نامه سرگشاده به حزب رنجبران ایران

نامه سرگشاده به حزب رنجبران ایران

نمی دانم نوشتن این نامه فایده‌ای دارد یا خیر، چون مدتهاست حزب رنجبران خودش را در یک پیله حبس کرده و بدون توجه به انتقادات، حتی بدون توجه به واقعیت، به راهی اشتباه می رود که قبلا از سوی خود حزب مورد انتقاد قرار گرفته و تجربه هم اشتباه بودن آن را اثبات کرده.

حزب حدود پنجاه سال پس از در پیش گرفته شدن راه سرمایه داری در چین، پس از تحلیل عالی رفیق پرویز واعظ زاده از تغییر ماهیت حکومت چین، همچنین چهل سال پس از کنگره دوم حزب که از اشتباهات انتقاد کرده بود، روی به حمایت از حکومت سرمایه داری و امپریالیست چین آورده.

محسن رضوانی (که عامل اصلی اشتباهات قدیمی سازمان انقلابی و حزب رنجبران بوده) تا آنجا پیش رفته که در نشریه رنجبر شماره ۲۳۰ می نویسد حزب رنجبران «امروز نمی تواند به پیام حزب کمونیست چین به جهانیان که در راه پیروزی سوسیالیسم در چین گام برمی دارند بی تفاوت باشد … حزب کمونیست چین امروز جهانی را نوید می دهد که سوسیالیسم در آن حرف اول را می زند و دشمنان آن در راس آنها امپریالیسم آمریکا با تمام قدرت تا حد محاصره نظامی چین در تلاش است از پیروزی چین جلوگیری کند. از دو سال پیش کمیته مرکزی حزب رنجبران ایران تصمیم گرفت با همکاری با دیگر گرایش‌های سوسیالیستی به کار تحقیق و بررسی درباره سوسیالیسم چینی بپردازد.»

البته معلوم نیست «گرایش‌های سوسیالیستی» که گویا قرار بوده با آنها همکاری شود کدامند و این تحقیق چطور انجام شده، اما وقتی می بینیم نتیجه آن این است که برای مثال فردی با نام مستعار «وفا جاسمی» در همان شماره رنجبر می نویسد حکومت چین «پرچم صلح و آشتی و زندگی مشترکی را برداشته است.» واضح است که موضع محسن رضوانی در حزب رنجبران پذیرفته شده و متأسفانه حزب بار دیگر به همان اپورتونیسم راستی که زمانی آن را طرد کرده بود بازگشته.

فرصت طلبی راست چنان اذهان اعضای حزب را آلوده کرده که محسن رضوانی به خود اجازه می دهد در نشریه رنجبر شماره ۲۳۱ بنویسد «چگونه است که پس از صد سال امروز حزب کمونیست چین با نزدیک نود میلیون عضو توانسته مردمانش را در نبردهای سخت پی در پی علیه مرتجعان داخلی و اشغالگران خارجی به پیروزی راهنمایی کند و چینی با جمعیتی میلیاردی، یکنفر دیگر در زیر خط فقر زندگی نکند؟»

تنها چیزی که می توان در پاسخ گفت این است که چطور یک حزب می تواند اینطور خودش را فریب دهد و چشم بر واقعیت ببندد؟ آیا حزبی با چنین نظراتی می تواند خود را قسمتی از جنبش آزادیخواهانه ایران بداند یا اینکه با حمایت از امپریالیسم چینی در جبهه امپریالیسم، ارتجاع، استبداد و استثمار ایستاده؟

چیزی که رضوانی در ادامه همان مقاله از زبان یک چینی می گوید، برخلاف آنچه مد نظرش است، خط بطلانی بر کل نظراتش می کشد. آن چینی عضو حزب «کمونیست» معتقد بوده که علیرغم هر انحرافی، نباید علیه حزب قیام کرد و از آن جدا شد و رضوانی بدین خاطر او را تحسین و خواننده را به چنین طرز تفکری دعوت می کند. دیگر صریح تر از این هم می شد اعتراف کرد که رضوانی از قیام کمونیست‌ها علیه رهبری فرصت طلب حزب توده و جدایی از آن، که به ایجاد سازمان انقلابی حزب توده و بعدها حزب رنجبران انجامید، پشیمان است؟

شصت سال پیش، کمونیست‌های ایرانی با مشاهده سیاست‌های ضد پرولتاری و ضد دمکراتیک رهبری حزب توده که پیرو رویزیونیسم خروشچفی شده بود از آن جدا شدند، همانطور که لنین و انترناسیونالیست‌ها پس از مشاهده تبدیل شدن اکثریت رهبران احزاب بین الملل دوم به نوکران بورژوازی امپریالیست از آنها جدا شده بودند.

حالا رضوانی آمده و می گوید: نباید قیام کرد! نباید جدا شد! مهم نیست که فساد بورژوایی تا چه حد یک حزب را آلوده کرده! این است راه رسیدن به وحدت کمونیستی!

جای تعجب ندارد که مواضع کنونی رضوانی با مواضع همان حزب توده که شصت سال پیش از آن جدا شده بود یکسان می شود.

حزب رنجبران ایران در کنگره‌های دوم و سوم خود با انتقاد از خط مشی پیشنهادی رضوانی، از اشتباهات گذشته انتقاد و سیاست خود را اصلاح کرده بود. اما همان فرصت طلبی راست به سردمداری بانی اصلی اش بار دیگر به صورت خزنده به حزب بازگشته و متأسفانه مقاومتی در برابر آن مشاهده نمی شود.

از آنجا که از نزدیک در ارتباط با اعضای حزب نیستم نمی توانم بگویم چرا اینطور شده. ممکن است رضوانی از مرگ رفیق علی صادقی (ک. ابراهیم) که حزب را در مسیر صحیح هدایت کرده بود سوء استفاده کرده باشد و بدون برگزاری کنگره، بدون به بحث گذاشتن تغییرات مورد نظرش، بار دیگر با توطئه و فریب نظراتش را تحمیل کرده باشد؛ همانطور که زمانی با سانسور نظرات تشکیلات داخل کشور و در صدر آن رفیق پرویز واعظ زاده چنین کرده بود. البته حتی در این صورت نیز سکوت، بی تفاوتی یا حتی همراهی سایر اعضای حزب قابل توجیه نیست.

فکر نمی کنم این توقع بی جایی از اعضای حزب رنجبران باشد که قبل از چنین تغییر مسیری به سوی حمایت از امپریالیسم چین، خواهان برگزاری یک کنگره و شفاف شدن نظرات باشند. اگر هم که آنها با چنین سیاستی موافقند، دیگر لزومی ندارد خود را کمونیست و ادامه دهنده راه سازمان انقلابی یا حزب رنجبران بدانند. آنها می توانند خیلی ساده به محافل بورژوایی طرفدار چنین سیاست بپیوندند.

جواد راستی پور

۱۶ مهر ۱۴۰۳


Google Translate