رضا پهلوی از هول حلیم توی دیگ افتاد!
زوزه های سرمستی لاشخور ها
هنوز ج. ا. با وجود تضعیف حزب الله و حماس و ضربه های آن ور و این ور به فرماندهانشان همچنان محکم در جایگاه قدرت نشسته و به قتل و چپاول برعلیه ایرانیان در بند و اقشار مختلف آن مشغول است که عده ای لاشخور و عمدتا خارج نشین که قبلاً در جایگاه همین جانیان فعلی به همان جنایات بر علیه مردم ایران مشغول بودند، بوی سرنگونی ج. ا. به مشامشان خورده و طبق معمول به جای ارزش نهادن بر جان و مال و موجودیت و آینده مردمانی که در جغرافیایی و کشوری به نام ایران به زندگی جهنمی خود ادامه میدهند، به حکومت جنایتکار دیگری به رهبری نتانیاهو پناه برده‌اند تا شاید دو باره به مال و منالی برسند. طعمه آنها ولی هنوز زنده است. مجروح است ولی جراحاتش هنوز کشنده نیستند و لاشخورها که به مفتخوری عادت و چون طبیعتاً حیوانات زرنگی هم هستند از دور نظاره گر و به حیوانات درنده دیگر گرا میدهند و توصیه میکنند با حمله به نقاط حیاتی طعمه به ظاهر مجروح، هر چه زودتر کارش را تمام کنند و لاشه را تحویل آنها دهند. در زیر ابتدا دو نقل قول از دو لاشخور سلطنت طلب دو پا تا به سخنان رهبرشان رضا پهلوی و موضوع اصلی این نوشته بپردازم:
سعید قاسمی نژاد از اعضای گروه فاشیستی فرشگرد و از مشاوران رضا پهلوی مناطقی را برای بمباران به کارفرمای اسرائیلی، پیشنهاد کرده است:
“زیرساخت‌های اقتصادی از قبیل تولید نفت و گاز، پالایشگاه‌ها و تأسیسات حمل و نقل، پتروشیمی‌ها، تأسیسات تولید فلزات صنعتی.
مهدی حاجتی دیگر یارِ غار پهلوی این‌را هم رمانتیزه می‌کند و می‌گوید: نیروی نظامی بعد از کشتار صدهزار نفر و جمع کردن اجساد، خسته خواهد شد.
ابتدا برای رفع هر گونه برداشت نادرست باید بگویم که من مخالف جنگ ولی پاسیفیست نیستم و مدافع جنگ مرگ و زندگی مردم ایران برعلیه حکومت اسلامی حاکم بر ایران هستم. حتی در صورت جنگ با اسرائیل مردم ایران نباید فریب ناسیونالیزم ایرانی برای دفاع از میهن را بخورند و با تشدید جنگ و مبارزه آزادیبخش خودشان بر علیه رژیم این حکومت جانی را سرنگون کنند. حکومت ضد زن، ضد کارگر، ضد … باید بدست توانای خود مردم ایران سرنگون شود.
اکنون به سخنان رضا پهلوی بپردازیم. او که معلوم بود از کشته و زخمی و آوارگی میلیونی مردم در غزه و لبنان شوق زده و از دورنمای چنین مصیبتی هم برای ایران بویی برده و بواسطه دانایی محدود، دورنمای سقوط رژیم و باز گشت به ایرانی ویران و نشستن بر تخت سلطنت، صبر و خویشتن‌داری را ازش ربوده بود، خود را به عنوان الترناتیو در خدمت بورس رژیم چینج (تغییر رژیم) قرار داد و گفت روی من حساب باز کنید و از خلأ قدرت بعد از سقوط ج. ا هیچ. ترسی نداشته باشید. (البته به آن اشاره نکرد که چطور شد در اتاق اجاره ای دانشگاه جرج تاون نتوانست ۸ نفر را با هم متحد کند!). سخنرانی چند دقیقه‌ای به زبان انگلیسی و در حقیقت رو به فاتحان احتمالی اسرائیلی و آمریکایی بود و ضمن یادآوری خدمات پدرش و چند رهبر شبیه دیگر منطقه برای صلح (بخوانید نوکری) نام خود را بعنوان الترناتیو به میان آورد. البته چنین اعلام همکاری و همراهی را هم قبلاً در قبال سپاه و جناح‌هایی از خود رژیم در سابقه خود دارند. و مثل اینکه فعلا دیدگاه محدود و عقل ناچیز او را از آنها ناامید کرده است. او حزب باد است و در هر مرحله زمانی به طیفی از جنایتکاران داخلی و خارجی متوسل می‌شود
رضا پهلوی دشمن انقلاب و مردم ایران و عاشق تخت پادشاهی است و برای کسب قدرت حاضر به پا گذشتن بر روی جنازه‌های میلیونی مردم و ویرانی ایران، با فاشیست جنایتکاری مثل نتانیاهو همدست و عملا به آن ها برای حمله به ایران متوسل شود.
این ابراز آمادگی آشکار و عجولانه از طرف او و همراهانش برای مزدوری و کشتار مردم ایران و ویرانی زیر ساخت های اقتصادی، این بار نشانی از بی گدار به آب زدن و از هول حلیم توی دیگ افتادن است. این علاوه بر انزجار میلیونی مردم از این بیانات عمیقاً عجولانه و ناپخته، میتواند حتی در صفوف هوادارانش انعکاسی منفی و دو دستگی ایجاد کند.
در زیر مروری تاریخی:
جنگ ایران و عراق شروع شده بود و بعضی از ایرانیان ناسیونالیست رژیم سرنگون شده پادشاهی که عاشق خاک وطن بودند حاضر بودند در رکاب آقای خمینی به جنگ صدام حسین بروند. یکی از تئوریسین های طیف سلطنت طلب (حال مشروطه خواه و یا نه بجای خود) آقای داریوش همایون بود که در زمان شاه مقام وزارت هم داشت و توانسته بود به موقع جانش را نجات و به خارج پناهنده شود. از مدعیان و عنوان کنندگان این تز بود. البته توده‌ای ها و فدائیان اکثریت هم در خدمت به امام عملا به جبهه‌های جنگ رفتند.
ولی این ناسیونالیست های ایرانی که حاضر بودند برای خاک وطن به جنگ صدام که رهبری یکی از کشورهای جهان سوم ولی در اردوگاه به رهبری آمریکا نبود. بنابراین برایشان آسان بود که در این رابطه پز ایران دوستی ناسیونالیستی خود را نشان دهند. آنها حتی حاضر بودند اگر امام خمینی امر بفرمایند خاک دیگر ملیت های ساکن ایران را هم به توبره بکشند اگر صدایی از آنها برای احقاق حق خورده شده، به صدا در بیاید.
اکنون جنگ دیگری می‌رود که دامن‌گیر رژیم اسلامی شود و هر آن امکان شعله‌ور کشیدن دارد و حتی امکان شکستی سخت و ویرانی ایران دور از انتظار نیست. ولی این بار دشمن رژیم ج. ا. و خاک ایران یک کشور جهان سومی و خارج از اردوگاه غرب و آمریکا نیست بلکه کشوری پیشرفته و حتی به عبارتی خود آمریکا است و ناسیونالیست های شاه پرست ایرانی دیگر نه تنها برای دفاع از خاک میهن حاضر به جنگیدن در رکاب آقای خامنه‌ای نیستند بلکه حاضرند این‌بار در رکاب اسرائیل و آمریکا و حتی سوار بر تانک های آنان تا خود تهران هم پیش‌روی کنند (البته اگر جربزه و شهامت آنرا داشته باشند. چون به مفت خوری و دور گود نشستن و از جای گرم و نرم شعار دادن عادت دارند!). و برایشان هم پشیزی ارزش ندارد که این خاک پر گوهرشان با بمب‌های آنان به قول خودشان مثل غزه شخم زده شود.
این موضعگیری آشکار و ضد انسانی رضا پهلوی میتواند در میان هوادارانش بزرگترین تناقض و دو دستگی را باعث گردد. البته برای ما انسانهای آزادی‌خواه و برابری طلب چنین موضعگیری های ضد مردمی بهیچ وجه غیره مترقبه نیستند و انقلاب زن زندگی آزادی به آن مرحله از نکامل رسیده است که نبرد کنان این دوستان دروغین مردم ایران را افشا کند و باید روزی همگی به این قناعت برسند که فرق چندانی در دشمنی اسلامیست های حاکم بر ایران و ناسیونال فاشیست های ایرانی در اپوزیسیون ، بر علیه مردم آزاده موجود نیست. در ادبیات بکار برده شده و یا لباس شاید ولی هر دو بر توهمات و باورهای ارتجاعی مردم فریب استوارند. و اگر روزی لازم بود و منافعشان ایجاب کرد آن شعار ها را هم کنار خواهند نهاد. مذهبی ها از امام زمانشان و فاشیست های سلطنت طلب از خاک پر گوهرشان. هر دو پشت و روی یک سکه و یا به عبارتی دیگر سر و ته یک کرباس هستند.
مردم انقلابی و برابری طلب منافع و خواسته‌های به حق خود را می‌خواهند و جنگ بدترین و نامساعد ترین مصیبتی است که میتواند در سر راه مبارزان و انقلاب زن زندگی آزادی باشد. ولی حتی اگر جنگی هم صورت بگیرد برای سرنگونی جمهوری اسلامی مبارزه ما همچنان استوار و در عین حال ضد انقلابیون موجود در صفوف اپوزیسیون را هم قاطعانه رسوا خواهیم کرد.
–
حمید رحمانپور
۰۹.۱۰.۲۰۲۴
