سایه سیاه «شرایط جنگی» بار دیگر فضای ایران را پوشانده است!

بررسی تفصیلی دلایل و زمینه هایی که به رویارویی های کنونی و شرایط جنگی موجود انجامیده، نیازمند مجالی جداگانه است. آنچه اما در کمتر از بیست و چهار ساعت بعد از موج حمله سنگین موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل، با اطلاعیه های منتشره از سوی سپاه و ارتش و تهدید به پاسخ شدیدتر و کوبنده تر در صورت واکنش انتقام جویانه اسرائیل به این حملات و تهدیدات نتان یاهو و آمریکا مبنی بر پاسخ سخت به این حمله موشکی، هم اکنون به شکل قطعی جریان دارد شرایط جنگی است. تمدید منع پرواز هواپیماها بر فراز آسمان ایران، صف طولانی مردم در برابر پمب بنزین ها خاصه در مناطقی مثل تهران که در تبلیغات جنگی نیابتی های آمریکا و اسرائیل باید برای درس عبرت دادن به جمهوری اسلامی ویران شود، تهدید به مجازات هر گونه حمایت از اسرائیل در شبکه های مجازی از سوی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی، از لایه های آشکار این شرایط است. اضطراب و دلهره روانی از وقوع حملات نظامی انتقام جویانه اسرائیل با حمایت آمریکا در میان مردمی که فقط قربانی جنگ و جنگ طلبان و عربده های انتقام جویی و سرمستی بوی خون دو طرف ارتجاعی منازعه هستند، لایه پنهان تر شرایط حاضر و وضعیت بسیار دشواری است که اکثریت بزرگ مردم ایران ناخواسته گرفتار آن شده اند.

شرایط جنگی اگر با خوشبینی مفرط و – هنوز البته بی ریشه در واقعیت موجود-  گمان کنیم که به درگیری تمام عیار تبدیل نمی شود و یا بر این ارزیابی باشیم که با دوره ای از حملات نظامی انتقام جویانه متقابل میان جمهوری اسلامی و متحدانش از یک سو و اسرائیل و متحدانش از سوی دیگر با هدف کوبیدن زیرساخت های هم  روبرو خواهیم شد، دست کم در کوتاه مدت و در افق بلافصل با پیامدهای منفی روبروست.

تلاش برای انسداد بیشتر فضای سیاسی به بهانه شرایط جنگی، گسترش سرکوب فعالان مدنی، سیاسی و کارگری به بهانه همدستی با «دشمن صهیونیستی»، تحمیل شکاف و صف آرایی جدید میان حامیان موشک پرانی و انتقام کشی و مخالفان آن و بستن صدا و واداشتن معترضان و منتقدان و صلح خواهان به خودسانسوری  بخشی از این پیامدهاست. بر این پیامدها فشار مضاعف روانی بر اکثریت مردم از زندگی مخاطره آمیز در زیر شرایط جنگی و تشدید بی سابقه این عوارض در صورت ویرانی زیرساخت های کشور در شرایط حمله متقابل اسرائیل را باید افزود.

کشوری که هم اکنون با فروپاشی سیستم برق، ناترازی گاز، مشکل خشکسالی و کمبود آب و فقر شدید مردم روبروست و حتی پناهگاهی برای حفاظت از جان مردم در حمله هوایی ندارد، در صورت حملات هوایی انتقام جویانه رژیم نتان یاهو، مردم را قطعا دچار وضعیت بمراتب وخیم تر و جهنمی تر می کند. همین پیامدهای قطع برق در تابستان امثال بر زندگی مردم یک نمونه بسیار کوچک و ساده از وضعی است که در صورت عملی شدن حملات انتقام جویانه متناوب و ضربه زدن به زیرساخت های انرژی و ارتباطات کشور در ابعادی بسیار بزرگ تر و غیرقابل قیاس با آن پدید می آورد. این در حالی است که صاحبان قدرت در پناهگاههای امن دور از دسترس بمب ها و تهدیدات بسر می برند.

با موشک پرانی ها میلیاردها تومان از سرمایه مردم خرج نمایش عضله نظامی حاکمیت سرکوبگری شده  که نان مردم را بریده و منابع شان را غارت کرده است، و این تنها یک روی سکه است. روی دیگر سکه این است که این موشک پرانی ها بدون عوارض نیستند و اگر پرتاب شان با غارت سرمایه ها و نابودی چشم اندازهای پیشرفت و توسعه زندگی مردم فراهم شد، بدتر از آن را در قالب مرگ و نیستی انتقام جویانه به همان غارت شده گان برمی گرداند.  

اصولگرایان و اصلاح طلبان برای فرافکنی بحران های لاعلاج ساختاری کشور، «شرایط جنگی» کنونی را زیر پوشش ایجاد بازدارندگی توجیه می کنند. آنها همان ادعای فاشیست های افراطی تر  پایداری چی را تکرار می کنند که «صبر استراتژیک» ایران، اسرائیل را جری تر می کند تا به ایران حمله  کند. در حالی که موشک پرانی اگر هم بازدارندگی داشته باشد عمرش بشدت محدود است؛ چنانچه دیدیم عمر «وعده صادق ۱» بشدت کوتاه بود و بسرعت مجبور شدند «وعده صادق ۲» را اجرایی کنند. و در تداوم «شرایط جنگی» «وعده صادق» های بیشتر هم ناگزیر خواهد شد. رقابت نظامی با آمریکا و کارگزار منطقه ای آن اسرائیل از سوی جمهوری اسلامی آینده ای ندارد و جز نابودی منابع کشور و تشدید تحریم ها و گسترش فقر و فلاکت مردم ثمری به بار نمی آورد. اگر اصولگرایان و اصلاح طلبان حاکم از سیاست های ماجراجویانه حاکمیت به نام «بازدارندگی» و لزوم مقابله با متجاوز دفاع می کنند، نیروهای حامی و همسو با جنایات رژیم اسرائیل، خاصه سلطنت طلبان به عنوان ابزار جنگ روانی رژیم اسرائیل عمل می کنند. برخی از این نیروها به شیوه ای بسیار تهوع آور ببار نیاوردن تلفات گسترده جانی در جریان موشک پرانی های شب گذشته به اسرائیل را سند تحقیر و تخفیف این حمله دانسته اند. این نیروها که مایوس از سوار شدن بر گرده  مردم در مسیر مبارزه مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی، و گرفتن نمایندگی از این مردم، به بمب های اسرائیلی و کشتارهای نتان یاهو و عربده های انتقام جویانه وی امید بسته اند، در کمال سخافت میزان تلفات انسانی حملات موشکی را معیار داوری در باره قدرت واقعی نظامی می دانند. گویا واحد اندازه گیری عضله نظامی یک رژیم، میزان خونی است که از بیگناهان و زنان و کودکان می ریزد و وسعت کشتاری است که به راه می اندازد. گویا هر چه بیشتر و وحشیانه تر و با بمب های سنگین تری مردم غیر نظامی کشته شوند، همانقدر ابهت و قدرت شان هم بیشتر است.

روشن است که جمهوری اسلامی با همه جناح هایش و «محور مقاومت»اش، همچنین اسرائیل و نیابتی های ایرانی اش، خاصه سلطنت طلبان فاشیست و آن پرو اسرائیلی های دیگر حامی نتان یاهو، جملگی عناصر و کارگزاران «سناریوی سیاه» در قبال کشور ما هستند. در برابر این نیروها، جبهه سوم باید خط همگرایی مجموعه نیروهای خواهان صلح، همزیستی مسالمت آمیز و حق تعیین سرنوشت مردم به دست خود را بر پایه پایان فوری شرایط جنگی، آتش بس و صلح پایدار در ایران و منطقه پیگیری کند.

اتحاد کارگران انقلابی ایران

یازدهم مهرماه هزاروچهارصد و سه

سایه سیاه «شرایط جنگی» بار دیگر فضای ایران را پوشانده است


Google Translate