چرخش سیاست خارجی رژیم اسلامی و ماجرای مرگ رئیسی

مقدمه:

در حالیکه حامیان رژیم اسلامی مشغول مویه و زاری برای مرگ اق سید حزب الله هستند و حامیان صهیونیستها شیرینی پحش می کنند و بلاهت خود را جشن می گیرند ادمهای عاقل و مدافع زحمتکشان در حال بررسی واقعیتها و فاکتها و ارائه راه برای جنبش برای ازادی و برابری هستند.

برای رسیدن به واقعیت داستان مرگ ریسی یا می باید به اسناد “سانحه” دسترسی داشت که نداشتیم یا اینکه دنبال وقایغ قبل و بعد ماجرا برویم و قطعات پازل را کنار هم قرار دهیم.

همانزمان هم گفتم که این ماجرا را باید از زاویه وقایغ قبل و بعدش تحلیل کرد و زمان نیاز دارد. از دید من طی دوره بعد مرگ ریسی و خصوصا ماجرای تشدید حملات صهیونیستها به لبنان و پاسخ منفی رژیم اسلامی به  کمک خواهی شیخ نصرالله مدتی قبل از کشته شدن او و وقایع بعدی و گزارشات منتظر شده برخی جناح های حزب الله لبنان و ریزشی های خامنه ای یک نظریه کامل می تواند جلو بیاید.

در این مقاله من رئوس این نظریه را ارائه می دهم که منطقی ترین توضیح است که چرا مرگ رئیسی بخشی از تحولاتی است که رژیم طراحی کرده و بسیار بعید است که این مرگ طبیعی بوده باشد.اینبار در کانتکس تحلیل وقایع سیاسی و نه از زاویه تکنیکی:

(۱)جلو کشیدن برنامه ریزی شده پزشکیان و نقش افرینی های جواد ظریف:

به رغم پیامهای اولیه پزشکیان خصوصا ماجرای سفر به نیویورک و اظهارات پزشکیان و نشستن ظریف که مقام رسمی هم نیست کنار پزشکیان و ناله های حزب اللهی های عقب مانده از وقایع روشن شده که خط وزارت خارجه رژیم اسلامی تلاش برای برجام دیگر و بستن با امریکا و اروپاست.

بر همگان روشنست که در حکومت اسلامی بدون توافق خامنه ای و مرکزیت رژیم این مواضع امکان ندارد.

اینکه امثال علیزاده گریان یا مرتضی محیط  هنوز زور می زنند رژیم اسلامی را دو شفه نشان دهند و خامنه ای را مظلوم تاریخ! تردیدی نیست که پزشکیان محصول مستقیم کلیت رژیم است.

(۲)خیانت رژیم خامنه ای به “محور مقاومتش و بحران درونی این “محور”:

سر و صدای وسیعی درون حزب الله لنبنان در مورد خیانت رژیم اسلامی بلند شده و توسط برخی نیروهای این فرقه اسلامی به مدیای عرب زبان منطقه  هم کشیده.یکی از اعضای قبلی این نیرو رسما به حزب الله لبنان و نصرالله گفته که “انکه تو را خریده  تو را فروخته”. 

اخبار حاکی است که سید نصرلله از درون شورای فرماندهیش مورد فشار بوده و بخاطر خیانت رژیم اسلامی قبل مرگش مورد مواخذه بوده و حتی تقاصای استعفای او را داشته اند.

کشته شدن نصرالله موج وسیعی از اتهام زنی به سمت رژیم اسلامی روان کرده و رژیم را متهم کرده اند که محل شیخ نصرالله به اسرائیلی ها لو داده شده.

در اینکه نیروهای صهیونیست از عامل نفوذی برای نقطه زنی استفاده کرده اند کاملا مشخص شده و اینکه کی ها اینکار را کردند هنوز روشن نیست و شاید حزب الله لبنان هرگز منتشر نکند. هر چه هست ماجرا مثل ماجرای رئیسی بودار است.

(۳)اظهارات اخیر خامنه ای در مورد “نقش رهبری حزب الله لنبنان در منطقه” :

خامنه ای ار اظهارات اخیرش بطور واصحی دست خود را از “رهبری” محور مقاومت” شسته بواقع “رهبری ” را به حزب الله منتقل کرده.

علیزاده محور مقاومتی هم عین این مسیر را دنبال می کند و “استدلال می کند” که حزب الله لنبنان باید هم رئیس محور مقاومت باشد چون ایران کشور است و عرب نیست!

این حرکتها بعید است بدون هماهنگی با حکومت امریکا انجام شده باشد.

با بررسی رفتارهای رژیم مشخص است که رژیم دارد یک مسیر توافق شده برای خالی کردن تدریجی پشت “محور مقاومت” را دنبال می کند.

این حکم  توضیح بیشتری است که چرا پزشکیان را به نیویورک فرستاده اند و حرفهای به ظاهر مهمل او چه معانی دارد.پزشکیان و ظریف در نیویورک مشغول ادامه مذارات پنهانی با حکومت امریکا برای بیرون بردن رژیم از بحران هستند.

(۴)کشته شدن رئیسی در کانتکس تحولات بعد مرگ او:

اخرین دوره حکومت رئیسی با حمله وعده صادق اول مشخص شد و این حمله از دید من اغاز چرخش سیاسی حکومت اسلامی بود و تصمیم رژیم برای خلاص شدن از دست رئیسی.

رژیم اسلامی سیاستش را رئیسی تعیین نکرده اما رئیسی بعنوان رئیس جمهور نمی توانست رهبر چرخش سیاست خارجی رژیم باشد گرچه در زمان او عبدلاهیان مذاکرت با امریکا را در عمان اغاز کرده بود.

اما برای رژیم لازم بود خانه تکانی کند و رئیس جمهوری بیاورد که بتواند تیم ظریف را جلو بکشد.

لازم بود رئیسی برود و عبدلاهیان هم برود اینها ابزارهای خوبی برای چرخش سیاسی نبودند.

اینست که بررسی این وقایع امکان اینکه اینها بخشهائی از سناریوی جامعه چرخش سیاسی بوده را بسیار بالا می برد.

(۵)آینده رژیم اسلامی و چرخش سیاسیش:

تا اینجا رژیم تصمیم دارد که با امریکا و اروپا کار کند و در قطب بندی دوران گذار  جناحهای رژیم به متحد شدن به قطب روسیه و چین مقاومت کرده اند.

رژیم از زبان پزشکیان اعلام می کند که بحرانش را می خواهد با همانکه این رژیم را در سال ۵۷ بقدرت رساند یعنی حکومت امریکا ، حل و فصل کند.

رژیم اسلامی بطور ژنتیک با انگلیس و امریکا وابسته بوده و اخوندیزم ایرانی سابقه همکاری با امپریالیستهای غربی دارد.

خمینی همانقدر توسط امریکا بالا کشیده شد که داعشیها و طالبانیها.

اسناد در دسترس نشان می دهد که بدون همکاری امریکا ارتش شاه تسلیم رژیم نمی شد.

اما ایا این حرکت به سمت غرب برای رژیم راه حل است؟ حتی اگر رژیم در سطح پهلوی علنی با غرب متحد شود راهی برای بقای رژیم نخواهد بود.

رژیم درونش و با حامیان احمقش دچار تضاد ماهویست و راه بازگشت به فلب مردم را ندارد. تمام تلاشها و مانورهای رژیم روی سرش خراب خواهد شد.

از : سعید صالحی نیا

۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴


Google Translate