جوزف داهر:
اسرائیل، نه ایران یا حزبالله،
خواهان جنگ گسترده تر است
اسرائیل که با راه اندازی جنگی که ۴۰۰۰۰ فلسطینی را کشته و نتوانسته حماس را شکست دهد، خود را به جایگاه دشواری سوق داده است، شرایط جنگی را دوچندان کرده است و خواهان آن است که جنگ گستردهتری با ایران و حزبالله به راه اندازد، جنگی که توان پیروزی در آن را ندارد، تا پای ایالات متحده آمریکا را نیز به جنگ بکشاند.
۱۵ آگوست ۲۰۲۴، برابر با ۲۵ مردادماه ۱۴۰۳
https://jacobin.com/2024/08/israel-iran-hezbollah-regional-war
اسرائیل در عرض چند ساعت، اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس و فواد شکر، فرمانده ارشد نظامی حزبالله را ترور کرد. این که این اعدامها، که در روزهای ۳۰ و ۳۱ ژوئیه در تهران و جنوب بیروت انجام شدند، نشاندهنده تمایل اسرائیل برای نقض حاکمیت ایران و لبنان و تحریک هر دو بازیگر در تعقیب اهداف استراتژیک خود، حتی اگر انجام این کار خطر جنگ گستردهتری را به دنبال داشته باشد، حتی اگر انجام این کار خطر جنگ گستردهتری را به دنبال داشته باشد، است.
ترور فواد شکر، پس از ترور صالح العاروری (معاون دفتر سیاسی حماس) دومین حمله اسرائیل به حومه جنوبی بیروت پس از ۷ اکتبر بود. با وجود این، حزبالله خویشتنداری به خرج داده و از حمله به شهرهای اسرائیل یا غیرنظامیان اجتناب کرده است.
ترورهای یادشده در بالا چند روز پس از حمله اسرائیل به بندر حدیده یمن انجام شد که در انتقام از حمله پهپادی حوثیها (جنبش سیاسی یمنی متحد تهران) که در آن یک اسرائیلی در تلآویو کشته شد، ۹ نفر کشته شدند. حوثیها که همچنان به توقف و توقیف کشتیهای عبوری از خلیج عدن ادامه میدهند، در پاسخ به حمله اسرائیل تهدید به حملات بیشتر کردهاند.
بر این اساس، نشست وزیران گروه ۷ که در ۴ آگوست برگزار شد، نسبت به «منطقهای شدن بحران با آغاز لبنان» ابراز نگرانی کرده و از تمامی طرفهای درگیری خواست از تشدید تنش اجتناب کنند. ایالات متحده آمریکا، فرانسه، بریتانیای کبیر و سایر کشورهای غربی حتی از اتباع خود خواستهاند تا هر چه سریعتر لبنان را ترک کنند و در لبنان، نجیب میقاتی، نخستوزیر مستعفی این کشور و چند وزیر کابینه وی، سلسله جلساتی را برای ارزیابی وضعیت لبنان برگزار کردهاند.
وضعیت آمادگی دولت ها در صورت گسترش جنگ
این تنشهای منطقهای در پسزمینه جنگ نسلکشی اسرائیل که جان بیش از چهل هزار فلسطینی را گرفته، در حال افزایش است. در همین حال، ادامه مذاکرات برای آتشبس نهایی بین اسرائیل و حماس به ۱۵ اوت موکول شده است. پس از ترور مذاکرهکننده ارشد خود، هنیه، حماس به درستی به این ایده که اسرائیل قصد دارد با حُسننیت وارد گفتگو شود، مشکوک است. این گروه تاکید کرده که تا زمانی که اسرائیل عملیات خود در غزه را متوقف نکند، در مذاکرات شرکت نخواهد کرد و خواستار بازگشت به توافق آتشبس پیشنهادی جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در ۲ ژوئیه شده است.
عملیات اسرائیل تنها خطر جنگی گستردهتر را افزایش داده است. با این حال، طرفهایی که در چنین رویارویی دخیل هستند، هر کدام با توجه به نگرانیهای استراتژیک خود به سوی آینده گام برمیدارند.
