موضع اولترا راست چپ ها به مارکسیسم و آن را بمثابه آیات قرآن نامیدن

موضع اولترا راست چپ ها به مارکسیسم و 

آن را بمثابه آیات قرآن نامیدن .

نقل قولی از مارکسیسم را در همین صفحه گذاشته بودم که با مخالفت و موضعگیری چپ ها روبرو شد . از همه جالب تر چند کامنتی که نظرات مارکس و لنین را آیات قرآن نامیده بودند .

تغییر شرایط سیاسی و به بن بست رسیدن های گرایش های چپ به آنجا رسیده که این ته مانده های درمانده از مبارزه از فرط یاس و استیصال و نه با استدلال فکری ، مارکسیسم را آیات قرآن مینامند .

                                                           ۰۰۰۰۰

” کسی که فقط مبارزه طبقاتی را قبول داشته باشد هنوز مارکسیست نیست و ممکن است هنوز از چهارچوب تفکر بورژوایی خارج نشده باشد. محدود ساختن مارکسیسم به آموزش مربوط به مبارزه طبقات ، به معنای آن است که از سروته آن زده شود و مورد تحریف قرار گیرد که برای بورژرازی پذیرفتنی باشد . مارکسیست فقط کسی است که قبول نظریه مبارزه طبقاتی را تا قبول نظریه دیکتاتوری پرولتاریا بسط دهد . ” ( لنین، دولت و انقلاب )




Kawe Bozorg

بستگی دارد ما چە برداشت و تعریفی از دیکتاتوری پرولتاریا داریم!

من دوست دارم تعریف و برداشت بهروز شادیمقدم عزیز را بخوانم!

زندە و شاد باشید!

بهروز شادیمقدم

Kawe Bozorg دیکتاتوری پرولتاریا دورۀ لازم وگذار از جامعۀ سرمایه داری به سوی کمونیسم نام گذاری شده است .

با پیشرفت تکنولوژی و هوش مصنوعی، طبقە کارگر تعریف کلاسیک خود را از دست نمیدهد؟

بهروز شادیمقدم

Azad Male طبقات تعریف خود را از دست نداده اند .

Azad Male

بهروز شادیمقدم مثل کلام اللە مجید؟

بهروز شادیمقدم

Azad Male مثل واقعیت .

Azad Male

بهروز شادیمقدم آقای شادیمقدم فکر نمیکنید همین دیدگاە فناتیک شما و دیگران باعث شدە کە کمونیستها بجز انشعاب فرصت هیچ کار دیگری را پیدا نکردەاند؟

مارکس، انگلس و لنین اگر الان زندە بودند، از دست شماها و باورهای تغییر ناپذیر و فناتیکتان سر بە بیابان میزدند.

لنین نە پیغمبر بود و نە کلامش کلام خدا. آنان هم اگر در این عصر زندە بودند، بسیاری از تئوریهای خود را پس میگرفتند و بە جای آنها راهکارهای مبارزاتی متناسب امروزی را توصیە میکردند. 

امروز وظیفە خطیر چپ ها و کمونیست ها سازماندهی و آگاە سازی اقشار مختلف تحت ستم است کە برای احقاق رفاە و آزادی و حرمت انسانی مبارزرە کنند، نە اندازە گیری درصد کمونیستی و مارکسیستی همدیگر.

کارگر، بیکار، بازنشستە، زن، جوان، اقلیتهای قومی و مذهبی و دیگر اقشار جامعە، با تمام باورهای فردیشان همسرنوشتند و نیاز بە سازماندهی دارند. ولی تعصب ۲٤ عیار کمونیستی و مارکسیستی امثال شما، چیزی جز تفرقە، ناامیدی، انشعاب، فرقەگرایی و ناکامی بەبار نیاوردە است. 

بلە، طبقات بە اقتضای زمان تعریفشان تغییر میکنند، البتە اگر از زاویە دینی بە آن ننگریم.

همە چیز بە ساختار اقتصادی هر نظامی بستگی دارد حتی در یک نظامی مارکسیستی و یا کارگری بدون استثنا باید کارکردن سوداور باشد. چە خوب میشد اگر سود کار احاد جامعە بە جیب مردم برمیگشت. اما متاسفانە سیاسیون بە اصطلاح مارکسیست و چپ تاریخا حریصتر از بورژوازی بە عناوین گوناگون طبقە کارگر و احاد جامعە را چاپیدن. و دلیل شکست هم همین بود. بایدبشیوی دیگری شروع کرد. نارضایتی از کاپیتالیسم بە قوت خود باقیست. ما هنوز زیراوار هستیم.

Jamal Sepehrnia

حکومت شوروی نشان داد که اگر دیکتاتوری پرولتاریا به صورت انقلابی پیاده نشود، می تواند به دیکتاتوری فردی و حزبی تبدیل شود. اما نمی دانم چرا استالینیست ها و مائوئیست ها از انقلابی بودن می ترسند، همانطور که یک کمونیست/سوسیالیست باید انقلابی باشد، دیکتاتوری پرولتاریا هم باید دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا باشد. طبق گفته ی خود مارکس دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا را بکار برده است و حتی اگر در نوشته های لنین و یا تروتسکی گفته دیکتاتوری پرولتاریا باید کلمه انقلابی را به این صورت دیکتاتوری [انقلابی] پرولتاریا اضافه کنیم. یعنی این دیکتاتوری اگر به صورت انقلابی پیاده نشود، امکان رفتن بسوی سوسیالیزم ممکن نیست.

Saleh Gaweli

من به آگاهی انسان برای هر تغیر و تحولی و برای حفظ هر نظامی که در خدمت مردم میباشد بیشتر معتقدم . دیکتاتوری کلمه ای مناسب برای یک نظام سیاسی که ادعای انسان و انسانیت را دارد نیست. هیچ نوشته ای و هیچ نقل قولی نباید بمثابه آیات قرآن تلقی شود .

بهروز شادیمقدم

Saleh Gaweli دولت در جامعۀ طبقاتی ابزار حاکمیت است . هر دولتی باشد . دولت کارگری و سوسیالیستی یا حکومت آگاه برای گذر مجبور به اتخاذ سرکوب دشمنانش هست . اگر چه این دولت با حکومت های استبدادی و آزادی کش فرق بسیار دارد . دیکتاتوری یعنی دیکته کردن و اعمال سیاست های دولت .

یاشار آذری

Saleh Gaweli گفته شما صحیح است اما این دلیل نمی شود که روی گفته ای صحیح این بزرگانی که زندگی اشان را وقف این کار کرده اند، تأکید نکرد. زیرا گذشته چراغ راه آینده است.

یاشار آذری

Saleh Gaweli اما در مورد گفته شما که: «دیکتاتوری کلمه ای مناسب برای یک نظام سیاسی که ادعای انسان و انسانیت را دارد نیست.» این نوشته شما چه آگاهانه و چه ناآگاهانه دفاع از نظام سرمایه داریست. اول اینکه از زمانی که دولت ها بوجود آمدند، دیکتاتوری یک طبقه ی اقلیت برعلیه اکثریت جامعه تحمیل شد، و برای اینکه از زیر یوغ این اقلیت بیرون آمد، باید این اقلیت را از طریق انقلاب ساقط نمود و خواست اکثریت را به کرسی نشاند. در این مبارزه انقلابیون از چه باید کرد استفاده می کنند و رفرومیست ها از چه می توان کرد. بر این مبنا رفورمیست ها کلمه دیکتاتوری را بزرگ جلوه می دهند تا از آن اکثریت جامعه نتواند استفاده کند و سرمایه داری بتواند بازگشت نماید و انقلاب را شکست دهد. در حالی که این دیکتاتوری که مارکس می گوید، دیکتاتوری فردی یا حزبی نیست، بلکه دیکتاتوری انقلابی پرولتاریاست و کارش فقط این است که راه بازگشت سرمایه داری را بگیرد و این بدون دیکتاتوری و آن هم به صورت انقلابی باید صورت پذیرد. خود مارکس دیکتاتوری ناپلئون را دیکتاتوری جنایتکارانه می نامد ولی فرقش در این است که دیکتاتوری “انقلابی” اکثریت جامعه بر علیه اقلیت جامعه فرق اساسی دارد با دیکتاتوری فردی و یا حزبی که توسط استالینیزم و مائوئیزم که دیکتاتوری مشتی بوروکرات برعلیه اکثریت جامعه به مورد اجرا گذاشته شده است، نیست. 

اما در مورد اینکه: « هیچ نوشته ای و هیچ نقل قولی نباید بمثابه آیات قرآن تلقی شود» از آنجایی که مارکسیزم علم است و برخلاف نظریات استالینیزم و مائوئیزم. نظرات مارکس را لنین و تروتسکی تکامل داده اند و تراب ثالث هم نظریات آن ها بروز کرده و وظیفه ماست که نظریات انقلابی تراب ثالث را هم بروز کرده و تکامل بدهیم، زیرا در شرایط امروز کافی نیست و نشان دهیم که نظریات مارکس علم است نه ایدئولوژی که مانند استالینیزم و مائوئیزم، مارکسیزم را به دین تازه ای تبدیل کرده اند و آن را به نفع امیال شخصی و تشکیلاتی تبدیل می نمایند و مارکسیزم را با این کارشان به لجن می کشند.

یاشار آذری

Saleh Gaweli 

نابود باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی حاکم بر ایران

مرگ بر ستمگر، چه شاه باشد چه رهبر

برقرار باد جمهوری سوسیالیستی بر پایه ی شوراهای کارگری و مجلس مؤسسان دموکراتیک و انقلابی

تسلیح کارگران و زحمتکشان[جبهه ی متحد کارگری یا اردوی کار] تا برقراری سوسیالیزم در جهان

تسلیح کارگران و زحمتکشان[جبهه ی متحد کارگری یا اردوی کار] تا برقراری سوسیالیزم در جهان

مارکس: بین وجه تولید سرمایه داری و وجه تولید سوسیالیستی دوران گذاری وجود دارد که دولت آن چیزی نمی تواند باشد جز دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا.

در تمام کشورهای جهان دیکتاتوری بورژوایی سرکار است، حتی در سوئد، آلمان، فرانسه و…

https://www.youtube.com/watch?v=md2tIjeArEI

YOUTUBE.COM

تراب ثالث و روبین ماکاریان: ۳۷- مناظره در مورد دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا «گرایش سوسیالیزم انقلابی»

تراب ثالث و روبین ماکاریان: ۳۷- مناظره در مورد دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا «گرایش سوسیالیزم انقلابی»

دیکتاتوری پرولتاریا روی دیگر دیکتاتوری ثروتمندان است زیرا کارگرها بعد از چندی دیکتاتوری فربه می‌شوند

از این گذشته بدلیل پیشرفت تکنولوژی و تبدیل شدن کارگران به ربات‌ها احتمالا مارکسیست‌ها قائل به دیکتاتوری ربات‌ها خواهند شد

Arjang Rahimzade

میتوان بجای کلمه ی دیکتاتوری پرولتاریا، از حاکمیت دموکراتیک کارگران و زحمتکشان استثمار شونده سخن گفت!

که در واقع اعمال حاکمیت علیه استثمارگران و… و دموکراسی برای استثمار شنوندگان است!

Jamal Sepehrnia

Arjang Rahimzade شما می توانید هر طور که دلتان بخواهد سخن بگویید، ولی برای رفتن به سوی سوسیالیزم تنها از این راه ممکن است. با جایگزین کردن یک جمله به جای آن نمی توان مسأله را به این راحتی حل نمود. …………………………………………. بخاطر اینکه اول اینکه دیکتاتوری پرولتاریا نیست بلکه دیکتاتوری انقلابی پرولتاریاست، این هایی که شما نام می برید نه دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا، بلکه دیکتاتوری حزب حاکم در روسیه بود و اولین کاری که کردند، کمونیست کشی بود، کمونیست ها را مانند استالین یا قتل عام کردند و یا مانند چین آنقدر در زندان نگه داشتند تا بمیرند. اول اینکه باید انقلاب، کارگری- سوسیالیستی باشد. زیرا انقلاب کارگری شروع انقلاب سوسیالیستی است، حکومت کارگری چهار وظیفه بیشتر ندارد، اول اینکه رفاه عمومی را زیاد کند، دوم اینکه تا حد امکان فاصله طبقاتی را کم کند، سوم اینکه کنترل بر تولید و توزیع را در هر زمینه ای گسترش دهد و چهارم اینکه مردم را برای انقلاب سوسیالیستی آماده کند، زیرا انقلاب سوسیالیستی یک انقلاب آگاهانه است و باید احاد مردم جامعه به طرف سوسیالیزم بروند، با خواست خودشان، نه با زور. منتها احزاب به اصطلاح کمونیست استالینیزم و مائوئیزم بعد از کشتار و زندانی کردن کمونیست ها، از مارکسیزم دین ساختند و راه بازگشت به سرمایه داری را در پیش گرفتند، به همین خاطر به نفوذ در تشکیلات های انقلابی همت گماشتند و انقلابیون واقعی این سازمان ها را به دولت های سرمایه داری مانند گروه ۵۳ نفر و چگوارا لو دادند و…

جملات ونوشتارهای مارکس وبخصوص لنین آیات قرانی نیستند که نتوان به معنای امروزی آن ، آنرا تفسیر یا تغییر داد .

همه پدیده ها در حال تغییر وتکامل هستند هر چند وقفه ای هم در آن پدید آید

Antibureaucracy Common

Simin Marduk حرف شما «جملات ونوشتارهای مارکس وبخصوص لنین آیات قرانی نیستند که نتوان به معنای امروزی آن ، آنرا تفسیر یا تغییر داد .» درست است، اما به شرطی که به این بهانه به راست زدن نشود، یعنی هر چیزی را که رد می کنید باید چیزی جایگزین آن کنید، اگر این رادیکال تر و انقلابی تر از آن نباشد، و برگشت به عقب باشد، خودش ارتجاعی می شود.

من به دوستانم توصیه می کنم خودشان دربارۀ مسالک، مکاتب و مذاهب به اندازۀ لازم تحقیق و مطالعه کنند… البته هر مکتب و مسلک و مذهبی ممکن است با منافع افرادی انطباق داشته باشد… ولی خوب است پیروی از آنها آگاهانه باشد، نه کورکورانه!

بهروز شادیمقدم


دولت در جامعۀ طبقاتی ابزار حاکمیت است . هر دولتی باشد . دولت کارگری و سوسیالیستی یا حکومت آگاه برای گذر مجبور به اتخاذ سرکوب دشمنانش هست . اگر چه این دولت با حکومت های استبدادی و آزادی کش فرق بسیار دارد . دیکتاتوری یعنی دیکته کردن و اعمال سیاست های دولت .

دولت کارگری و سوسیالیستی که با انقلاب و حکومتش آزادی را برای طبقات ستمدیده به ارمغان آورده برای سرمایه داری و دشمنان طبقاتیش آزادی کش و دولت دیکتاتوری پرولتاریا است . فقط در این صورت است که جامعه و انسانها رهایی مییابند و انسان از ستم رها میشود .

بهروز شادیمقدم 

۱۶.۱۰.۲۰۲۴


Google Translate