کوردستان، همچنان چشم و چراغ ایران…..
بار دیگر کوردستان نشان داد نه تنها سنگر آزادی و دموکراسی در ایران است بلکه همچنان نماد چشم و چراغ ایران و پایتخت خیزش و انقلاب علیه دیکتاتوری است.
۲۵ شهریور، کوردستان در دومین سالگرد خیزش انقلابی مهسا/ژینا بار دیگر نشان داد این خیزش سربازایستادن ندارد! اعتصابات سراسری در شهرهای کردنشین ایران در واقع پیام مستقیمی بود به ملاها که ما همچنان ایستادهایم تا پایان!
البته نباید گمان کرد کوردستان و مناطق کردنشین از سال ۱۴۰۱ به مقابله با رژیم پرداختهاند! بلکه از فردای حاکم شدن ملاها کوردستان همچون دژی استوار در مقابل اسلامیستها حاکم ایستاد! به یک معنی دیگر میشود گفت که انقلاب اسلامی در ایران رخ داد اما در کوردستان و مناطق کورد نشین انقلاب اسلامی روی نداد!
احزاب و مردم کوردستان از فردی انقلاب ۱۳۵۷ به وضوح اعلام کردند خواهان دموکراسی، خودمختاری ملیتها و جدایی دین از دولت در چارچوب تمامیت ارضی ایران هستند! گرچه حزب دموکرات کوردستان ایران در آن مقطع سعی داشت از موضعی صلحطلبانه در مقابل رژیم اسلامی ایران موضع بگیرد اما کومهله هیچگاه دست از حملات به رژیم اسلامی ایران برنمیداشت و در ۲۶ بهمن ۱۳۵۷ که حزب کومهله اعلام موجودیت کرد فورا جمهوری اسلامی را وصله ناجور جامعه ایران خواند!
در حالی در سراسر ایران همگی در مدح و ستایش رژیم اسلامی سخن میگفتند تا نظر خمینی رهبری وقت را جلب کنند که شاید به آنها مقام و کرسی بدهد و حتی خمینی را نماینده خود معرفی میکردند، کومهله در نشریات خود حتی خدای اسلامیون را زیر سوال میبرد!
در رفراندوم آری یا نه به جمهوری اسلامی، کومهله فراخوان تحریم آن را داد و به دنبال جو ضد جمهوری اسلامی، حزب دموکرات کوردستان ایران هم با تاخیر همراه با این موج شد، سپس رفراندوم قانون اساسی مبتنی بر ولایت فقیه را هم کوردستان با فراخوان کومهله و حزب دموکرات تحریم کرد…..
در کوردستان، احزاب سکولار کورد و جامعه مدنی کوردستان با تشکلیابی شوراها، انجمنهای زنان و کارگران را تشکیل دادند و اداره امور را به دست گرفتند و حتی حجاب را اختیاری اعلام کردند که عملا با این اقدامات دست اسلامیون را از کوردستان قطع کردند! همچنین در پاوه احزاب دموکرات و کومهله هجوم سپاه پاسداران را دفع و آنها را مجبور کرد عقب نشینی کنند!
در چنین شرایطی بود که خمینی رهبری وقت رژیم اسلامی ایران فراخوان به جهاد علیه کوردستان را داد، رمز واژه این جهاد، دفاع از کیان ملی و دفاع از ناموس در مقابل تجزیهطلبان کفار بود که در نتیجه آن هزاران کورد را به خاک و خون کشیدند…
اما جهاد علیه کوردستان باعث سکوت کوردستان نشد! از فردای ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ تا ۲۵ شهریور ۱۴۰۳ کوردستان همواره پای ثابت خیزشهای انقلابی در ایران بوده است! کوردستان فارغ از همراهی با خیزشهای انقلابی یک مکان امن برای تمام فعالین سیاسی سرنگونیطلب و دموکراسیخواه بوده که با آغوش گرم فعالین را فارغ از تعلقات اتنیکی پذیرفته و آنها را به مکان امن در اروپا و آمریکا روانه کرده است!
در چنین بستری است میتوان دریافت که کوردستان و ایران بخشی جدانشدنی از پیکره هم هستند! ماهیت هر دو به یکدیگر وابسته است! ایران بدون کوردستان در واقع ایران بدون دژ دموکراسی و آزادی است و کوردستان بدون ایران نیز معنایی ندارد چرا که کوردها همگی نه تنها خود را ایرانی میدانند بلکه به قول زندهیاد دکتر قاسملو دبیرکل پیشین حزب دموکرات کوردستان ایران که توسط رژیم ایران ترور شد اجازه نخواهند داد کسی خودش را از کوردها ایرانیتر بداند!
از همین رو باید صدای خواستههای مردم کورد بود! حق و حقوق مردم کورد را پذیرفت، زبان، فرهنگ و تعلقات اتنیکی مردم کورد را پذیرفت و آن را به خیزش ایرانیان در مبارزه با جمهوری اسلامی پیوند داد! این کمترین کاری است که میشود در زمان کنونی انجام داد تا چهار دهه مبارزه کوردها با جمهوری اسلامی ایران را جبران کرد و گفت: «چشم چراغ ایران دیگر تنها نیست بلکه حمایت یک ایران را با خود دارد!»
ووکاشین پاکروان