زندگی نامۀ محمد

زندگی نامۀ محمد

–بیاد ارژنگ رحیم زاده

اولین زندگی نامۀ محمد توسط ابن اسحاق حدود صد سال بعد از مرگ “محمد”- اینکه آیا انسانی به نام محمد، وجود خارجی داشته است، مسئله بازی است- نوشته شده است. پنجاه اندی سال بعد، ابن هشام بر اساس نوشته اولیه این اسحاق، رمان جدیدی از زندگی نامۀ محمد “اختراع” میکند که بالغ بر ۵۰۰ صفحه است. نگارش این داستان نویسی و افسانه پردازی به گونه ایست که گویی نویسنده دوربین مخفی در بدن محمد جاگذاری کرده است و ……طبری در تاریخ علمی!! اسلامی اش، آنچنان بر این ملاط می افزاید که شامل ۱۶ جلد کتاب میشود. آیا ما میتوانیم درعصر اینفورماتیک در مورد زندگی اعضای خانوادۀ خود، که دو نسل پیشتر از ما زندگی میکردند، پنج صفحه که اعتبار علمی داشته و معتبر باشد، سیاه کنیم؟ طبری در جلد اول کتاب در بارۀ پیدایش جهان، احادیث و روایات مضحکی را مکتوب میکند: برای نمونه: “در روایت است که پیغمبر فرمود: «نخستین مخلوق خدا قلم بود و بدو گفت بنویس و در آن دم هر چه را بباید بود، رقم زد.» روایت ابن عباس نیز این هست که پیغمبر فرمود، اول بار خداوند قلم را آفرید و گفت هرچه را بود نیست بنویسد و روایت به این مضمون مکرر است. و دیگرا ن گفته اند که نخستین مخلوق خدا نور و ظلمت بود. از ابن اسحاق آورده اند که مخلوق اول نور و ظلمت بود و خدا آنرا از هم جدا کرد و ظلمت را شب سیاه و تاریک کرد و نور را روز روشن و آشکار. ابوجعفر گوید:«به نظر من گفتار ابن عباس درست می نماید به سبب حدیثی که از پیغمبر آوردم که فرمود، نخستین مخلوق خدا قلم بود… از ابن عباس روایت کرده اند که خداوند عزوجل دو هزار سال پیش از خلقت جهان خانۀ کعبه را با چهار رکن بر آب خلق فرمود آنگاه زمین را از زیر خانۀ کعبه بگستراند. ……پیغمبر خدای فرمود:«خداوند زمین به روز یکشنبه و دوشنبه خلق کرد و کوهها را به روز سه شنبه خلق کرد و شهر ها و روزیها و معمره و ویران را به روز چهار شنبه و آسمانها و فرشتگان را به روز پنجشنبه خلق کرد تا سه ساعت به آخر روز جمعه و در ساعت اول باقیمانده، اجلها را خلق کرد و در ساعت دوم آفت ها را خلق کرد و در ساعت سوم آدم را خلق کرد……ابو هریره گوید:”پیغمبر دست مرا گرفت و فرمود، خداوند خاک را به روز شنبه آفرید و درخت را به روز دوشنبه آفرید و بدی را روز سه شنبه آفرید و نور را روز چهار شنب ها را آفرید و چهار پایان را به روز پنجشنبه در جهان پراکند و آدم را در پسیگاه روز جمعه آفرید و آخرین خلقت وی در آخرین ساعات جمعه مابین عصر تا شب بود. سخن در اینکه زمان چیست؟ … از ابن عباس آورده اند که دنیا یکی از روزهای آخرت است و هفت سال هزار سال است. ششهزار و چند صد سال گذشته است و پس از چند صد سال موحدی نباشد. و دیگران گفته اند و هم از وهب آورده اند که گفت:” همۀ زمان شش هزار سال است و از عمر جهان پنجهزار و ششصد سال رفته است و من شاهان و پیامبران هر دوران را دانم. … از دو حدیث که از ابن عباس و وهب آورده ام، اول به صواب نزدیکتراست که دنیا روزی از روزهای آخرت است و هفت هزار سال است و چون حدیث صحیح پیغمبر است که باقی جهان نصف روز است و این روز هزار ساله است، معلوم میشود که عمر جهان تا هنگام گفتۀ پیغمبر ششهزار پانصد سال یا نزدیک به آن بوده و خدا بهتر داند.” –طبری جلد اول صفحه ۸ – – ۱۱ –البته باید تأکید کرد که طبری همین “شش هزار سال” را از ادبیات مذهبی یهودی- مسیحی قاپیده است.

