درخت دانش یا دام دین نادانی؟

دین دولتی با زندان ها، ترورها، اعدام ها، دشمنی ها، جنگ ها، کشتارها، زن ستیزی ها، کارگرکشی ها، فسادها، دروغ، فریب و نیرنگ ها، چپاول ها و… هایش ” بنام خدا ” در جهان امروز شناخته شده و بی همتاست و بسان خدای شان یکتاست. او درین ۴۵ سال جز پرستش و پرستاندن زورکی و سیستماتیک مردمی از پلیدی های خویش، ژرفش نادانائی های کارگران و جوانان در برابر ایمان پوچ و خردستیز، و از همینرو چربش وجود پلشت خود رهبر است که می باید برنامه ریزی شده توسط ساده دلان پذیرفته شود تا که اوی خامنه ای بنام جانشین خدا در روی زمین باشد و بماند. بنابرین، این آقا و مزدورانش هیچ کار درست ناچیزی جز تباهی زندگی توده های کارمزد، ویرانی روزبروز سراسر کشور، و تبانی و تاراج دارائی های کشور بسود باندهای ترور ولائی در منطقه و جهان، و سرآخر درآوردن نان از گلوی زن و بچه های کارگران و توده های تنگدست، گرسنه و بیدادرس و بی سرانجامی هستی تک تک آنها، رژیم الهی هیچ کار دیگری نداشته، نکرده، ندارد و نمی کند و در آینده هم نخواهدکرد.

بویژه از آغاز تا بامروز این دم و دستگاه فاشیست و ضدبشری نه تنها هزاران هزار انسان ساده دل را قربانی اهداف پوچ خود کرده، که تک تک سران حکومتی خود را نیز یا کشته و یا با تهدید دهان بند زده و بگوشه ای بیرون از خلافت یکه تازاش پرت کرده است؛ بی گزافه باید گفت: که این حکومت دوست و دشمن همیشگی ندارد. در دور تازه پس از کشتن رفسنجانی و بدان سان کشته شدن رئیسی، حال این مرگ ها، هر راز پنهانی که داشته باشد که بی گمان دارد و روزی آن رمز نیز آشکار خواهدشد، دستکم امروز برای توده های ساده دل مسلمان و فریبخورده ی دین دولتی روشن شده که رژیم وراج، بساط اش ناتوان و ولایت اش پا در هواست.

و ازینرو برای خود خامنه ای و یکایک یاوران و مزدورانش در” سپاه و بسیج و …” هیچ چیز و فردی اهمیت و ارزش پایدار نداشته و ندارد، مگر ماندن در قدرت، یافتن راه جانبدربردن خود آقا از ده ها دام و مهلکه ی مرگ، و برای سپر دفاعی، تربیت نیروی وابسته و ساده دل برای پاسداران حماقت، تقویت سکتاریستی مریدان و وابستگان و توسعه ی بیشتر باندها و سازماندهی هرچه پیچیده تر باندها و مافیاهای نظلمی و امنیتی درونی و بیرونی، و بیاری آنها شاخ و دم به دشمن نشان دادن و شاید تضمین بقای یکه تازی فاشیسم و دم و دستگاه شیعوی در داخل و خارج ایران؛ و آن نیز بایستی به هر قیمتی که داشته باشد که تاکنون بهای بسیار بسیار گزافی برای توده های کارمزدان، کشاورزان، زنان و جوانان و… داشته است، باید سیستماتیک پیشرود و سرکردگی چندش برانگیز سرکردگی شیعی در برابر سنی به پیش رانده شود، تا آنروز که امام زمانش شان ظهورکند و مگر او بتواند بدادشان برسد. آنگونه که خودشان مدعی آن می باشند! مگر چنین نیست و نمی گویند؟.

بنابر شناخت تاریخی و کنونی من و ما، از هدف ها، جنگ ها، نسل کشی ها، چپاولگرها، دست نشاندن ها و مزدورپروری های بیکران امپریالیسم آمریکا در گستره زمین و کشورهای ویرانشده، می توان بدون گرافه گوئی چنین گفت که این ساختار هیولائی و ضدبشری و بهره کش جزو بی همتاترین و هولناک ترین دم و دستگاه مقتدر تروریسم جهانی نیست! ساختار تروریستی ایکه خرد و اراده ی اجتماعی و فراملی انسان ها روزی می باید گردانندگان دیروز و امروز آنرا به پای محاکمه قربانیان بی شمار در سراسر جهان بنشانند . خواهندنشاند. همانگونه که راسیسم برتریجو و اشغالگر صهیونیسم در برابر مردم بیدفاع فلسطین تروریست هولناکی بوده و همچنان هست. و در این میان رژیم ولایت فقیه مطلق فاشیست بی آبروتر و تروریست تر از آنست که بتواند برابر این دو ( آمریکای تبهکار و صهیونیسم  راسیست) آبروئی برای خود دست و پاکند! زیرا این دم و دستگاه تروریست در چشم قربانیان بی شمارش رسواست و در پایه هم هرگز نمی توان این دین دولتی را بدون زن ستیزی ها، زندان ها، شلاق ها، سرکوب ها، کشتارها، اعدام ها و دشمنی برانگیزی ها و جنگ هایش که بسیار می باشد تعریف درست کرد.

در یک اصل نباید تردید بخود رواداشت و آن اینکه جهان گردنکشان سرمایه سالاری و بویژه غربی آن همیشه یاور تروریسم و هموند این ساختارهای امپریالیستی، صهیونیستی و فوندامنتالیستی بوده و هست. پشتیبانی و بازگرداندن طالبان، کوچکترین این حقیقت است. شبیخون صهیونیسم راسیست از توده های بیدادرس فلسطین نمونه بارز برتریجوئی یهودی ـ صهیونیستی آن بوده و می باشد. و آوردن خمینی واپسگرا در دوران کارتر، جز توسط قلدران سرمایه سالار آمریکا و حکومتش متصورنبود که آنهم برای حفظ منافع و هدف های سرکردگی شان در ایران و منطقه نبود.

هوشیار، روشنگر و سازش ناپذیر با دشمنان نوع انسان باشیم که سیاست، تاکتیک و دعوای قدرت میان هرکدام از آن ” تروریست های کوچک و بزرگ” آمریکا، اسرائیل و ایران و …، و کشاکش مرگبار پیشین و کنونی در میان هرکدام شان تنها، بخاطر قدرت و انباشت بیمارگونه ی سرمایه است که تنها و تنها قربانیانی که داشته و دارد، توده های کارمزد و بیکاران گرسنه و ساده دلان آسیب پذیر بوده و هستند که از روی گرسنگی و بیکاری جذب این یا آن جریان تروریستی شده و می شوند تا که سپر بلای هرکدام از آنان باشند که بوده اند.

تروریسم اخیر صهیونیسم با پشتیبانی آمریکا، و بویژه پس از کشتار هفت اکتبر حماس از مردم بیدفاع اسرائیل، یک رویدادی تاریخی تلخ، ناگوار و ضدبشری ست که نباید از دید و خرد نوعدوستان و آزاد اندیشان هیچگاه فراموش شود! با اینوجود دیده و می بینیم که نتانیاهو برای هدف های راسیستی خویش و فرماندهان پشت پرده نشین صهیونیسم و راسیسم چه فرصت طلائی ای یافته و نشان داد و می دهد که نه او بفکر قربانیان حمله حماس است و نه در برابر این شرایط شکننده می خواهد از مردم و حقوق بشر قربانیان فلسطین اندکی پشتیبانی کند و هرگز نمی کند و نخواهدکرد.

بهتر است تنها به شما ترور بچه ها و زنان بی پناه بنگریم تا مفهوم تروریسم صهیونیسم و پشتیبانی بی شرمانه امپریالیسم آمریکا از آنها را بهتر دریابیم. جار و جنجال های خامنه ای و مزدورانش در اسرائیل ستیزی هیچ پدیده ی تازه، یاری رسان و مفیدی نبوده و نیست جز فریب بیشتر توده ها، و بیاری آن یافتن قربانیان ساده دل تر برای پوشش دفاعی خودکامگی دین دولتی و ولایت اش، وگرنه چه کسی هست که نداند که ولایت و دولت دینی او هیچ آبروئی و تعهدی ناچیز به حقوق بشر ندارد و هردوی این تروریست ها و سرور و یاورشان آمریکا جنایکار در برابر دیدگان گریان مردم ایران و اسرائیل و فلسطین و لبنان و سوریه و… برای همیشه تروریست اند و باید بیاری همبستگی اجتماعی طبقاتی و فراملی برابرشان بایستند و بتوان هرچه زودتر هرکدام از آنها چنانچه میسرشود دادگاهی کرد که روزی خواهندشد.

رژیم تروریست و رهبر در هم شکسته ولائی آن با ترورهای سلیمانی، ای بسا رنیسی، و سپس هنیه و اینک نصرالله توسط تروریسم صهیونیست، در تلاش برای انتقام و ایجاد توهم و گستراندن هربیشتر دام نادانپروی های خویش برای رژیم سراپا درب و داغان شیعی ست که نباید این امکان دوباره یابی شود و این را مالیخولیای دینی ـ ولائی می داند و با اینهمه در تکاپو ست که رژیم خود را از مرگ نجات دهد! غافل از اینکه آقا با خیزش دوباره و سراسری کارگران، زنان، جوانان و توده های معترض روبروست. و عنتربازی پزشکیان در داخل و خارج نیز نمی تواند کمکی به او و پابرجائی دم و دستگاه ضدبشری شان کند و نخواهدکرد. چراکه نه تنها حقوق نداشته و برابر زنان، که امروز دیگر توده های میلیونی کارگر بیکار و گرسنه در برابراش ایستاده اند، و دست به اعتراض و اعتصاب و… می زنند. همچنین از درون ساختار فروریخته و سرخورده، بازتاب های گسترده و اعتراضی و ستیزه جویانه ی وابستگانش به روشنی و روزانه دیده می شود که برعلیه حکومت یکه تاز، ناتوان و وامانده فریادزده و هشدار می دهند که رژیم شان روبه نابودی ست و ولایت خودبزرگ بین، کک اش هم نمی گزد و از همینرو، ریزش نیروی خودی در سراسر کشور رشد چشمگیر یافته و هریک از آنها از روی ترس، نگران فردای سرنگونی و فرجام خویشند که می باید با گشاده روئی با آنها هموندی و همدردی و همبستگی طبقاتی داد تا همچون ما در خدمت به سرنگونی و ایجاد قدرت مستقل و شورائی کارگری توده ای شد.

همزمان با یورش ها و بمباران های هولناک صهیونیسم راسیست از نیروهای وابسته به خلافت شیعی، چنین به نظرمی آید که دور بزن و در روی پیشین دوباره بازگشته است. چراکه سلیمانی و رئیسی رفت، و سپس هنیه و امروز نصرالله و تا فردا نوبت کدام باشد؟!

بهنام چنگائی شنبه هفدم مهر ۱۴۰۳


Google Translate