حزبالله: چه واکنشی؟
مقامات ایران و حزبالله قول داده اند که انتقام کشته شدن هنیه و شکر را بگیرند. آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران، اسرائیل را به «مجازات شدید» تهدید کرده و رهبران حزبالله نیز اظهاراتی مشابه کردهاند. از سوی دیگر، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، گفته است که کشورش در «سطح بسیار بالایی» از آمادگی برای هر سناریویی، «اعم از دفاعی و تهاجمی» قرار دارد.
ایالات متحده به نوبه خود با متعهد شدن به افزایش حضور خود در منطقه به منظور ارائه آسانتر حمایت از متحد اصلی خود، اسرائیل، پاسخ داده است. این افزایش حضور شامل حضور کشتیهای جنگی بیشتر در منطقه، «حمل دفاع موشکی بالستیک» و «اسکادران اضافی از هواپیماهای جنگی» میباشد. مقامات آمریکایی همچنین اعلام کردهاند که ناوهای یو. اس. اس. آبراهام لینکلن و یو. اس. اس. جورجیا و به همچنین ناوهای هواپیمابر و زیردریاییهای دیگر، برای تقویت دفاع اسرائیل به منطقه اعزام خواهند شد.
حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، یک هفته پس از ترور شکر، در یک سخنرانی در ۷ آگوست اعلام کرد که پاسخ به تجاوز به حومه جنوبی بیروت قطعاً خواهد آمد و از پاسخها به ترورهای گذشته تندتر خواهد بود. او تصریح کرد که در حالی که حزب “با شجاعت” عمل خواهد کرد، اقدامات آن تکانشی نخواهد بود. ترس از اینکه یک پاسخ اشتباه محاسباتی بهانهای برای گسترش جنگ برای اسرائیل فراهم کند، احتیاط حزبالله را توضیح میدهد.
حتی پیش از ترور شکر، نیروهای اشغالگر اسرائیل به طور مستمر اقدامات نظامی خود را علیه لبنان در سراسر خاک لبنان و نه محدود به مناطق مرزی تشدید میکردند. از روز ۷ اکتبر تاکنون بیش از چهارصد سرباز حزبالله در لبنان و سوریه از جمله افسران ارشد نظامی کشته شدهاند. حملات اسرائیل همچنین بیش از صد هزار غیرنظامی را آواره کرده و زیرساختها و مناطق وسیعی از زمینهای کشاورزی را در امتداد مرز جنوبی ویران کرده است. هدف اسرائیل این است که طرف درگیری را وادار کند که نیروهای خود را از شمال رودخانه لیتانی، بر اساس قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد که به جنگ ۲۰۰۶ اسرائیل علیه لبنان پایان داد، بدون خروج نیروهای خود از منطقه مرزی یا نادیده گرفتن حملات آینده به لبنان، خارج کند.
به گفته حسن نصرالله، این اسرائیلیها هستند که تشدید رویارویی با لبنان و ایران را انتخاب کردهاند. اظهاراتی از این دست علاوه بر اینکه بر اساس واقعیات استوار است، پاسخی به خصومت بخشهای بزرگی از جمعیت لبنان و بخشهایی از احزاب سیاسی آن است که حزبالله را متهم میکنند که خطر برافروختهشدن آتش در کشور را میپذیرد. چنین چیزی با وجود آنکه نصرالله اظهار داشت:
«گاهی فلسطینیها از ما خواستهاند که فشار بر اسرائیل را افزایش دهیم و حملات خود را تشدید کنیم. ما همیشه وضعیت داخلی [در لبنان] را در نظر گرفتهایم، هدف حزبالله «نابودی اسرائیل در حال حاضر نبوده، بلکه جلوگیری از پیروز شدن آن» با دنبال کردن استراتژی «وحدت جبههها» میباشد.
در حالی که ظرفیتهای نظامی حزبالله از زمان جنگ ۲۰۰۶ تا به امروز به طور قابل توجهی افزایش یافته است، این افزایش همراه با رشد حمایت مردم نبوده است. در لبنان، حزب به طور فزایندهای از نظر سیاسی و اجتماعی خارج از جمعیت شیعه منزوی شده است. در حالی که ۶۲ درصد از اسرائیلیها از حمله به شکل وسیع به لبنان حمایت میکنند، تنها ۳۰ درصد لبنانیها، علیرغم این واقعیت که اکثریت قریب به اتفاق مردم جنگ اسرائیل را نسلکشی توصیف می کنند، میگویند که به حزبالله اعتماد دارند. اخیراً یک نظرسنجی نشان داده است که حمایت از حزبالله در خارج از جامعه شیعه به یکی از پایینترین سطحها در تاریخ لبنان رسیده است.