چندین قرن است که چنین مزخرفاتی توسط انواع علامه ها، آیت الله ها، شیوخ و……. و دانشمندان!!، فلاسفه!!، نویسندگان گذشته و معاصر امثال علامه طباطبایی ها، هنری کربن ها و فردید ها (فیلسوف)، دکتر علی شریعتی ها (جامعه شناس)، جلال آل احمد ها (نویسنده)، حسین نصرها [دانش آموختۀ (بخوان فروختۀ!) فلسفه و تاریخ در دانشگاه هاروارد] و در دهه ی ۶۰ توسط علامه!! مسعود رجوی که بعد از انقلاب با کتابش علم را با مذهب اسلام آشتی داد!!،….. رنگ و روغن زده شده و صیقل می یابد و هر روز و هر ساعت و هر دقیقه در ذهن و روان میلیونها ایرانی، عرب، ترک، افغانی و…. از بدو تولدشان کاشته میشود تا ایمان بیاورند به دروغ های شاخدار و از جمله جلاد یک انقلاب را در ماه ببینند. شکست بزرگترین جنبش سیاسی- اجتمایی صد سال اخیر در خاورمیانه، بیش از اینکه ناشی از توطئه و کودتای !! گوادلوپ باشد، ریشه در از خودبیگانگی، فقر و جهالت عمومی، دیکتاتوری آریامهر و….. دارد.

جهت آشنایی کوتاه با تفاوت اظهارات علمی!! علامه های اسلامی، همچون طبری ها، هنری کربن ها، شریعتی ها،. رجوی ها با نظرات علوم طبیعی، بهتر است که اظهارات فوق الذکر با سخنرانی یک فیزیکدان ایرانی در باره کهکشان ها و موقعیت زمین در منظومۀ شمسی مقاسیه شود.

اولین زندگی نامۀ محمد توسط ابن اسحاق حدود صد سال بعد از مرگ “محمد”- اینکه آیا انسانی به نام محمد، وجود خارجی داشته است، مسئله بازی است- نوشته شده است. پنجاه اندی سال بعد، ابن هشام بر اساس نوشته اولیه این اسحاق، رمان جدیدی از زندگی نامۀ محمد “اختراع” میکند که بالغ بر ۵۰۰ صفحه است. نگارش این داستان نویسی و افسانه پردازی به گونه ایست که گویی نویسنده دوربین مخفی در بدن محمد جاگذاری کرده است و ……طبری در تاریخ علمی!! اسلامی اش، آنچنان بر این ملاط می افزاید که شامل ۱۶ جلد کتاب میشود. آیا ما میتوانیم درعصر اینفورماتیک در مورد زندگی اعضای خانوادۀ خود، که دو نسل پیشتر از ما زندگی میکردند، پنج صفحه که اعتبار علمی داشته و معتبر باشد، سیاه کنیم؟ طبری در جلد اول کتاب در بارۀ پیدایش جهان، احادیث و روایات مضحکی را مکتوب میکند: برای نمونه: “در روایت است که پیغمبر فرمود: «نخستین مخلوق خدا قلم بود و بدو گفت بنویس و در آن دم هر چه را بباید بود، رقم زد.» روایت ابن عباس نیز این هست که پیغمبر فرمود، اول بار خداوند قلم را آفرید و گفت هرچه را بود نیست بنویسد و روایت به این مضمون مکرر است. و دیگرا ن گفته اند که نخستین مخلوق خدا نور و ظلمت بود. از ابن اسحاق آورده اند که مخلوق اول نور و ظلمت بود و خدا آنرا از هم جدا کرد و ظلمت را شب سیاه و تاریک کرد و نور را روز روشن و آشکار. ابوجعفر گوید:«به نظر من گفتار ابن عباس درست می نماید به سبب حدیثی که از پیغمبر آوردم که فرمود، نخستین مخلوق خدا قلم بود… از ابن عباس روایت کرده اند که خداوند عزوجل دو هزار سال پیش از خلقت جهان خانۀ کعبه را با چهار رکن بر آب خلق فرمود آنگاه زمین را از زیر خانۀ کعبه بگستراند. ……پیغمبر خدای فرمود:«خداوند زمین به روز یکشنبه و دوشنبه خلق کرد و کوهها را به روز سه شنبه خلق کرد و شهر ها و روزیها و معمره و ویران را به روز چهار شنبه و آسمانها و فرشتگان را به روز پنجشنبه خلق کرد تا سه ساعت به آخر روز جمعه و در ساعت اول باقیمانده، اجلها را خلق کرد و در ساعت دوم آفت ها را خلق کرد و در ساعت سوم آدم را خلق کرد……ابو هریره گوید:”پیغمبر دست مرا گرفت و فرمود، خداوند خاک را به روز شنبه آفرید و درخت را به روز دوشنبه آفرید و بدی را روز سه شنبه آفرید و نور را روز چهار شنب ها را آفرید و چهار پایان را به روز پنجشنبه در جهان پراکند و آدم را در پسیگاه روز جمعه آفرید و آخرین خلقت وی در آخرین ساعات جمعه مابین عصر تا شب بود. سخن در اینکه زمان چیست؟ … از ابن عباس آورده اند که دنیا یکی از روزهای آخرت است و هفت سال هزار سال است. ششهزار و چند صد سال گذشته است و پس از چند صد سال موحدی نباشد. و دیگران گفته اند و هم از وهب آورده اند که گفت:” همۀ زمان شش هزار سال است و از عمر جهان پنجهزار و ششصد سال رفته است و من شاهان و پیامبران هر دوران را دانم. … از دو حدیث که از ابن عباس و وهب آورده ام، اول به صواب نزدیکتراست که دنیا روزی از روزهای آخرت است و هفت هزار سال است و چون حدیث صحیح پیغمبر است که باقی جهان نصف روز است و این روز هزار ساله است، معلوم میشود که عمر جهان تا هنگام گفتۀ پیغمبر ششهزار پانصد سال یا نزدیک به آن بوده و خدا بهتر داند.” –طبری جلد اول صفحه ۸ – – ۱۱ –البته باید تأکید کرد که طبری همین “شش هزار سال” را از ادبیات مذهبی یهودی- مسیحی قاپیده است.

چندین قرن است که چنین مزخرفاتی توسط انواع علامه ها، آیت الله ها، شیوخ و……. و دانشمندان!!، فلاسفه!!، نویسندگان گذشته و معاصر امثال علامه طباطبایی ها، هنری کربن ها و فردید ها (فیلسوف)، دکتر علی شریعتی ها (جامعه شناس)، جلال آل احمد ها (نویسنده)، حسین نصرها [دانش آموختۀ (بخوان فروختۀ!) فلسفه و تاریخ در دانشگاه هاروارد] و در دهه ی ۶۰ توسط علامه!! مسعود رجوی که بعد از انقلاب با کتابش علم را با مذهب اسلام آشتی داد!!،….. رنگ و روغن زده شده و صیقل می یابد و هر روز و هر ساعت و هر دقیقه در ذهن و روان میلیونها ایرانی، عرب، ترک، افغانی و…. از بدو تولدشان کاشته میشود تا ایمان بیاورند به دروغ های شاخدار و از جمله جلاد یک انقلاب را در ماه ببینند. شکست بزرگترین جنبش سیاسی- اجتمایی صد سال اخیر در خاورمیانه، بیش از اینکه ناشی از توطئه و کودتای !! گوادلوپ باشد، ریشه در از خودبیگانگی، فقر و جهالت عمومی، دیکتاتوری آریامهر و….. دارد.

جهت آشنایی کوتاه با تفاوت اظهارات علمی!! علامه های اسلامی، همچون طبری ها، هنری کربن ها، شریعتی ها،. رجوی ها با نظرات علوم طبیعی، بهتر است که اظهارات فوق الذکر با سخنرانی یک فیزیکدان ایرانی در باره کهکشان ها و موقعیت زمین در منظومۀ شمسی مقاسیه شود.

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate