پیشینشان تبدیل شدند و مرتجعین شکست خوردهی مجاهدین بیش از پیش خودشان را در افکار عمومی جامعهی ایران رسوا کردند. در آن دوره کومله-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران به عنوان پرچمدار جنبش انقلابی کردستان با یک موضعگیری روشن و ضد جنگ استقلال جنبش انقلابی را تضمین کرد. مردم کردستان با تجربهی سیاسی بالایی که داشتند و تحت تاثیر افکار سوسیالیستی کومله به نیروی ذخیرهی هیچکدام از طرفین جنگ ارتجاعی تبدیل نشدند. تودههای انقلابی کردستان نه ذرهای به گذار از جمهوری اسلامی در نتیجهی جنگ رژیم بعث توهم داشتند، نه به بازیچهی جنگ به ظاهر میهن پرستانهی جمهوری اسلامی تبدیل شدند. با تبدیل شدن این موضعگیری به آگاهی جمعی تودهها، تا جایی که ممکن بود تلفات جنگی در کردستان به حداقل رسید. آنها اجازه ندادند جمهوری اسلامی کردستان را به قتلگاه جوانان در جنگ ارتجاعی تبدیل کند، به نیروی ذخیرهی رژیم بعث نیز تبدیل نشدند تا بهانهای به دست دشمن بدهند و فجایعی از نوع حملهی شیمیایی به حلبچه بیافریند. بدون تبدیل شدن آگاهی سیاسی کمونیستها به آگاهی جمعی و افکار عمومی مردم کرستان هرگز چنین سیاست درستی نمیتوانست به یک نیروی مادی در بین تودهها تبدیل شود. آگاهی به مجرد آنکه تودهگیر شود به یک نیروی مادی تبدیل خواهد شد. مردم کردستان پیش از جنگ نیز با شعار «جنگ نمیخواهیم، اما تسلیم هم نمیشویم» ضدیت خود را با جنگ در چهارچوب یک جنبش تودهای نشان داده بودند. کومله که همواره با اعتقاد به نیروی تودهها گام برمیدارد و حضور مستقیم کارگران و زحمتکشان در تعیین سرنوشت سیاسی جامعه را سرلوحهی فعالیت خود قرار میدهد ابتکارات ارزندهای در سازمان دادن جنبش ضد جنگ ارئه داد. کوچ تاریخی مردم مریوان در سال ۱۳۵۸ علیه حضور نظامی پاسداران در سطح شهر و پیادهروی حمایتی دیگر شهرهای کردستان به سمت مریوان یکی از این تجارب است. جمهوری اسلامی که در آن دوره لشکرکشی به کردستان را تدارک میدید، مدتی بعد حمله به کردستان را از محور شهر پاوه آغاز کرد. بدون شک ارادهی متحد تودهها در شهرهای مریوان و سقز و سنندج که در جریان کوچ تاریخی نمود پیدا کرد یکی از نگرانیهای رژیم در سازماندهی این حملهی جنایتکارانه بود. حملهای که هرگز به پیروزی کامل نرسید چرا که هم تلفات سنگینی برای رژیم داشت و هم بذر مقاومت در کردستان زنده باقی ماند. تجربهی بعدی، تجربهی اعتصاب بازاریان شهر سنندج علیه کشتار روزمرهی مردم عادی توسط پاسداران مستقر در باشگاه افسران شهر سنندج بود. تاکتیک اعتصاب عمومی که نخستین بار در یک فضای جنگی و علیه کشتن مردم سازمان داده شد بعدها به یک سنت جاافتاده در جنبش انقلابی کردستان تبدیل شد. مردم کردستان بدون هیچگونه توهمی نسبت به قطبهای ارتجاعی درگیر جنگ، تشکلهای تودهای همچون اتحادیهها و جمعیتهای دهقانان، دانشآموزان، زنان، معلمان، صندوق بیکاران، شورای محلات و شهرها و مقاومت مسلحانهی تودهای علیه اشغالگری جمهوری اسلامی را سازمان داده و شرایط ناخواستهی جنگی را مدیریت کردند. مردم متحد و متشکل در شرایط جنگی نیز بهتر توانستند جانشان را حفظ کرده و نان و آب و سرپناهشان را تامین نمایند. یک موضعگیری رادیکال در تندپیچهای تاریخی استقلال جنبش تودهای را تضمین میکند و به تکامل و تقویت جنبش انقلابی یاری میرساند. جنبش انقلابی کردستان با اتخاذ تاکتیکهای رادیکال در دورههای مختلف هم دستاوردهای انقلابی را حفظ کرد هم پتانسیلهایش را برای دورههای بعدی مبارزه ارتقا بخشید. جنبش انقلابی ژینا صحت این ادعا را نشان میدهد.