رویارویی تروریستی دولت اسرائیل و جمهوری اسلامی و پیامدهای خطرناک آن

رویارویی تروریستی دولت اسرائیل و جمهوری اسلامی و پیامدهای خطرناک آن

(فشرده سخنان رحمان حسین زاده در سمینار کلاب هاوس)

با درود به دوستان و رفقا  و با تشکر از برگزارکنندگان این سمینار! 

بحث را از اینجا شروع میکنم که ترور اسماعیل هنیه در تهران شرایط جدیدی را در جنگ میان دولت اسرائیل و حماس و نیروهای درگیر در کشمکش  دیرینه اسرائیل – فلسطین به وجود آورده است. 

سئوال اینست ترورهنیه چرا در این مقطع؟ و چرا در تهران؟

به نظرم سرراست ترین دلیل این اقدام تروریستی دولت اسرائیل این واقعیت است که ارتش اسرائیل بعد از ده ماه جنگ در غزه و راه اندازی نسل کشی و غزه را به ویرانه تبدیل کردن، هنوز به اهداف سیاسی نظامی اعلام شده خود نرسیده است. هنوز پیروزی مورد نظر خود را به دست نیاورده است. به زعم خودشان محتاج وارد کردن ضربه سنگین به حماس بودند. ترور هنیه یکی از مهمترین این ضربات سنگین بود. 

چرا در تهران؟ 

چون همزمان میخواست ضربه سنگینی به جمهوری اسلامی  و به طور کلی به جبهه تروریسم اسلامی وارد کند. این اتفاق در روزی که تهران پایتخت در امنیتی ترین شرایط ممکن بسر میبرد. به دلیل معرکه گیری “تحلیف رئیس جمهور” هزاران نیروی نظامی و انتظامی و پلیس مخفی و لباس شخصی سراسر شهر را در کنترل داشتند و عملا حکومت نظامی حاکم بود. در این شرایط پلیسی آن هم در اماکن تحت نظر سپاه قدس کشتن “مهمترین مهمان خامنه ای” علاوه بر سنگینی ضربه، در عین حال تحقیر و هشدار جدی به سران رژیم اسلامی و نشانه نفوذ جدی عوامل موساد در ارکان قدرت  جمهوری اسلامی است. واقعیت اینست بدون همکاری عناصر بسیار مهم در سطح مسئولین بالای سپاه پاسداران و نزدیکان خامنه ای چنین ترور به دقت سازماندهی شده غیرممکن است. این وجه مسئله برای جمهوری اسلامی گیج کننده و هراس آور است که در چهره مستأصل خامنه ای و نزدیکانش منعکس بود. 

تروریسم دولتی آمریکا و اسرائیل در کنار هم! 

قابل توجه است که این اقدام دولت اسرائیل و موساد به دنبال سفر نتانیاهو به آمریکا و نمایش چندش آور استقبال گرم کنگره آمریکا به ویژه جمهوریخواهان و دلگرمی بیشتر نتانیاهوی فاشیست از حمایت بیشتر هیئت حاکمه و رئیس جمهور آمریکا از نسل کشی ده ماهه غزه صورت گرفته است. تکرار پدیده آشنای ٧٥ ساله  حمایت بی چون و چرای دولتهای متعدد آمریکا از اشغالگری و تروریسم و نسل کشی هیئت حاکمه اسرائیل علیه مردم فلسطین که مایه ننگ همیشگی آنها است. 

ترور هنیه  و پروسه مذاکرات آتش بس! 

یک سئوال اینست که چرا دولت اسرائیل در شرایطی هنیه را ترور کرد که مذاکره برای آتش بس در دوحه قطر شروع شده بود و ظاهرأ روسای جمهور آمریکا و مصر و امیر قطر مشترکأ در جهت به نتیجه رساندنش تلاش میکردند و هنوز هم میکنند. پاسخ ساده اینست دولت دست راستی اسرائیل و نتانیاهو آتش بس نمیخواهد و به ادامه جنگ نه فقط با حماس بلکه با جمهوری اسلامی نیازمند است. مانع اصلی نتانیاهو برای فراتر بردن جنگ از غزه و مستقیما درگیر شدن با جمهوری اسلامی و به این ترتیب برپایی جنگ منطقه ای قید و بندهای مصلحتی کنونی دولت بایدن و حزب دمکرات آمریکا است. آتش بس طلبی دولت آمریکا نه از سر دلسوزی برای مردم غزه و فلسطین و پایان قتل عام، بلکه از سر مصرف داخلی در پروسه جاری معرکه گیری انتخابات ریاست جمهوری در آن کشور است، که اینجا فرصت پرداختن به آن نیست. 

آیا بن بست جاری تغییر میکند؟ 

موقعیت فعلی یعنی بیش از ده ماه نسل کشی در غزه و دور خوردن جنگ و تروریسم و اسیرماندن تعداد زیادی گروگان در دست حماس بنوعی بن بست منجر شده است. آیا این بست میشکند؟ دو احتمال و یا دو روند نقطه مقابل هم در سیر تحول جاری میتوانند بن بست و یا وضعیت فعلی را تغییر دهند. 

اول: همانطور که بالاتر اشاره کردم، امکان تداوم و گسترش جنگ بزرگتر که خطر آن بسیار بالا است. دولت اسرائیل که عامل اصلی قتل عام جمعی و نسل کشی دیرینه در اسرائیل و در ده ماهه اخیر در غزه است، به ادامه جنگ نه تنها با حماس، بلکه به جنگ تمام عیار و مستقیم با جمهوری اسلامی تمایل دارد. میخواهد به این شکل دولت و ارتش آمریکا را به حمایت از خود وارد این جنگ کند. معنای عملی چنین اتفاقی یعنی جنگ منطقه ای پیچیده  و خطرناک با حضور بازیگران جهانی و منطقه ای، و در عین حال عملا به حاشیه راندن  جنگ غزه و کل صورت مسئله فلسطین که هدف همیشگی دست راستی های حاکم در اسرائیل است. 

دوم: احتمال آتش بس موقت و شکننده اگر چه پروسه سختی است اما به این دلایل غیرممکن نیست. ترس دولتهای آمریکا و کشورهای غربی و عربی از گسترش جنگ. به ویژه دولت بایدن تلاش میکند در سه چهار ماه آتی تا پایان انتخابات در آمریکا آتش بس برقرار شود. همچنین جمهوری اسلامی و حزب الله برخلاف دولت اسرائیل جنگ تمام عیار به نفع شان نیست. میدانند در جنگ تمام عیار با دولت اسرائیل که در عین حال ارتش آمریکا به حمایت از دولت و ارتش اسرائیل وارد معرکه میشود، ضربات سنگین میخورند. جمهوری اسلامی توانایی نظامی و اقتصادی اداره چنین جنگی را ندارد. نگرانی از دست دادن کنترل اوضاع و رفتن به طرف فروپاشی و سرنگونی را دارد. همین موشک پراکنیها و جنگهای موضعی حزب الله و نیابتی ها را ترجیح میدهد. به آتش بس ولو کوتاه مدت سمپاتی دارند، چون این خاصیت را برای  جمهوری اسلامی دارد که اعلام کند از اقدام تلافی جویانه در مقابل ترور هنیه صرفنظر میکند. گفته نماینده شان در سازمان ملل مبنی بر “هرچه را حماس قبول کند ما هم قبول داریم” چراغ سبز به همین مسئله و به این شکل ظاهرأ میخواهند “آبروداری” کنند. 

اگر چه مانع اصلی برقراری آتش بس دولت نتانیاهو است. اما او و دولتش چه از درون اسرائیل و به ویژه از جانب خانواده گروگانها و رقیبان سیاسی اش در هیئت حاکمه اسرائیل و به علاوه از جانب دولت بایدن و دیگر دولتهای غربی حامی اش تحت فشار برای قبول آتش بس است. در طرف مقابل هم حماس هم ضربات سنگین خورده و مجبور است نفسی تازه کند و به آتش بس نیازمند است. مجموعه این فاکتورها به ما میگوید آتش بس غیرممکن نیست، هر چند احتمال سخت و پیچیده ای است. 

جمع بندی تاکنونی مبحث! 

ترور اسماعیل هنیه تحول مهم در جنگ ده ماهه تاکنونی غزه و به طور کلی در کشمکش دیرینه فلسطین- اسرائیل و تاثیرگذار بر طرفهای درگیر در این منازعه است. نقطه تحول چنین است که بن بست فعلی جنگ غزه و تداوم نسل کشی دولت اسرائیل باید تعیین تکليف شده و تغییر کند. تغییر این معادله یا با تداوم جنگ بزرگتر و به ویژه جنگ تمام عیار میان دولت اسرائیل و جمهوری اسلامی و عملا برپایی جنگ ویرانگر منطقه ای محتمل است و یا با آتش بس هر چند کوتاه مدت احتمال دارد. طبعا آتش بس حتی محدود و شکننده بهتر از ادامه جنگ است. 

سیاست کارگری و کمونیستی درقبال این تحولات! 

