غضب غیر تاکتیکی الاهی

غضب غیر تاکتیکی الاهی

نمایشی در یک پرده

صحنه: بارگاه خداوندی

خدا چون دیگ جوشان وارد میشود. مقربان بارگاه سراسیمه همراه او وارد میشوند.

خدا خشمگین و زیر لب: این چه غلطی بود من کردم! 

این چه غلطی بود من کردم! 

این چه غلطی بود من کردم!

خدا فریادش به آسمان بلند میشود. تا آن حد که عرش خداوندی به لرزه در می آید. 

این چه غلطی بود من کردم!

این چه غلطی بود…

صور اصرافیل در شیپور میدمد.

رعشه به تن خدا می افتد. و به سوی صور اصرافیل میرود.

خدا: مردک مگر روز قیامت فرا رسیده که تو شیپورش را به صدا درآوردی؟

و شیپور او را میگیرد و محکم بر زمین میکوبد. شیپور خُرد و خاکشیر میشود.

صور اصرافیل: من مردک نیستم، فرشته ام!

صور اصرافیل به حالت قهر صحنه را ترک میکند.

یکی از مقربان بلند ورود عیسی و موسی و محمد را اعلام میدارد. 

عیسی و موسی و محمد ثنا گویان و هراسان وارد میشوند. سجده میکنند و در حالت سجده، زیر چشمی و شیطنت آمیز و  استفهامی به همدیگر نگاه میکنند.

عیسی و موسی و محمد باهم: ای خالق بی همتا چه شده است که فریادتان از عرش خداوندی فراتر رفته است و سیاه چالهها را از هم پاشانده است. 

خدا با غضب تمام : شما گلهای سرسبد رسولان من، به من بگوید این چه غلطی بود من کردم!

عیسی و موسی و محمد با هم: کدامیک را می فرماید! ای مهربانترین مهربانان!

خدا: همین انتخاب شما به عنوان رسول خودمان! نه به من بگوید کار بدی کردم شما را رسول خویش قرار دادم!

عیسی و موسی و محمد با هم: چه خطایی از ما سر زده است. چه خواری و ذلتی بالاتر از اینکه خدای ارحم الراحمین، به ما نگاهی از سر لطف و مرحمت نمی اندازند. ما را از موجبات خشم خود دور گردانید.

مقربین بارگاه: آمین!

خدا: چه خطایی؟ میپرسید چه خطایی! به من بگویید به غیر شما سه رسول و آن ۱۲۳۹۹۷ تا رسول دیگر، حالا با تخفیف نسبت به شما سه رسول، که چند تا قدیس پشت سر خود به جا گذاشتید، که هر کدامشان یک سازی میزنند و من باید هر چند وقت یکبار همه کارهایی خداوندگاری خویش را تعطیل کنم و بروم دستی به سر و کولشان بکشم. و شما محمد، کی من به شما امر کردم خاندان تو میتوانند با من مستقیم در تماس باشند که دوازده نسل پشت سر  خودت جا گذاشتی که آخرین آن، در سردابهها چنان مخفی شده که من هم بیشتر ایام به او دسترسی ندارم. اینها همه کم بود اصحابی که شخص تو را دیدند، که صد سال سیاه کاش تو را نمی دیدند. به این جمع اضافه شدند. همه این مصیبتها را با اراده قهار خویش پذیرفتیم. دیگر اما چرا هر کون نشوری…

مقربین بارگاه: خدایا توبه!

خدا: … هر غلطی میکنند، به حساب ما مینویسند. 

عیسی و موسی و محمد با هم: کی، کِی و کجا!؟

خدا: میدانید که همانا ما، خود ما به تنهای قادر و توانا به هر کاری هستیم. به من بگوید مگر این اراده ما نبود که مرده را زنده ساختیم و شما عیسی به نام خود ثبت کردید. هان ای موسی این عصای تو بود نیل را از هم شکافت یا اراده ما. و تو ای محمد خود بهتر خبر داری که چگونه تو را با خرت به عروج رساندیم. حالا شماها رسول ما بودید مجبور بودیم اینکارها را بکنیم تا خلایق به شما ایمان بیاورند.  

عیسی و موسی و محمد با هم: به خداوندی خدا که اینها همه از بهترین کارها بود.

خدا: یکی تیر تو ملاجش نمی نشیند، دست ما را پشت آن میبنید. آن یکی کشتار میکند به حساب حمایت ما از قوم خود میگذارد. و دیگری خرش تو گل گیر کرده با غضب الاهی ما شوخی میکند. از کی تا حالا غضب  ما به “عقب نشینی غیر تاکتیکی” ربط پیدا کرده است.

عیسی: موسی ببین قومت چکار میکنند.

موسی: خوبه، حالا  تو خود شیرینی نکن. هر چه میکشیم از پیروان محمد است.

محمد: دوران بزن در رو گذشته است.

هیاهو در بارگاه الاهی بالا میگیرد. هریک از مقربان بارگاه سمت یک رسول را میگیرد. اوضاع چنان آشفته میگردد که سگ اصحاب کهف قادر به شناسایی صاحبانش نمی شود.

خدا نعره میکشد: وای که این چه غلطی بود من کردم!

خدا از صحنه خارج  و در افق محو میشود. 

خبر آمده مقربین هر چه میان کهکشانها گشتند، رد و پی از او به دست نیاوردند. سه رسول با تلسکوپ جیمز وب هم نتوانستند او را بیابند.

با شکستن شیپور صور اصرافیل، روز قیامت، روز حساب و کتاب، که خدا خیلی روی آن حساب کرده بود منتفی شده. به همین جهت خدا در حق خود عقب نشینی غیر تاکتیکی روا داشته و بدین گونه گرفتار غضب خویش گشته است. 

 یاشار سهندی

Print Friendly, PDF & Email

Google Translate