با اینحال، حزبالله حتی پس از بمبگذاری که دوازده کودک را در “مجدال شمس”، شهری در بلندیهای جولان سوریه که توسط اسرائیل اشغال شده و جمعیت دروزی سوری در آن زندگی میکند، از تشدید تنشهای فرقهای در لبنان جلوگیری کرده است. حزبالله هرگونه مسئولیت یا دخالت در این حمله را که اسرائیل حزبالله را مقصر آن میداند، انکار کرده است. اکثریت قریب به اتفاق جمعیت سوریه در بلندیهای جولان اشغالی تابعیت اسرائیل را قبول نکرده و از تبعیضهای متعدد و بسیار توسط دولت اسرائیل رنج میبرند. کارشناسان تسلیحات به آسوشیتدپرس گفتند که شواهد حاکی از آن است که موشکی از لبنان که به طور بالقوه به طور تصادفی شلیک شده، مسئول این حمله بوده است، موشکی که مکانیسم دفاع موشکی بسیار قوی اسرائیل آن را شناسایی کرده اما رهگیری نکرده است. صرف نظر از علت کشتهشدن این ۱۲ کودک، مقامات اسرائیلی این رویداد را برای هدف قرار دادن حومه جنوبی بیروت و دامن زدن به تنشهای فرقهای در لبنان به کار گرفتهاند.
جلوگیری از افزایش شدید تنشهای فرقهای در صحنه ملی یکی از دستاوردهای اصلی حزبالله از زمان آغاز حمله نسلکشی اسرائیل به غزه بوده است. این سازمان با بخشهایی از جمعیت سنی لبنان که اکثریت قریب به اتفاق آنها از فلسطینیها حمایت میکنند، نزدیکی برقرار کرده است. از ۷ اکتبر، تنشهای فرقهای بین سنیها و شیعیان در لبنان به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. علاوه بر این، جماعت الاسلامیه (جریانی که همچنین به عنوان جنبش اخوانالمسلمین در لبنان شناخته میشود) تحت چتر نفوذ سیاسی حزبالله، در برخی از اقدامات نظامی علیه نیروهای اشغالگر اسرائیل در مرز لبنان شرکت کرده است. این همکاری در حالی صورت گرفته که شیوخ سنی در این اواخر بیشتر و با آشکاری روشنتری از «مقاومت» در خطبههای نماز جمعه خود، از جمله شخصیت های ارشد دارالفتوا، نهاد رسمی ناظر بر امور مذهبی سنیهای لبنان، که در گذشته به شدت با حزبالله مخالفت کرده بودند، حمایت کردهاند.
حزبالله بدون شک به بمباران بیروت توسط اسرائیل پاسخ خواهد داد. اما به دلیل توازن بسیار مهم منافع فرقهای در داخل کشور برای حفاظت از غیرنظامیان و زیرساختهای نظامی خود، به ویژه آنهایی که پس از جنگ ۲۰۰۶ (دوباره) ساخته شدهاند، و به دلیل پیامدهای فاجعهبار جنگ برای مردم لبنان، تلاش خواهد کرد تا از ایجاد برافروختن آتش جنگی گستردهتر جلوگیری کنید.
ایران
حامی اصلی حزبالله لبنان، ایران، موضعی مشابه با آن دارد. ایران علیرغم ترور هنیه، رهبر فلسطین، در خاک خود و حملات متعدد دیگر اسرائیل علیه جریانهای وابسته به ایران در سراسر منطقه، تلاش میکند که از برافروختن جنگی منطقهای جلوگیری کند. اسرائیل از ۱۶ مهرماه بیش از ۲۰ تن از مقامات ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به قتل رسانده، اما تهران مانند حزبالله لبنان واکنشهای خود را تعدیل کرده است.
عملیات ایران تحت نام “وعده صادقTrue Promise ” در آوریل ۲۰۲۴، که در آن بیش از سیصد پهپاد و موشک به سمت اسرائیل شلیک شد، اساساً نمادین بوده و به دنبال جلوگیری از ایجاد خسارت واقعی بود. ایران این عملیات را به تلافی حمله اسرائیل به سفارت ایران در دمشق در اول آوریل به انجام رساند که در آن ۱۶ نفر از جمله هفت نفر از اعضای سپاه و محمدرضا زاهدی، فرمانده نیروی قدس برای شام، کشته شدند.
این حمله اولین حمله مستقیم ایران به اسرائیل از زمان استقرار جمهوری اسلامی در سال ۱۹۷۹ بود. اما تهران به متحدان خود و کشورهای همسایه ۷۲ ساعت اخطار داد تا آنها زمان لازم را برای حفاظت از حریم هوایی خود داشته باشند. وزیر امور خارجه وقت ایران، حسین امیرعبداللهیان که در ۱۹ مه ۲۰۲۴ (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) در کنار ابراهیم رئیسی در سانحه هوایی جان باخت، گفته است که عربستان سعودی و امارات متحده عربی (امارات متحده عربی) نقش مهمی در کمک به اسرائیل برای خنثی کردن این حمله ایفا کردند. ایالات متحده آمریکا و اسرائیل دولتهای عربستان و عراق از جمله به هواپیماهای نفتکش نیروی هوایی آمریکا اجازه دادهاند تا در حریم هوایی این کشورها باقی بمانند تا از گشتزنیهای آمریکا و متحدانش در طول عملیات پشتیبانی کنند.
علاوه بر این، ایران حمله به اسرائیل را با پهپادها انتخاب کرد که ساعتها طول بکشد تا به مقصد برسند و به راحتی شناسایی و سرنگون شوند و از متحدان خود (بهویژه حزبالله لبنان) دعوت نکرد که در این حمله شرکت کنند. پس از این عملیات، شورای عالی امنیت ملی ایران اعلام کرد که در حال حاضر هیچ اقدام نظامی دیگری برنامه ریزی نشده است و این موضوع را “مسئلهای بستهشده” میداند. به عبارت دیگر، ایران این حمله را اساساً برای حفظ چهره و بازدارندگی اسرائیل از پیگیری حمله به کنسولگری ایران در دمشق انجام داد. با انجام این کار، رژیم ایران به وضوح نشان داد که میخواهد از جنگ منطقهای با اسرائیل و ایالات متحده آمریکا که در صورت بروز چنین جنگی به کمک تلآویو میآمدند، اجتناب میکند. جمهوری اسلامی این کار را در درجه اول برای محافظت از خود و شبکه های نفوذیش در منطقه انجام داد.
اهداف راهبردی ایران، به ویژه از ۱۶ مهر، ارتقای جایگاه سیاسی خود در منطقه به منظور قرار گرفتن در بهترین موقعیت برای مذاکره آینده با ایالات متحده آمریکا و تضمین منافع سیاسی و امنیتی این کشور بوده است. حمله تمامعیار اسرائیل به لبنان، که به ویژه برای لبنان فاجعهبار خواهد بود، حزبالله را تضعیف کرده و نفوذ ژئوپلیتیک تهران را در منطقه تضعیف خواهد کرد. چنین حملهای به همچنین تهران و متحدانش را مجبور میکند در حمایت از حزبالله اقدام کنند.
بنابراین حکومتمداران جمهوری اسلامی ایران به شدت نگران تحلیل سناریوهای بالقوه متفاوتی هستند که در پی پاسخ به ترور اسرائیل خواهد بود. اینها شامل اقدامات تلافیجویانهای است که توسط تنها تهران انجام میشوند، یا واکنشی هماهنگ از شبکه منطقهای طرفدار ایران با متحدان لبنانی، عراقی و یمن ایران خواهد بود. زمان انجام چنین عملیاتی هنوز مورد بحث است. اخیراً، چندین مقام ایرانی اعلام کردهاند که تنها یک توافق آتشبس در غزه میتواند جمهوری اسلامی را از پاسخ به اسرائیل باز دارد.
تهران در ماه فروردین هشدار داده بود که هرگونه تجاوز جدید اسرائیل به خاک یا منافع آن منجر به واکنش مستقیم، خشونتآمیز و سریع خواهد شد. سپس جمهوری اسلامی پیشنهاد کرد که به صبر راهبردی متوسل نشود و در مورد مناسبترین مکان و زمان برای مقابله به مثل بخواهد. با این حال، در مواجهه با تجاوزات اسرائیل، ایران در هنگام محاسبه پاسخ خود به دنبال یافتن تعادل مناسب بوده است.
اسرائیل بازیگر اصلی ایجاد بیثباتی و ناامنی در منطقه
مقامات اسرائیلی در موارد متعدد حزبالله لبنان و ایران را به جنگ یا حمله نظامی گستردهتر تهدید کردهاند. یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل در واکنش به سخنان حسن نصرالله گفت:
«احتمال دارد که این نبرد به جنگ تبدیل شود. این یک پیشبینی واقعبینانه و نه یک تئوری است.»
دولت نتانیاهو به جای ترس از این احتمال، تهران و حزبالله را برای تشدید و گسترش جنگ تحت فشار قرار داده است. تنها خویشتنداری این دو در برابر فشار شدید اسرائیل است که اقدامات این کشور را ناموفق ساخته است. تل آویو با درک اهمیت استراتژیک خود برای ایالات متحده آمریکا، تلاش کرده که این کشور را به جنگی منطقهای بکشاند که واشنگتن در تلاش برای جلوگیری از آن بوده و تاکنون به اسرائیل برای آغاز آن چراغ سبز نشان نداده است. اما بدون حمایت ایالات متحده آمریکا، توانایی اسرائیل برای رویارویی با یک جنگ منطقهای تا حد زیادی کاهش مییابد.
مقامات ایالات متحده آمریکا از کانالهای دیپلماتیک و حمایت متحدانش در خاورمیانه برای فشار بر ایران و حزبالله استفاده کردهاند تا آنها واکنشهای خود را با دقت بررسی کنند. ایالات متحده آمریکا به آنان هشدار داده است که یک اقدام تلافیجویانه گسترده تنها به تشدید تنشها و خطر منجر شدن به رویارویی مستقیم بین آنها و اسرائیل، که با پشتیبانی واشنگتن می جنگد، منجر میشود. علاوه بر این، دیپلماتهای آمریکایی از طریق واسطههای مختلف تصریح کردهاند که پاسخ اسرائیل به هرگونه حمله از سوی ایران یا حزبالله برای هر کشوری مخرب خواهد بود.
علیرغم تلاش صوری برای کاهش تنش، ایالات متحده آمریکا در عمل به اسرائیل اجازه داده است بدون مجازات عمل کند. این کشور تمام تجهیزات نظامی مورد نیاز اسرائیل را برای اجرای جنگ نسلکشی در اختیار آن قرار داده است. اشغال و استعمار سرزمینهای فلسطینی؛ بمباران یمن، لبنان و سوریه؛ انجام ترور در سراسر منطقه؛ و تشدید عملیات نظامی علیه ایران بخشی از آن میباشد که اسرائیل در این اواخر به اجرا درآورده است. در ۱۳ اوت ۲۰۲۴ (۲۳ مرداد ۱۴۰۳)، ایالات متحده با فروش ۲۰ میلیارد دلار تسلیحات به اسرائیل موافقت کرد. بخش عمدهای از این مبلغ صرف قراردادی برای ۵۰ فروند جنگنده F۱۵A میشود که قرار است در سال ۲۰۲۹ به اسرائیل تحویل داده شوند – اقدامی که نشاندهنده تعهد بلندمدت آمریکا به اسرائیل است.
دیگر ثبات در منطقه، پس از ۷ اکتبر، بدون اعطای حقوق به فلسطینیان، امکانپذیر نیست. در کوتاهمدت، این به معنای آتشبس کامل برای توقف جنگ نسلکشی اسرائیل، خروج ارتش اشغالگر اسرائیل از نوار غزه، توقف تجاوزات اسرائیل به کشورهای همسایه از جمله لبنان و توزیع گسترده کمکهای بشردوستانه به فلسطینیها و سایرین که مورد تجاوز اسرائیل در سراسر منطقه قرار گرفتهاند خواهد بود. اما در درازمدت، برقراری ثبات در منطقه تا حد زیادی به پایان دادن به استعمار، اشغال و آپارتاید اسرائیل در سراسر فلسطین بستگی دارد.