در دنیای عمیقا وارونه امروز متاسفانه نگاهها به سوی تصمیم و اقدام جنایتکاران تا مغز استخوان ضد انسان در دو سوی این کشمکش دوخته شده که آیا بر تداوم جنگ میکوبند؟ و یا به آتش بس ولو محدود تن میدهند؟! با این وصف بشریت مترقی و به ویژه طبقه کارگر و کمونیستها در قبال چنین فاجعه احتمالی موظف به اتخاذ سیاست و اقدامات درست و انسانی هستیم . از جمله:  

الف: واضح است علیه شرایط جنگی کنونی و علیه جنگ خطرناک منطقه ای احتمالی هستیم. علیه میلیتاریسم و تروریسم دولتی دو طرف این جنگ و حامیانشان باید ایستاد. 

ب: علیه ادامه نسل کشی دولت تروریست اسرائيل متکی به حمایت دولت جنایتکار آمریکا  در  فلسطین و غزه بیش از پیش آگاهگری و تلاش برای به میدان آوردن صف آزادیخواه و حق طلب را میطلبد و لازمست در دستور کار مداوم  گذاشته شود. 

ج: برای ما آزادیخواهان و کمونیستهایی که جغرافیای فعالیتمان ایران است، پیگیری پلاتفرم سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی بیش از پیش ضروری است. یک راه بسیار موثر جلوگیری از این جنگ سرنگون کردن یک طرف جنگ یعنی جمهوری اسلامی است. تاکید شفافتر از گذشته بر صف بندی مبارزاتی مستقل طبقه کارگر و مردم آزادیخواه برای سرنگونی جمهوری اسلامی حیاتی است. در این رابطه البته، جنبش سرنگونی با موانع بیشتر روبرو خواهد شد. از جمله خنثی کردن سیاست و کارکرد جریانات “محور مقاومتی” که بخشا به نام “چپ و سوسياليسم و اپوزیسیون” در کنار جمهوری اسلامی می‌ایستند. همراه با آنها بخشی از ناسیونالیسم ایرانی به نام دفاع از “وطن و آب و خاک” عملا فراخوان همراهی با جمهوری اسلامی را در دستور کار دارند. اینها موانع و خندقهایی را در مقابل جنبش سرنگونی ایجاد میکنند و لازمست از سر راه برداشته شوند.  

د: افشأ کردن و مقابله با آن بخش از اپوزیسیون بورژوایی و ناسیونالیست ایرانی، مشخصا مشروطه طلبان و امثال رضا پهلوی که در کنار سیاست و اقدامات اسرائيل و آمریکا ایستاده اند. اینها مثل همیشه برای طرح ارتجاعی “براندازیشان” به بمبارانها و نقشه های نظامی دولتهای تروریست آمریکا و اسرائیل امید بسته اند. جریانات  فدرالیست و ناسیونالیست در کردستان و بعضی مناطق دیگر نیز همین روش و سیاست ارتجاعی را دنبال میکنند. طرد و منزوی کردن کل این جبهه ارتجاع تضمین کننده آینده بهتری در تحولات آتی جامعه ایران است. 

ه: آتش بس احتمالی نباید با مخالفت صف آزادیخواه و ما کمونیستها روبرو ‌شود. در عین حال باید تاکید کنم آتش بس و شروع مجدد پروژه سازش تنها زمانی موثر خواهد افتاد که راه را برای طرح مجدد و جدی ایجاد دولت فلسطین در کنار دولت اسرائيل هموار کند. این تا زمانی که دولت دست راستی نتانیاهو سر کار باشد تقریبا غیر ممکن است. مگر اراده محکم در میان مردم اسرائيل و حتی بخش موثری از الیت سیاسی آن کشور تلاش کند دولت راسیستی نتانیاهو را کنار بزند و به جایش دولتی را بنشاند که رسما اعلام کند، ایجاد دولت فلسطین را در کنار دولت اسرائیل به رسمیت میشناسد. به علاوه در طرف مقابل هم یکه تازی حماس و تروریسم اسلامی و جمهوری اسلامی لازم است به حاشیه رانده شود. بدون منزوی کردن دست راستی ها و افراطیهای دو طرف  این کشمکش دیرینه، تداوم تروریسم و احتمال جنگ منطقه ای در خاورميانه بی ثبات و آن هم در بطن دنیای به هم ریخته و بی لنگر کنونی کماکان پدیده خطرناکی است. 

***

این سمینار در تاریخ دهم اوت ٢٠٢٤ در اتاق کلاپ هاوس شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست کردستان به زبان کردی برگزار شد، که اینجا برگردان فشرده مبحث به زبان فارسی ارائه شده است.  

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate