اتحاد عقل و احساس با جنبش انقلابی مهسا بر علیه جنگ و قحطی

اتحاد عقل و احساس با جنبش انقلابی مهسا بر علیه جنگ و قحطی
در کشورهای ثروتمند، سرمایه داران مردم فقیر خودشان را غارت می کنند.‌ عقلکور سرمایه داران بی احساس با احساسکور ایدئولوژی (مذهبی، ناسیونالیستی، قومی و چپی) مردم فقیر و کم عقل در جنگ هستند. سرمایه داران برای اینکه کمی از جنگهای داخلی کشورهای خود بکاهند. جنگهای خودشان را می آورند در کشورهای فقیری مثل ایران و با غارت مردم ایران سعی می کنند که مشکلات داخلی در کشورهای خودشان را بیشتر حل کنند و تا حدودی از جنگها و بحران داخلی خودشان می کاهند.
 مردم ایران هم در این ۴۵ سال اولا با احساسکور مذهبی افراطی و آخوندیسم بی عقل می جنگند تا کمتر غارت شوند و بتوانند خودشان را از زیر سلطه آنها بیرون بکشند. دوم در این جنگها مردم باید با احساسکور ایدئولوژی ها، بخصوص مذهبی که ذهن، روح و جسم خود این مردم را اشغال کرده و مثل خوره ذهن و روح مردم را می خورند بجنگند تا ذهن و روح و جسم خود مردم از این لجنهای مذهبی پاک شوند. سوم مردم با عقلکور اربابان خارجی بی احساس می جنگند که این اربابان با تمام دشمنیشان با جمهوری اسلامی با این رژیم‌ همدست شده و در جنگهای خودشان با همدیگر مردم ایران‌را جانی و مالی قربانی کرده اند.  چهارم مردم با خرابی های اجتماع و محیط زیست می جنگند. این محیط ها در این چند سده و چند دهه، بخصوص در حکومت آخوندی توسط خود مردم نا آگاه و یا عوامل چمهوری اسلامی و اربابانش خراب و ویران شده اند.
این اواخر جمهوری اسلامی بی عقل با اربابان عقلکور بی احساس خارجی به توافق رسیده که جنگهای خودشان بر علیه هم را کمتر و هوای هم را داشته و بیشتر به مردم ایران فشار آورند که تا اجازه ندهند خودشان در جنگ با مردم فقیر ایران شکست بخورند و مردم قیام و انقلاب کنند.
بگو مگوی احساسکور با ذهن و روح مردم:
 اما با تمام ویرانی اقتصادی، اجتماعی و سیاستی جامعه ایران و با تمام تلفات جانی و مالی زیاد در این ۴۵ سال مردم آگاه تر و شناختها و تجارب تلخ زیادی پیدا کرده اند. در کوره آهنگری روزگار آبدیده تر شده و می شوند. در این جنگها مردم با کمک شناختها و تجارب تلخ زمان شاه و زمان آخوندیسم و با تکیه بر علم امروزی توانستند ذهن و روح خودشان را از زیر سلطه نظام مذهبی افراطی آخوندیسم بیرون بکشند. مردم بر احساسکور مذهبی که یک سرش در ذهن و روح خود مردم و سر دیگرش در ذهن و روح آخوندها است پیروز شده اند. مردم احساسکور مذهبی و ایدئولوژی های افراطی حاکم بر ذهن و روح خودشان را به عقب راندند و عقل زندانی در صندوقچه ذهن و روح خود را بیرون کشیدند. از احساسکور در ذهن و روح خود پرسیدند که چرا عقل ما را زندانی کرده بودی ؟
احساسکور در ذهن و روح مردم در جواب می گوید ؛ اولا من دیگر احساسکور نیستم، چون شما مردم با احساسکور مذهبی آخوندیسم جنگیدید و مرا از زیر سلطه آنها بیرون کشیدید و از افراط من در ذهن و روح خود کاستید. دوم شما مردم فراموش کرده اید که چند سده و چند دهه از روی نادانی و توهم خود من احساس و عقل خودتان را گرفتار افکار پوسیده مذهبی کرده و ما دو تا و همچنین ذهن و روح خودتان را زیر سلطه مذهب افراطی آورده بودید. در چنین حالتهایی من احساس یاور عقلی درستی نداشتم که در برخورد با رخدادها و اتفاقات اجتماعی و محیط زیست بتوانم تصمیم درستی بگیرم. من بیشتر ضعیف و بیشتر زیر سلطه احساسکور مذهب لجن افراطی و آخوندیسم گرفتار شدم، در نتیجه به مرور من دروغگو، متوهم، توجیه گرا و به احساسکور تبدیل و از روی اجبار از احساسکور مذهبی غالب بر جامعه پیروی می کردم. به همین نسبت عقل شما مردم هم ناقص و ما دو تا نتوانستیم در برخورد با واقعیات شوم اجتماعی و محیط زیست، بخصوص جفنگیات مذهبی با هم کنار بیاییم. من احساسکور در ذهن و روح شما مردم به فرمان احساسکور مذهبی افراطی عقل ضعیف شما را در صندوقچه ذهن و روح شما زندانی و بر آن مهر و موم مذهبی زدم. هر کس از شما که سراغ عقل را می گرفت من احساسکور شما به فرمان احساسکور مذهبی او را کافر و ضد دین قلمداد و به دستان خود شما مردم مسخ مذهب شده او را می کشتیم تا عقل و عقلگرایی تقویت نشود، پس مقصر اصلی در درجه اول مذهب افراطی و در درجه دوم خود شما مردم هستید که هزاران سال زیر بار مذهب افراطی رفتید. سوم الآن که شما خودتان را از زیر بار مذهب افراطی و احساسکور مذهبی آخوندیسم بیرون کشیده اید من هم از زیر سلطه احساسکور مذهبی بیرون کشیده شده و از افراط و تفریط من نیز کاسته و دیگر احساسکور نیستم. عقل شما هم از صندوق ذهنی و روحی مهر و موم مذهبی نجات پیدا و ما با هم در ذهن و روح شما با هم آشتی کردیم.
عقل و احساس همدیگر را در آغوش کشیدند و به مردم گفتند که ما با خودمان مشکل چندانی نداریم. اما ما دو تا باید با هم‌ در برخورد با واقعیات اجتماعی و محیط زیست خراب ایران و در برخورد با آخوندیسم طوری برخورد کنیم که دوباره دچار اشتباهات گذشته، بخصوص نوع مذهبی نشویم. به همین خاطر تجربیات و شناختهای تلخ شما مردم از زمان شاه و این ۴۵ سال رژیم مذهبی آخوندیسم با تمام تلخ بودنشان راه گشا و می توانند به ما خیلی کمک بکنند.
درد دل و راهنمایی های شناختها و تجارب تلخ با مردم:
شناختها و تجارب تلخ در ذهن و روح مردم هم لبخندی زدند و گفتند که عقل و احساس شما مردم درست می گویند. شما مردم ما را هم خراب و تا به حال از دست شما مردم خیلی ناراحت و عصبانی و بیمار شده بودیم و ذهن و روح شما مردم را می خوریم. اما پس از چند سده و چند دهه، بخصوص در زمان جمهوری اسلامی شما مردم کم کم پی به اشتباهات خود بردید. دشمن واقعی خودتان مذهب افراطی و آخوندیسم را شناختید، به آنها پشت کرده و با آنها می جنگید. نه فقط عقل و احساس شما از زیر سلطه آنها بیرون آمده اند، بلکه با کمک عقل و احساس خودتان و علم امروزی، ما تجارب و شناختهای تلخ را نیز تا حدودی اصلاح کردید. ما هم مثل عقل و احساس از شما راضی تر هستیم، پس بنابراین تا دیر نشده شما مردم با کمک عقل، احساس و علم هر کاری را که می خواهید  بکنید اول با ما تجارب و شناختهای تلخ خودتان مقایسه کنید تا آن بلاهایی که سر ما آوردید سر تجارب و شناختهای بعدی شما نیاید، در نتیجه اگر از عقل و احساس و علم در برخورد با اجتماع و محیط زیست درست تر استفاده کنید این محیط ها که سالم تر می شوند روی عقل و احساس و روی ما تجارب و شناختهای قدیمی و جدید شما تاثیرات درست تر و پر محتوا تر می گذارند. به همین نسبت ما اصلاح تر شده و ذهن، روح و جسم شما را درست تر کنترل و تنظیم و با واقعیات اجتماعی و محیط زیست بیشتر هماهنگ می کنیم.
ما تجارب و شناختهای تلخ اصلاح شده در ذهن و روح شما به شما مردم هشدار جدی می دهیم. الآن جمهوری اسلامی و اربابانش سعی می کنند که جنگی را به مردم ایران و منطقه خاورمیانه تحمیل کنند. اگر جنگ منطقه گسترده تر و به ایران هم‌ نیز کشیده شود. هدف جنگ افروزان آخوندی و نتانیاهو و دار و دسته افراطی او و اربابانشان نابودی مردم ایران و تجزیه ایران و نابودی منطقه خاور میانه است. تا دیر نشده شما مردم برای جلوگیری از بی نانی، بی آبی، بی کاری، بی خانمانی، قحطی و جلوگیری از جنگ تمام عیار اعتصابات و تظاهرات سراسری راه بیندازید که می توانید آنها را به مبارزه حجاب اجباری و مبارزات در زندانها هم گره بزنید تا قبل از هر جنگی به قیام سراسری مردمی تبدیل شوند. اگر هم کشورهای دیگر منطقه قیام و یا حمایت کردند چه بهتر.
بستر رهبری برای انقلاب مردمی کم کم فراهم می شود:
در این نبرد های چندین دهه ما تجارب و شناختهای تلخ در سخت ترین شرایط تعادل و نقش رهبری خود را بر ذهن و روح شما مردم و ذهن و روح کاوه آهنگران ( یک در صدی های مردمی) حفظ کرده ایم. از طرفی دیگر ما در شرایط سخت ساخته شده ایم و در شرایط سخت مردم دلاور و کاوه آهنگران یک درصدی را یاری داده و می دهیم تا شما مردم در سطح های مختلف واقعیات را بهتر فهمیده و با آنها درست تر برخورد کنید. کسی از شما مردم نیست که ما را نشناسد و ما با او درد دل و رای زنی نکرده باشیم. ما تجارب و شناختهای تلخ در این چند سده و بخصوص در زمان جمهوری اسلامی با همه مردم، حتی با قشر خاکستری بگو مگو داشته ایم. ما فضای بحرانی ذهنی و روحی و فضای بحرانی اجتماعی، محیط زیست و جو مخرب مذهبی را برای آنها بیشتر باز کرده ایم تا آنها واقعیات را از نزدیک و عمقی تر لمس کرده و ببینند. آنها بطور نسبی از توهم و سردرگمی چند سده بیرون آمده اند و از مذهب افراطی بریده اند. اما دهه های آخری که دی ماه ۹۶، آبان ۹۸ و جنبش انقلابی مهسا از توی آن بیرون آمد با تمام سختی ها و تلفاتش ملموس تر و مردم دشمن واقعی خودشان، یعنی مذهب افراطی و آخوندها را شناختند ، پس بنابراین همه مردم و ما شناختها و تجارب تلخ همدیگر را کم و بیش رشد داده و با هم هماهنگ و آمادگی زیرین را به دست آورده ایم.
۱- در موقعیت خراب جنگی و قحطی فعلی برای شروع انقلاب مردم آمادگی دارند و  یک درصدی های مردمی( کاوه آهنگران) در جنبش انقلابی مهسا بیشتر آمادگی دارند. ۲- با قیام مردم و شروع انقلاب، بستر رهبری قیام مردمی فراهم و ما شناختها و تجارب تلخ در ذهن و روح شما مردم در هر سطحی فعال تر شده و ذهن و روح شما مردم و شما یک درصدی ها را رهبری می کنیم. ۳- به شما مردم انرژی می بخشیم و به طرز فکر و چگونگی حرکتهای شما یک درصدی ها و شما مردم مسیر می دهیم. ۴- شما مردم بطور نسبی آگاهی به بستر رهبری دارید و آن را از جان و دل می فهمید، پس بنابراین به شما مردم، بخصوص به شما یک درصدی ها در حرکت و شورش نقش رهبریت و تقسیم کار می دهیم. ۵- ما شناختها و تجارب تلخ بستر رهبری در زمانها و موقعیتهای مختلف زنگ خطر را به صدا در می آوریم، چون هر گونه اشتباهی می تواند منجر به انحراف و برگشت انقلاب به طرف عقب شود. ۶- رژیم نمی تواند به راحتی با افراد نفوزی در صفوف شما مردم رخنه کند، چون الف) ما تجارب و شناختهای تلخ با شما مردم و با شما یک درصدی ها هماهنگ و یار و یاور هم هستیم. ب) گرایش های جنبشی و شورشی در ذهن و روح شما مردم و شما کاوه آهنگران را ما تجارب و شناختهای تلخ تنظیم و به تعادل نسبی می رسانیم. پ) این دو گرایش شورشی و جنبشی متعادل ذهن و روح  شما مردم را تنظیم و در کف خیابان و در تظاهرات اولا شما مردم را جنبشی بار می آورند که شما مردم با هم‌ متحد و هوای هم را داشته باشید و همدیگر را بهتر بفهمید. دوما این دو گرایش جنبشی و شورشی ذهن و روح شما را بر علیه رژیم آخوندی آتش به اختیار حساب شده شورشی بار می آورند تا سرنگونی رژیم آخوندی، البته باید خیلی مواظب بود. بسیاری از شناختها و تجارب جدید که در شرایط و زمانهای مختلف به دست می آیند می توانند درست و سازه و یا غلط و مخرب باشند.
نقش جنبش انقلابی مهسا در حرکت مردم به طرف انقلاب:
مشکلات بی نانی، بی آبی، بیکاری،‌ بی خانمانی، تورم، بی پولی، بی قانونی و بی دولتی بیداد می کنند. دوم اقتصاد، اجتماع و سیاست زمین خورده و حکومت و دولتی که بشود روی آنها حساب کرد وجود خارجی ندارد. سوم جمهوری اسلامی و اربابانش، بخصوص نتانیاهو و دار و دسته افراطیش درمانده و می خواهد جنگ تمام عیاری را تا مرز ویرانی، تجزیه ایران و منطقه و میلیونها نفر کشته و آواره را به ما ایرانی ها و منطقه خاورمیانه تحمیل کنند.
ما تجارب و شناختهای تلخ  شما مردم در چنین شرایط سخت و بحرانی رشدیابنده زاده شدیم و ریشه چند سده و چند دهه داریم و در عمق ذهن و روح شما مردم ریشه دوانده ایم. با شما مردم خاکستری و غیر خاکستری همه جوره حرف زده و در دل کرده ایم. شما مردم در زمان شاه و در زمان آخوندیسم  ما تجارب و شناختها را خراب کردید و دیدید که چگونه ما ذهن و روح شما را می خوریم. شما تا حدودی ذهن و روح خودتان و ما را در شورشهای دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ اصلاح کردید، پس همدیگر را بهتر می شناسیم. شما می دانید که ما در ذهن و روح شما چه کرده و به شما چه گفته و می گوییم. حرف ما با شما یکی است. ما از هم جدا نیستیم. آنچه ما را تا به حال از هم جدا کرده یکی حجابهای مخرب، بخصوص مذهبی هستند. دوم نداشتن  تشخیص درست شما مردم از حجابهای خوب و بد. ما باید حجابها را شناخته و حجابهای بد را کنار بگذاریم تا با هم‌ بیشتر آشتی کنیم. حافظ بزرگ می فرمایند؛ 《تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز》
شما مردم صدای ما تجارب و شناختهای تلخ را از دهان حافظ بزرگ شنیدید و مبارزه با حجاب اجباری را گسترده تر کردید و سر از جنبش انقلابی مهسا در آوردید. در جنبش انقلابی مهسا ما شناختها و تجارب تلخ با ذهن و روح شما مردم بیشتر آشتی کرده و با هم بحران‌های برشمرده بالا را بیشتر لمس کرده و با آنها بیشتر  جنگیده ایم. ما شناختها و تجارت تلخ خودمان را در این بحرانها و جنگها آبدیده تر کرده و هم ذهن و روح شما مردم را با این ویرانی ها آشنا و آبدیده کردیم.
همانطور که در بالا گفته شد ما شناختها و تجارب تلخ بیشتر اصلاح و گرایشهای شورشی و جنبشی در ذهن و روح انقلابیون جنبش انقلابی مهسا را بهتر تنظیم کرده و می کنیم تا در این شرایط بحرانی و جنگی که سگ صاحبش را نمی شناسد جنبش انقلابی مهسا بداند در این شرایط بحرانی چه می خواهد و چه باید بکند. کجاها باید جنبشی و کجاها باید شورشی برخورد بکند تا از کنش ها و واکنش ها در مسیر انقلاب نتیجه درست تری بگیرد.
در جنبش انقلابی مهسا با تمام فراز و نشیبش بستر رهبری انقلاب، موجود و عمق پیدا کرده است. بستر رهبری به این معنی است که هر کسی از افراد متناسب با ظرفیت و توانایی های فکری و عملی خود از ما تجارب و شناختها پیروی می کند سهی از رهبری جنبش را می گیرد. آنهایی که ظرفیت یادگیری و توانایی انجام کارهای بیشتر و دقیق تری دارند بیشتر در بستر رهبری شریک می شوند.
افراد با هم این رهبری را جلو برده و بستر آن را گسترده تر و قوی تر می کنند تا انقلاب مردمی شکل بگیرد و به ثمر برسد. چگونگی رشد بستر رهبری و حرکت آن را باید در رشد ذهنی و روحی مردم، در چگونگی حرکت و قیام مردم و در نتایج به دست آمده از قیام مردمی در هر زمان جستجو کرد.
تا دیر نشده شما مردم ایران قبل از هر جنگی باید قیام کنید. بستر رهبری جنبش انقلابی مهسا موجود و در این بستر رهبری ما تجارب و شناختهای تلخ با کمک علم به یاری عقل و احساس شما مردم و شما یک درصدی های مردمی می شتابیم تا با هم بتوانیم ذهن و روح شما مردم را تنظیم کنیم، تا گرایش های شورشی و جنبشی در ذهن و روح شما متعادل کنیم. با تعادل نسبی این دو شما مردم در تظاهرات و اعتصابات با هم متحد و با هم جنبشی برخورد و هوای هم را همه جانبه دارید. اما با دشمن آخوندی ضد بشریت حساب شده شورشی برخورد می کنید. اگر لازم شد باید دست به اسلحه ببرید، البته اگر تظاهرات سراسری و بالای ده و یا صد هزار و یا بیشتر شد رژیم نمی تواند دست به اسلحه ببرد، چون اولا خودآگاهی مردم در این شورش همگانی و انقلاب ناشی از آن با انقلاب ۵۷ فرق دارد. دوم این شورش از شورشهای قبلی ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸ از نظر کمی و از کیفی قوی تر و فرقهای اساسی دارد، چون بی آبی، بی نانی، بی کاری، بی پولی و جنگ و قحطی در خانه مردم را می زنند. با چنین شرایط بحرانی
جنبش انقلابی مهسا و بستر رهبری آن رشدیابنده تر، تکمیل تر و با واقعیات و علم هماهنگ تر و با ذهن و روح مردم همخوان تر و برای سرنگونی جمهوری اسلامی و بعد از سرنگونی حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
پس بستر قیام آماده و فقط مانده که یک درصدی های مردمی که از نظر ذهنی، روحی، عقلی، احساسی و جسمی آماده تر هستند قبل از هر جنگی قیام مردمی را کلید بزنند، البته منظور از یک درصدی ها فقط دختران و پسران۱۴، ۱۵، ۱۸، ۲۰، ۲۵ و ۳۰‌ ساله نیستند باید تمام یک در صدی ها در سنین مختلف وارد  تظاهرات، اعتراضات و اعتصابات شده و قیام مردمی را کلید بزنند. راه دیگری برای نجات و جلوگیری از جنگ، قحطی و آوارگی وجود ندارد.
موفق و مؤید باشید! پاینده و جاویدان ایران عزیز ما!
ـ
اکبر دهقانی ناژوانی

Google Translate